از بیانات مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی(دام ظله)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
امام ششم ، بیانی دارد که فقه این حدیث بسیار عمیق است. خلاصه ی بیان این است : اهل ایمان به منزله ی اعضاء یک بدن هستند .
تعبیر بهت انگیز است . روحی که در این بدن ساری و جاری است و همه ی این اعضاء را مرتبط می کند ، ایمان است و عقیده ی به امامت ائمه ی اثتی عشر . بعد بیان این است: اگر یکی از این اعضا صدمه ای ببیند ، تمام اجزای آن بدن در اثر آن بلیه همه مضطرب اند .
اگر این حدیث را بفهمیم ، درک کنیم الآن مصائبی را که بر شیعه در عراق وارد می شود ؛ این مصائب، راحت و آسایش را به کلی از بقیه افراد اهل ایمان و تشیع سلب می کند . اگر روح ایمان باشد ، گفتنی نیست که بر آنها که تحت سیطره معاندین اند چه می گذرد ، باید دید بر قلب مقدس ولی عصر چه می گذرد . شیعتنا خلقوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا و عجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا. این رابطه طرفینی است . همان طوری که شیعه محزون است برای حزن آنها ، آنها هم محزون اند برای حزن اینها. آن هم چه مردمی ! شیعه ی عراق حجت اند. گاهی من فکر می کنم ما در مقابل اینها روز قیامت چه جواب بدهیم ؟
اگر کسی فکر کند: عمری ما سر سفره ی امام زمان نشسته ایم ، هر بهره ای بردیم ولی آن بدوی در عراق ، نه از این سفره بهره ای برده ولی برای اربعین و عاشورا با زن و فرزند همه ی بلاها را به جان می خرد که خودش را به قبر سید الشهدا برساند . این حجت است بر من؛ و واقعاً شرمنده ایم ، هر وقت فکر کنید چه جور بلاء را ، خطر را ، برای خودش ، زن و فرزندش می بیند ولی دست از این دامن بر نمی دارد . اگر اینها بودند آن وقتی که آن ناله ی غربت بلند شد: هل من ناصر ینصرنى، چگونه جواب می دادند . خوشا به حالشان ! زهی سعادت ! چه شرفی بالاتر از این . اینها در این روزگار مبتلا به این بلایای اند .
راحتی برای کسی نمی ماند که رگی داشته باشد ، غیرت دینی ، مذهبی ، مگر عضو این بدن نباشد . این مصیبت غیر قابل وصف است ، آنچه الآن در عراق می گذرد ، فوق بیان ماست و ما چاره ای نداریم الا دعا و تضرع به درگاه خدا؛ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء. همه تان در این سفر ، در مواقع، دعا کنید برای آن گرفتاران که مخ تشیع هستند ، آنها از امتحان در آمده اند ولی ما امتحانی پس ندادیم .
این بهت انگیز است . اهل عراق حجت اند بر من ! کاری به شما ندارم . ما چه کردیم برای این مذهب ، چه خطری به جان خریدیم ، اما آن اهل بصره از مناطق مختلف عراق ، از حله ، از بصره ، از هر نقطه ای در اربعین عاشورا زن و فرزند را برمی دارد ، یقین دارد که در این سفر چه بلاهایی در کمین است ولی مبادا قبر حسین بن علی غریب باشد . زهی سعادت ! اگر اینها بودند آن وقتی که فرمود : - چه بیانی ! چه کلمه ای ! نگاه کرد به آن جمع قلیل ، بعد فرمود :- هرکس ... مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ ، مُوَطِّناً عَلَى لِقَاء الله نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ معنا.
خلاصه ی کلام : من به نوبه ی خودم آرزومندم که پای آن بدوی را ببوسم که آنجور با زن و فرزندش بلاها را به جان می خرد و دست از دامن اهل بیت بر نمی دارد .
این حجت است هم بر من ، هم بر شما . عمری سر این سفره نشستیم ، همه جور استفاده کردیم ، آیا حاضریم بلا به جان بخریم در این راه ؟
این ماه آنچه در توان داریم به کار ببندید ، فراموش نکنید همیشه در نظر شما باشد فداکاری آنها، بعد از فرصت استفاده کنید . مبادا وقتی ضایع بشود . اغتنموا الفرص فانها تمر مرّ السحاب؛ چه فرصتی؟! ماه رمضان ، شهر الله، ماهی که در آن ماه أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن هُدىً لِلنَّاسِ، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقان. شب قدر در این ماه است ، اعمال عرضه می شود بر کی ؟ بر قطب عالم امکان .
کاری کنید که در دفتر شما ثبت باشد که یک عبد آبقی را به مولا برگرداندید ، یک ضالی را هدایت کردید . خدا به موسی بن عمران فرمود: اگر یکی از این دو کار را بکنی ، برای تو بالاتر است از این که صد سال همه ی ایام را روزه بگیری ، همه شب ها را تا به صبح به عبادت قیام کنی . کلیم الله متحیر ماند ، گفت بارالها! آن دو عمل چیست ؟ جواب آمد : یکی بنده ای که از مولا گریخته ، به مولا برگردانی ، از تفسیر این جمله سؤال کرد ، خطاب آمد : آن گنهکاری است که از من برگشته است ، او را توبه بدهی، به درگاه من برگردانی ، پرسید دوم چیست ؟ خطاب آمد : ضالی را هدایت کنی ، تفسیر این کلمه را پرسید ، خطاب آمد : کسی که امام زمانش را نشناخته او را به ولی عصرش هدایت کن ؛ کار شما باید در این سفر این دو عمل باشد: یکی آن عبد آبق را به مولا برگردانید ، یکی آن بیگانه از امام عصر را به صاحب الزمان آشنا کنید .زهی سعادت اگر موفق بشوید به این دو کار .
سعی کنید در آن محل به منبر اکتفا نکنید ، در هر مجلسی ، در هر محفلی ، سه کار باید تمام وقت شما را بگیرد : یکی تحکیم عقائد ؛ دوم تهذیب اخلاق ؛ سوم تعلیم احکام؛
سعی کنید افراد مستعد را شناسایی کنید ؛ آنها را به احکام آشنا کنید ، که بعد از شما این رشته باقی بماند ، هر کس یک مسئله یاد بگیرد ، اجرش در نامه ی عمل تو نوشته می شود ، آن هم چه اجری ؟! اینها از دست ما رفت ، عمر تمام شد ، کاری نکردیم .
امام در تفسیر این آیه بیانش این است : مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعا ، این نص قرآن است : هر کس یک انسان را احیاء کند، اجرش احیای تمام بشر است از اول خلقت آدم تا انقراض عالم. فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً، فرمود: تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَم أَخْرَجَها مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى. هر دو نکره است ، نه معرفه ؛ یک وقت بیان این است أَخْرَجَه مِنْ الضَلَال إِلَى الهُدى، یک وقت بیان این است: أَخْرَجَها مِنْ ضَلَال إِلَى هُدًی. از یک گمراهی در بیاوری به یک هدایت برسانی ، یک مسئله به جاهل در دین یاد بدهید ، از یک گناه توبه اش بدهید ، اجر تو در این ماه احیای تمام بشر است به نص کتاب و سنت معتبره . این نتیجه ی این سفر است ، غنیمت بشمارید ، این مقام را از دست ندهید .
مطلب دیگر این است که در این سفر تمام همّ تان مصروف بشود در احیاء امر آل محمد . امام ششم تعبیرش این است: رحم الله من أحیا امرنا . این روایات را بفهمید ، اولاً دعای او - انما یعرف الامام بالعلم و اجابة الدعوة- دعا ، دعای یک همچو کسی است، آن هم ، چه دعایی !. رَحِمَ اللَّهُ، به صیغه مضارع نیست، به صیغه ماضی است. نسبت ترقبیه نیست، نسبت تحققیه است. فقه احادیث مهم است، درایت روایت اصل است. رَحِمَ اللَّهُ، مفروغ عنه است، تمام است، آن هم چه رحمتی؟ وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. این هم کار اساسی این سفر است.
آن احیاء امر به چه چیزی محقق است؟ هر کس در هر محلی هست، ماه مبارک رمضان تمام شود و آن مردم را به چهارده معصوم عارف کند . احوال آنها را برای آن امت بیان کنید، مطالعه کنید. از هر محلی که بیرون آمدید باید آن مردم پیغمبر شناس باشند، علی شناس باشند تا برسد به امام زمان؛ آن وقت می شوید مصداق این دعا: رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا.
این سفر فوق العاده مهم است. خوشا به حال آن کسانی که بفهمند و مغتنم بشمارند. از هر فرصتی بهره ببرید؛ در مدارس، دبستان ها، دبیرستان ها احیا کنید امر آل محمد را.
خودتان عمل کنید به این توصیه و آنجا هم به همه مردم این وصیت را برسانید: آن ، این است که -هم خودتان هیچ روزی ترک نکنید - از اول قرآن به قدری که می توانید بخوانید و به خود امام زمان هدیه کنید. این حدیث صحیح مسکی است که هر لحظه ای بوی خوشش ، مشام عقل را معطر می کند. حدیث در کمال صحت است، مشتمل بر اصحاب اجماع. نتیجه حدیث این است: کسی که قرآن را بخواند و به امام زمان هدیه کند کان معه. این معیّت عقل را مبهوت می کند، کسی که با او باشد با چه کسی است؟ الْمُنْتَهَى إِلَیْهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیَاءِ، وَ لَدَیْهِ مَوْجُود آثَارُ الْأَصْفِیَاءِ، معیّت با او معیّت با تمام انبیا و مرسلین است، معیّت با تمام ائمه معصومین است.
ما کجا امام زمان را شناختیم. شیخ طوسی، شیخ الطائفه اعلی الله مقامه در [کتاب] غیبتش بیانش این است که در زمان ما آن قدر از خوارق عادات از او سر زده که قابل شماره نیست. این بیان شیخ است. هزار سال بعد از شیخ چه کرده؟ گفتنی نیست مقام او. درکش فوق تصور است.
حسین بن روح کسی است که حاجب آن درگاه است، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. اگر نوکر مقامش این باشد، آیا آن آقایی که به انتساب به او، این مرد به این مقام رفیع رسیده، چه کسی است؟! یک زنی آمد و خواست اختبار کند حسین بن روح را، گفت من حقه ای را آوردم، آیا تو خبر داری از آن حقه ای که من آورده ام؟ فرمود: برو آن حقه را در دجله بینداز و بعد برگرد. این مسی است که آن اکسیر اعظم به او خورده، کیمیایی شده و به این مقام رسیده. زن رفت و حقه را انداخت در دجله، و بعد آمد به محضر ابوالقاسم حسین بن روح. گفت: حقه را انداختم در دجله. کنیز را صدا زد و فرمود: حقه را بیاور. وقتی آورد پرسید: این همان است که در دجله انداختی؟ گفت: بله، گفت: من خبر بدهم که در این حقه چه چیزی است یا تو خبر می دهی؟ گفت تو خبر بده. آنچه بود گفت . بعد هم سر حقه باز شد و روشن شد چه احاطه ای است.
این مقام نوکر اوست. کجا ما امام زمان را شناختیم، سعی کنید او را به مردم معرفی کنید. در هر مجلسی که شروع می شود زیارت سلام علی آل یاسین را بخوانید. مجلس را به دعای به امام زمان ختم کنید، مردم را، با سوادها را، دعوت کنید، قرآن بخوانند و به او هدیه کنند، بیسوادها سوره توحید را بخوانند و به او هدیه کنند. اگر هر روز تحفه ای کسی در خانه تو آورد آیا شب عید نوروز با او چه می کنی؟ اگر من و تو هر روز عزیز ترین تحفه را که قرآن است به او هدیه کنیم، در شب قدر که صحیفه تقدیر ما به امضای او می رسد، با ما چه خواهد کرد؟ این ها را حالی کنید به مردم که شبانه روز به یاد او باشند. دعای عهد را هر روز صبح ترک نکنند و شما هم ترک نکنید، مگر عنایتی کند، نظری کند.
علی بن بابویه به ابوالقاسم بن حسین بن روح نوشت که من امسال عازم مکه هستم. جواب آورد: امسال به حج نرو. باز نامه نوشت به حسین بن روح که من نذر کردم که امسال را به مکه بروم. جواب آمد اگر لابدی که به مکه بروی در غافله آخر برو. علی بن بابویه- پدر شیخ صدوق- صبر کرد، همه غوافل رفتند، در غافله آخر نام نوشت و با آنها رفت، تمام غافله ها به وسیله غرامطه همه کشته شدند و فقط آن غافله باقی ماند.
این است احاطه او با عالم. تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ. مِنْ کُلِّ أَمْرٍ! همه بر قلب او باید نازل شود؛ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.
پروردگارا! به پهلوی شکسته صدیقه کبری ما را مورد عنایت آن حضرت قرار بده. بارالها! این بلا را از شیعه عراق بر طرف کن،. خداوندا! به روح پاک خاتم النبیین، به خون فرق امیرالمؤمنین، به سر بریده سیدالشهدا، مردم عراق را از این بلا رها کن، این مصیبت را از قلب شیعه بر طرف کن.
ان شاء الله در این سفر در مواقع اجابت دعا حتماً دعا کنید مگر خدا به برکت روح پاک آن مردمی که شما برای آنها موعظه می کنید... که معلوم نیست کیست مورد عنایت او . شاید پای منبرتان جوانی باشد از هوسی گذشته ، آمین او مشکل را حل کند؛ پیرمردی باشد با تعب و کد یمین لقمه حلالی در آورده و با صیام و قیام ماه را طی کرده، به آمین او دعای تو هم مستجاب بشود.
خدا چند چیز را در چند چیز پنهان کرده است: رضای خودش را در طاعات، غضب خودش را در معاصی، بندگان خودش را در مردم. هر کس را دیدی، هرگز گمان نکنی که خودت از او بهتر هستی، برای این که من خودم را می شناسم و از خودم خبر دارم اما از او خبر ندارم ؛ شاید او حسنه ای داشته باشد که همه سیئات را محو کند، من سیئه ای داشته باشم که همه حسنات را محو کند. با این نظر با مردم بنگرید. خودتان را نبینید به جایی می رسید.
نتیجه ی بحث این شد که ان شاء الله از این سفر باید با دست پر برگردید. به ارشاد ضال و توبه و انابه ی گناهکاران و تعلیم احکام دین به مسلمانان، نتیجه این سفر این است.
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا
اللَّهُمَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِنا وَبَیْنَ ولیک طرفة عین أَبَداً واجعَلْ عَواقِبَ امُورَنا خَیرا.
حضرت آيتالله مكارم شيرازى با صدور بيانيهاي ضمن محكوم كردن فجايع ليبي از سكوت جهان اسلام در برابر اين جنايات انتقاد كرد و گفت: چرا كنفرانس اسلامى ساكت است، چرا اتحاديه عرب كارى نمىكند، چرا خاك مرده بر سر همه آنها پاشيده شده است.
در بيانيه حضرت آيتالله مكارم شيرازي در محكوميت فجايع ليبي آمده است: فجايعى در كشور ليبى در حال رخ دادن است كه در دنيا بىسابقه است. مرد جنايتكار و سبكمغز و بيدادگرى كه ۴۲ سال حكومت ظالمانه بر كشورى داشته با تمام وسايل نظامى در حال قتلعام ملت خود و تخريب كشورش بوده و عجيب اينكه دنياى اسلام تماشاگر است و ساكت در برابر اين جنايات هولناك نشسته است.
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: آيا قرآن مجيد دستور نمىدهد هرگاه در كشورهاى اسلامى گروهى بر گروه ديگرى ظلم كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا در برابر حكم خدا تسليم شود. (آيه ۹ سوره حجرات)، پيكار لازم نيست چرا زعماى اسلام، دانشمندان، سياستمداران ساكت نشستهاند، چرا كنفرانس اسلامى ساكت است، چرا اتحاديه عرب كارى نمىكند، چرا خاك مرده بر سر همه آنها پاشيده شده، آيا اين اتحاديهها جنبه تشريفاتى دارد. در ادامه اين بيانيه تصريح شده است: حداقل كارى كه كشورهاى اسلامى مىتوانند انجام دهند اين است كه همه آنها مانند بعضى از كشورهاى غربى انقلابيون را به رسميت بشناسند و حاكم تبهكار ليبى و همدستانش را به عنوان مجرمان جنگى معرفى كرده و از دادگاههاى بينالمللى مجازات آنها را بخواهند.
در اين بيانيه اضافه شده است: اين كار پشت انقلابيون را گرم مىكند و به حاكم جنايتكار ليبى خبر مىدهد كه آيندهاى در اين كشور ندارد و همين امر تأثير مهمى در جلوگيرى از جنايات خواهد داشت ولى به اين هم بسنده نكنند. در اين بيانيه آمده است: بديهى است حاكمى با اين همه جنايت هولناك و بىسابقه به فرض كه تمام شهرهاى ليبى بازپس ستاند و مردم را قتل عام كند، محال است در آينده بتواند در آنجا حكمرانى كند، پس منتظر چه هستند، آيا مىخواهند باز هم اين حاكم را به رسميت بشناسند. در بخش ديگري از بيانيه اين مرجع تقليد تصريح شده است: مسلمانان پيش از آنكه در يمن يا بعضى ديگر از كشورهاى اسلامى اين كار تكرار شود، بپا خيزند و خروشى برآورند. اگر غربىها تماشاگرند و مشغول وقتگذرانى هستند دليل آن روشن است، آنها از ويران شدن و نابود شدن كشورهاى اسلامى و برطرف شدن موانع خودكامگىهاى آنها ضرر نمىكنند بلكه خشنودند، مسلمانان چرا؟ در پايان اين بيانيه تاكيد شده است: كشورهاى اسلامى بدانند اين سكوت مرگبار در برابر اين جنايات هولناك روزى دامن خودشان را نيز خواهد گرفت، اميدواريم پيش از آنكه آن روز فرا رسد بيدار شوند و به وظيفه انسانى و اسلامى خود اقدام كنند والله من وراء القصد
سم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبنّ الله غافلا عما يعمل الظالمون إنما يؤخرهم ليوم تشخص فيه الأبصار
آنچه امروز در بحرين رخ مي دهد، در جهاني كه جوامع آن به سوي كسب آزادي هاي بيشتر، تحقق كرامت انساني، بازگشت به دامان شرع مقدس و دستيابي به حقوق تضمين شده در اديان آسماني براي انسان حركت ميكنند، تعجب برانگيز است.
سرسختي رژيم در برابر تامين خواسته هاي مشروع اكثريت قريب به اتفاق ملت و سركوب تظاهرات مسالمت آميز پيروان اهل بيت عليهم السلام به شكلي بسيار وحشيانه و خشونت بار، از آينده تيره كساني خبر ميدهد كه بر اين ملت رنج ديده تسلط يافته اند.
ما به ملت مؤمن بحرين توصيه مي كنيم به مسالمت آميز بودن تظاهرات براي ايجاد تغييرات ريشه اي و پيروي از مشي مكتبي استوار در درخواست حقوق مشروع خود پايبند باشند و به رژيم درباره تداوم استفاده از خشونت و سركوب صداي ملت مومن آن هم در فضاي بسته ي رسانهاي هشدار مي دهيم و آن را به گردن نهادن به خواسته هاي مشروع ملت، تسليم به حق، پرهيز از نقض حقوق و پيروي از منطق عقل و شرع فرا مي خوانيم. و ستمگران بدانند كه خداوند در كمين آنان است..
سيد محمدتقي مدرسي
ماجراي روياي صادقه آيت الله مرعشي و زيارت حضرت فاطمه معصومه(س)
حضرت آيه الله مرعشي نجفي به طلاب مي فرمودند: علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم (كه از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علي (ع) بيتوته نمود كه آن حضرت را ببيند، شبي در حالت مكاشفه حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايند: ادامه ماجرا در ادامه مطلب... ماجراي روياي صادقه آيت الله مرعشي و زيارت حضرت فاطمه(س) جلوههايي از مقام و منزلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علي ها را ميتوان در سيره و كلام بزرگان مشاهده كرد؛ اما يكي از ويژگيهاي اين مجلله عـظيمالشـان كه مبين جايگاه والاي ايشان است شباهت به جدهاش حضرت زهرا سلام الله عليه در معيارهاي ارزشي است. شبكه ايران نوشت: همان گونه كه پيامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: "فداها ابوها": (پدرش به فدايش باد)، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نيز در شان حضرت معصومه عليها سلام فرمود: "فداها ابوها" "روزي عده اي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسشهايي داشتند كه مي خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهاي خود را نوشته به دودمان امامت تقديم نمودند، چون عزم سفر كردند براي پاسخ پرسشهاي خود به منزل امام(ع) شرفياب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از اين رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را براي آن حضرت شرح دادند. هنگامي كه امام(ع) پرسشهاي آنان و پاسخهاي حضرت معصومه(س) راملاحظه كردند، سه بار فرمودند: "فداها ابوها" همچنين حضرت معصومه عليها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست و چون جده بزرگوار خويش داراى مقام شفاعت است و به واسطه اين بانوى گرامى بسيارى ازشيعيان داخل بهشت مىگردند. در اينباره امام صادق(ع) مىفرمايد: آگاه باشيد، براى بهشت هشت دراست؛ سه تا از آنها به سوى قمباز مىشود. در آنجا بانويى قبض روح مىشود.
او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسى است. به شفاعت او همه شيعيان داخل بهشت مىگردند. اما يكي از گفتنيهاي در خور تامل در شان و مقام حضرت معصومه(س)، تجلي و برابري بارگاه ايشان با حضرت زهرا(س) است؛ حكايتي كه سبب شد عالم فرزانه و عارف زاهد حضرت آيت الله مرعشي نجفي را به مدت شصتسال نخستين زائر حضرت معصومه(س) كند و در اين مدت يكى از پرشكوهترين نمازهاى جماعت شهر قم به امامت اين مرجع بزرگ تقليد برگزار شود. آقاي شيخ عبدالله موسياني (از شاگردان آيه الله مرعشي) نقل مي كنند كه: حضرت آيه الله مرعشي نجفي به طلاب مي فرمودند:علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم (كه از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علي (ع) بيتوته نمود كه آن حضرت را ببيند، شبي در حالت مكاشفه حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايند: سيد محمود چه مي خواهي؟ عرض مي كند: مي خواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهرا(ع) كجا است؟ تا آن را زيارت كنم. حضرت فرمود : من كه نمي توانم (بر خلاف وصيت آن حضرت) قبر او را معلوم كنم. عرض كرد: پس من هنگام زيارت چه كنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا(ع) را به فاطمه معصومه (س) عنايت فرموده است، پس هر كس بخواهد حضرت زهرا(ع) را درك كند به زيارت فاطمه معصومه(س) برود. آيه الله مرعشي مي فرمودند: پدرم مرا سفارش مي كرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم اما تو يه زيارت آن حضرت برو.
لذا من به خاطر همين سفارش، براي زيارت فاطمه معصومه(س) و ثامن الائمه(ع) آمدم و به اصرار موسس حوزه علميه قم (آيه الله حائري) در قم ماندگار شدم.
آيه الله مرعشي در آن زمان مي فرمودند: شصت سال است كه من اول زائر حضرتم. در برخى از يادداشتهاى معظم له آمده است :هنگامى كه در قم سكونت كردم (1343 ق )، صبحها در حرم حضرت معصومه عليهاالسّلام اقامه نماز جماعت نمىشد و من تنها كسى بودم كه اين سنّت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پيش به اين طرف صبح زود و پيش از باز شدن درهاى حرم مطهر و زودتر از ديگران مىرفتم و منتظر مىايستادم .
اين انتظار گاهى يك ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدّام درها را باز كنند زمستان و تابستان نداشت. در زمستانها، هنگامى كه برف همه جا را مىپوشاند، بيلچهاى كوچك به دست مىگرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مى كردم تا خود را به حرم مطهر برسانم .
در آغاز خود به تنهايى نماز مى خواندم . تا پس از مدتى يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن كم كم افراد ديگر اقتدا كردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز كردم و تا امروز كه شصت سال از آن تاريخ مى گذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس روزى سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه عليهاالسّلام و صحن شريف نماز مىخوانم
اي دختر عقل و خواهر ديـــن
وى گوهر درج عز و تمكين
عصمت شده پاى بند مويــــت
اى علم و عمل مقيم كويت
اى ميوه شاخسار توحيـــــد
همشيره ماه و دخت خورشيد
وى گوهر تاج آدميــــــــت
فرخنده نگيــــن خاتميت
شيطان بخاطب (قم) براندنـد
پس تخت ترا بقم نشاندنـد
كاين خانه بهشت وجاى حواست
ناموس خداى جايش اينجاست
اندر حرم تو عقل ماتســــت
زين خاك كه چشمه حياتست
جسمى كه دراين زمين نهان است
جانى است كه در تن جهان است
اين ماه منير و مهر تابان
عكسى بود از قم و خراسان
ايران شده نور بخش ارواح
مشكات صفت به اين دو مصباح
از اين دو حرم دلا چه پرسى
حق داند و وصف عرش و كرسى
هر كس به درت بيك اميدى است
محتاج تر از همه(وحيدى)است
چهارشنبه سوري بين حلّيِّت و تحريم
چند روزي به چهارشنبه پر سر و صدا و جنجالي آخر سال نمانده است و چيزي كه در وب سايتها و پايگاههاي خبري بسيار به چشم ميخورد، استفتاآتي است كه از مراجع معظم تقليد و عالمان دين، پيرامون چهارشنبه سوري منتشر شده است.
در اين مقال، همّ ما بيان آن فتاوا و تحليل و بررسي آنها براي تبيين علت صدور و مصاديق آن است.
چهارشبنه سوري، جشني است كه آن را منسوب به ايران قديم ميدانند و آن كه دقت در آن نشان ميدهد كه چيزي فراتر از يك جشن بوده بلكه فرهنگي است كه معتَقَداتي نيز همراه دارد. از اين رو ميتوان آن را از دو جنبه تحليل كرد:
1- محتواي فرهنگي چهارشنبه سوري
2- چگونگي برپايي جشن چهارشنبه سوري
وقتي خوب به قضيه نگريسته ميشود اين جشن فراتر از ترقه و آتش است بلكه اعتقاد به يك بسته فرهنگي است كه ميتوان اهم آن را چنين برشمرد:
1- نحوست چهارشنبه آخر سال
2- خوش يمني آتش
3- نحوست خاكستر آتشي كه از روي آن پريدهاند.
4- برآورده شدن حاجات با انجام كارهاي خاص مانند:
الف- قاشق زني
ب – كوزه شكني
ج- پريدن از روي آتش
د- نذر آش و آجيل چهارشنبه سوري
پيامبر اكرم كه بنيان گذار نظم نوين و متكامل تعالي بشر است تمام تلاش خود را براي تغيير همين ملاكها و ذائقهها به كار برده است. ايشان و خاندان پاكش جانفشاني كردهاند تا شعور جامعه ترقي يافته و عقل جايگاه خود را از تقليدها و تبعيتها و تعصبها بازپس گيرد.
ابتدا به بررسي بستهي فرهنگي اين جشن ميپردازيم:
شايد قديمترها كه رسانهها كمتر بود و تهاجم هاي فرهنگي به اين شكل سازمان نيافته بود چندان نيازي به تحليل اين ماجرا نبود هر چند در آن زمان نيز حكم قضيه همين بود كه امروز هست. اما آنچه ما امروز با آن مواجهيم، شيوههاي نرم تهاجم است كه به صورت هاي مخملين ظهور ميكنند تا مقبوليت يابند، كه يكي از اين شيوهها، مخملِ "فرهنگ ملي" است!
سياست گزاران و مهندسان تهاجم در پوشش اين عنوان هر روز سعي در تخريب باورهاي ديني و دور كردن مردم، بخصوص جوانان از دين و فراتر از آن، از تعقل داشته و جامعه را به سوي خرافات پيش ميبرند. اما خرد جمعي و عقل فعال جامعه بايد به اين سوال ها پاسخ دهد:
1- فرق فرهنگ با خرافات چيست؟
2- ملاك ارزش گذاري فرهنگ ها و سنت ها چيست؟
3- آيا هر چيزي كه از نياكان به يادگار رسيده باشد ارزشمند، و يادگار است؟
داستان زنده به گور كردن دختران در ميان اعراب جاهلي بر هيچ كس پوشيده نيست. اما آيا كسي در ميان اقوام عرب پيدا ميشود كه آن را به عنوان يك ميراث فرهنگي و يك سنت باستاني بستايد و زندهاش كند؟
قبح اين سنت چنان واضح است كه كسي در پاسخ آن ترديدي ندارد و حتي عرب ها شايد از اينكه اجدادشان چنين كاري انجام ميدادند شرمسار باشند. ولي گاهي، زشتي يك مساله با بزرگ نمايي زيباييهاي ظاهري، پوشيده شده، مغفول ميماند. تا آنجا كه عقلاي قوم نيز فريفتهي خط و خال ميشوند.
ماجراي سنت چهارشنبه سوري از اين دست است، كه مافياي تهاجم به پتانسيل آن پي برده و چند سالي است كه بدان دست ياخته است.
از مردم فهيم، از كاربران فرهيخته سايتِ محترمِ تبيان، از دانش آموزان و دانشجويان كه قائل به ربط و منطق و استدلالند، سوال ميكنيم:
1- آتش چگونه خوش بختي ميآورد؟
2- روز، چگونه ميتواند نحس، و بدبختيزا باشد؟
3- زردي رخسار را چطور ميتوان با سرخي آتش عوض كرد؟
4- خاكستر آن آتشي كه از رويش پريدهاند و از آن سرخي طلبيدهاند چرا بايد نحس باشد؟
5- و هزار سوال ديگر...
بر خلاف آنچه بر سر زبانها نهادهاند كه جشن چهارشنبه يك سنت هزارساله ايرانيِ اصيل است، دكتر كورش نيكنام، پژوهشگر آداب و سنن ايران باستان، كه خود نيز به آيين زرتشت است، عقيده دارد كه چهارشنبه سوري هيچ ارتباطي با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شكل گيري اين مراسم را به دوران بعد از اسلام و بعد از حمله عربها به ايران ميداند.
و من سوالي ديگر مطرح ميكنم: اگر كسي بگويد پدران من براي خوش بختي سرشان را به سنگ ميزدند، آيا بايد اعتقاد داشت كه چون آنها به چنين چيزي معتقد بودند و عمل ميكردند پس درست است؟ و بايد آن را زنده نگه داشت و از آن حاجت طلبيد؟
آنكه به دنبال زنده كردن اين سنت هاست، يا سناريو پرداز تهاجم است كه به دنبال تخريب باورهاي صحيح و منحرف كردن جامعه از تعقل است و يا مليگرايي است كه ندانسته آب به آسياب دشمن ميريزد. اينجاست كه وظيفه خطير متوليان فرهنگي و رسانههاي جمعي هويدا ميشود كه بايد بكوشند بي تحقيق دست به كار نشوند و عمال منويات دشمنان نگردند.
اكنون خوب است به سوال هايي كه از خرد جمعي پرسيديم پاسخ دهيم و شايد بهتر باشد اين گونه بگويم كه پاسخ هاي خود را به عقل فعال جامعه عرضه كنيم تا مورد قضاوت واقع شود:
1- فرق فرهنگ با خرافات: فرهنگ ارزشي بايد زنده بماند و خرافات بايد نابود گردد. فرهنگي كه معيارهاي ارزشمندي را داراست خوب بوده و بايد زنده بماند، اما خرافات، دشمن عقل و منطق و جامعه و فرهنگ بوده و بايد نابود شده و از آن پرهيز شود.
2- ملاك ارزشگذاري: فرهنگ و سنتي ارزشمند است كه عقلايي بوده و در جهت منفعت جامعه و افراد آن باشد.
3- تكليف آنچه از نياكان رسيده است: همه سنت هايي كه نياكان داشتهاند نيكو نبوده است و چه بسا، آنان نيز دچار اشتباه و خرافه شده اند و به جرأت ميتوان گفت كه خطاي آنان بخاطر پايين بودن دانش و بينش، بيشتر از اكنون نيز بوده است. لذا سنتي كه ارزش عقلايي داشته باشد بايد به آن نازيد و زنده نگه داشت و آنچه به دور از عقل است بايد از آن تبري جست.
پيامبر اكرم كه بنيان گذار نظم نوين و متكامل تعالي بشر است تمام تلاش خود را براي تغيير همين ملاك ها و ذائقهها به كار برده است. ايشان و خاندان پاكش جانفشاني كردهاند تا شعور جامعه ترقي يافته و عقل جايگاه خود را از تقليدها و تبعيت ها و تعصب ها بازپس گيرد. (در ادامه، تبيين اين مطلب را از استاد مطهري خواهيد خواند)
آنچه آمد يك سوي قضيه بود. اما تحليل تاريخي اين سنت نيز آن را مخدوش نشان ميدهد. بر خلاف آنچه بر سر زبانها نهادهاند كه جشن چهارشنبه يك سنت هزارساله ايرانيِ اصيل است، دكتر كورش نيكنام، پژوهشگر آداب و سنن ايران باستان، كه خود نيز به آيين زرتشت است، عقيده دارد كه چهارشنبه سوري هيچ ارتباطي با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شكل گيري اين مراسم را به دوران بعد از اسلام و بعد از حمله عربها به ايران ميداند. او ميگويد:
«در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم. در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يكشنبه و... بعد از تسلط اعراب، به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين، اينكه ما شب چهارشنبهاي را جشن بگيريم (چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده) خودش گوياي اين هست كه چهارشنبه سوري بعد از اسلام در ايران مرسوم شد.
براي ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن مي كرديم تا روح نياكانمان را به خانه هايمان دعوت كنيم.
بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوري بازمانده آن آتش افروزي ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد براي اينكه اين سنت از بين نرود، نحسي چهارشنبه را بهانه كردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق كردند و شد چهارشنبه سوري.»1
لازم به ذكر است كه از ديدگاه اسلامي ايام هيچ نحوستي ندارند و خوب و بد همه از افعال آدمي است. و نحوستي كه به چهارشنبه نسبت داده ميشود مربوط به فرهنگ اقوام عرب بوده نه فرهنگ اسلام عزيز. اين آموزه را در روايات اهل بيت فراوان داريم.
با توجه به اين بيانات، ميتوان چند نكته را مورد توجه قرار داد:
1- سنت اصيل ايراني بودن آن مورد خدشه است. (قابل توجه مليگرايان)
2- برخاسته از يك سنت زرتشتي است. (قابل توجه مسلمانان)
3- هيچ مبناي علمي و عقلي ندارد. (فراخواندن ارواح مردگان!!)
لازم به ذكر است كه از ديدگاه اسلامي، ايام هيچ نحوستي ندارند و خوب و بد همه از افعال آدمي است. و نحوستي كه به چهارشنبه نسبت داده ميشود مربوط به فرهنگ اقوام عرب بوده نه فرهنگ اسلام عزيز. اين آموزه را در روايات اهل بيت فراوان داريم:
حسن به مسعود مىگويد: به محضر مولايم حضرت ابوالحسن الهادى عليهالسلام رسيدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برايم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانهام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه ديده و در يك نزاع غير مترقبه لباسهايم پاره شده بود. به اين خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برايم بود! خدا شرّ اين روز را از من باز دارد! امام هادى عليهالسلام فرمود: اى حسن! اين [چه سخنى است كه مىگويى] با اين كه تو با ما هستى، گناهت را به گردن بىگناهى مىاندازى! [روزگار چه گناهى دارد!]»
حسن بن مسعود مىگويد: با شنيدن سخن امام عليهالسلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مىشويد، به ايام بدبين مىشويد و به روز بد و بيراه مىگوييد! حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى هميشه توبه مىكنم و ديگر عكس العمل رفتارهايم را به روزگار نسبت نمىدهم. امام در ادامه فرمود: اى حسن! به طور يقين خداوند متعال پاداش مىدهد و عقاب مىكند و در مقابل رفتارها در دنيا و آخرت مجازات مىكند.»2
امام صادق عليه السلام فرمودند: صدقه بده و هر روز كه خواهى سفر كن. 3
حَمّاد بن عثمان ميگويد به امام صادق عليه السلام گفتم: آيا مسافرت در روزي مثل چهارشنبه كراهت دارد؟ فرمود: هر وقت خواستى صدقه بده و به سفر برو و آية الكرسى بخوان. 4
اما تحليل چگونگي برگزاري جشن چهارشنبه
آنچه امروز با آن مواجهيم، آسيب هاي اجتماعي، اقتصادي است كه در پي شيوه برگزاري اين جشن ها گريبانگير جامعه شده است كه بي شك در راستاي اهداف دشمنان و مهاجمان بوده كه به دست خود به دامن خويش ميزنيم.
ضررهاي مالي و جاني آن با گزارشاتي كه در اين ايام از سوي رسانهها ارائه ميشود بر همگان آشكار است و اصلا نياز به گزارش ندارد كه همه لااقل هراس تركيدن ترقههاي مهيب را به جان چشيدهاند. اين بخش به دليل وضوح و ملموس بودن نيازي به اطالهي كلام ندارد.
آيتالله جعفر سبحاني در مورد چهارشنبه سوري ميگويد: قرآن مجيد ميفرمايد يكي از اهداف بعثت پيامبر اين است كه غل و زنجيري كه بر افكار مردم بسته شده بود را باز كند. مراد از غل و زنجير آداب و رسوم جاهلي است كه هيچ اثري در اخلاقيات و زندگي انسان ندارد از اين رو پيامبر اسلام تمام رسوم جاهليت كه به ضرر انسان بود را لغو كرد. چهارشنبه سوري به نحوي كه در ايران رسم شده جهل است و ضررهاي آن براي همه مشهود است.متاسفانه به خاطر همين رسوم غلط، جوانان زيادي زخمي و كشته ميشوند و پدران و مادران آنها در سوگ آنها مينشينند.
و اكنون بيان و تحليل فتاواي فقهي:
هر كاري كه از انسان سر ميزند، از نظر فقهي يكي از پنج صورت را دارد:
1- يا مباح است. يعني انجام و ترك آن اشكالي ندارد و شخص در آن مختار است مانند آب خوردن
2- يا مستحب است. يعني انجام آن به نفع شخص است اما هيچ اجباري بر آن نيست مانند مسواك زدن
3- يا مكروه است. يعني انجام آن به ضرر شخص است اما هيچ اجباري بر ترك آن نيست مانند در حال سيري غذا خوردن
4- يا حرام است. يعني آنقدر مضر است كه شخص مجاز به انجام آن نيست مانند خودكشي يا ضرر زدن به خود يا ديگران.
5- يا انجام آن واجب است. يعني آنقدر منفعت آن ضروري است كه حتما بايد انجامش داد مانند حفظ جان.
اما ملاك تشخيص نفع ها و ضررها، شرع مقدس اسلام و بعد از آن عقل سليم است و علت ترتب عقل بر شرع كوتاه قدي آن در تشخيص تمام مصالح و مفاسد است. كار فقيه كه ما آن را با نام مجتهد يا مرجع تقليد نيز ميشناسيم استخراج همين ملاكها از منابع آن يعني كتاب خداوند تبارك و تعالي و فرمودههاي مفسران آن يعني احاديث پيامبر اكرم و اهل بيت مكرم ايشان است.
با دستيابي به اين ملاكها و قوانين، تشخيص موضوعات و مصاديق آنها بسيار ساده بوده و هر كسي ميتواند آن كليات را در موضوعات جزئي روزمره و جديد تطبيق داده و حكم آن را استخراج كند. از اين روست كه گفته ميشود كار فقيه استخراج احكام كلي است و تشخيص مصاديق و تطبيق احكام بر موضوعات بر عهده خود مكلفين است.
حال احكام كلي درباره موضوع صحبت ما:
1- حقوق افراد محترم بوده و آزار ديگران حرام است.
2- اعتقاد به خرافات و پرداختن به آن حرام است.
3- انجام امور خطرناك براي كه احتمال آسيب براي فرد و جامعه دارد حرام است.
با اين مقدمه تكليف كارهاي كه در اين جشن صورت ميپذيرد مشخص ميشود:
1- ساخت مواد منفجره براي اين منظور
2- خريد و فروش مواد منفجره براي اين امر
3- استفاده از مواد منفجره در اين مراسم
4- اعتقاد به خرافات
5- برپايي مراسم هاي خرافي
6- تبليغ و ترويج خرافه
تمام اين عناوين منع عقلي و شرعي دارد و منظور از منع شرعي همان حرمت است. بنابر اين وقتي در اين باره از مراجع سوال ميشود آنان نيز حكم به حرمت ميدهند. اما حتي بدون پرسش از ايشان نيز حكم اين امور مشخص بود و افرادي كه ميخواهند دست به اين كارها بزنند، اگر به عمل خود و حكم آن توجه داشته باشند خواهند فهميد كه مصداق كار ناشايست و حرام است.
نظر فقها و مراجع معظم:5
حضرت آيت الله العظمي خامنهاي؛
نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چيست؟ جواب: علاوه بر آنكه هيچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زيادى است كه مناسب است از آنها اجتناب شود.
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي: منفعت حاصل از خريد و فروش مواد محترقه حرام است.
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي با تأكيد بر اينكه چهارشنبه سوري يك مراسم خرافي برگرفته از آيين غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامي هيچ جايگاهي ندارد، يادآور شد: بايد سنت هايي چون ديد و بازديد، صله رحم، كمك به ديگران ترويج شود و نبايد تسليم سنت هاي خرافي گذشتگان شويم. خريد و فروش، حمل و نقل مواد محترقه كه به منجر به ايجاد حادثه و مصدوم شدن ديگران ميشود جايز نبوده و منفعت حاصل از آن نيز حرام است.
آيتالله العظمي بهجت (ره) : اين كارها مشروعيت ندارد.
تعبير قرآن تبعيت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است اين هم از موضوعاتي است كه قرآن روي آن زياد تكيه كرده است و آن را منشأ لغزشهاي بشر مي داند و سخت انتقاد مي كند. مثلا مي گويد: آنها چنين مي كويند:
«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علي امه و انا علي آثارهم مقتدون»؛ اينها مي گويند: ما پدران خودمان را بر يك طريقهاي يافتهايم و ما هم همان طريقه پدران خودمان را مي گيريم و مي رويم ، و به تعبير امروز سنت گرائي.
آيتالله العظمي سيستاني: اموري كه به جامعه ضرر ميزند و موجب ايذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خريد و فروش آن جايز نيست.
آيتالله العظمي فاضل لنكراني (ره) : در فرض مزبور كه داراي خطرات جاني و مالي است و موجب اذيت و آزار ديگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جايز نيست.
آيتالله العظمي ميرزا جواد تبريزي(ره): هيچ يك از اين امور، رجحان شرعي ندارد و تشويق مردم به اين مورد تشويق به دنيا و غافل كردن از آخرت است و اين كه تصور ميكنند اين امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا ميدارد، تصوري باطل است. آنچه مردم را به عزت ميرساند و به حفظ وطن وا ميدارد ايمان است و بس.
آيتالله علوي گرگاني: چهارشنبه سوري يكي از سنتهاي غلط است كه از لحاظ عقلي و شرعي هيچگونه جايگاهي ندارد و از رسوم جاهليت است و لذا لازم است كه مؤمنين از برپايي اينگونه برنامهها اجتناب كنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتي كه موجب وحشت مردم و زيان و ضرر شود، ضمانت هم دارد.
حضرت آيتالله صافي گلپايگاني: استفتاء جمعي از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ايام نوروز: چنانچه اين مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شديدتر است و مراسم چهارشنبه سوري از اين قبيل است و چون استفاده از اين مواد،از مصاديق لهو و اسراف است ،جايز نمي باشد.
وي همچنين در پاسخ به استفتائي در خصوص شركت در مجالس صوفيان و مدعيان عرفان ، بيان داشته است كه افكار آنها انحرافي است و شركت در مجالس آنان حرام و ترويج باطل است.
نظر علما و دانشمندان درباره حرمت پرداختن به خرافات:
آيت الله سبحاني در گفتگو با خبرگزاري مهر:
آيتالله جعفر سبحاني در مورد چهارشنبه سوري ميگويد: قرآن مجيد ميفرمايد يكي از اهداف بعثت پيامبر اين است كه غل و زنجيري كه بر افكار مردم بسته شده بود را باز كند.
مراد از غل و زنجير آداب و رسوم جاهلي است كه هيچ اثري در اخلاقيات و زندگي انسان ندارد. از اين رو پيامبر اسلام تمام رسوم جاهليت كه به ضرر انسان بود را لغو كرد. چهارشنبه سوري به نحوي كه در ايران رسم شده جهل است و ضررهاي آن براي همه مشهود است.متاسفانه به خاطر همين رسوم غلط، جوانان زيادي زخمي و كشته ميشوند و پدران و مادران آنها در سوگ آنها مينشينند.
آيتالله سبحاني با بيان اينكه عقل و شرع به هيچ وجه اين آداب غلط را نميپسندد تصريح كرد: همه انبيا و اولياي الهي آمدند تا با خرافات مبارزه كنند و چهارشنبه سوري هم نوعي خرافه است. بايد از اصالتهايي كه موجب پيشرفت ملت ما ميشود محافظت كرد.
آيتالله سبحاني با اشاره به برخي اعمالي كه در چهارشنبه سوري انجام ميشود تصريح كرد: پريدن روي آتش و گفتن برخي جملات و... به هيچ وجه درست نيست.
ايشان از همه مردم خواست كه در روز چهارشنبه آخر سال مراقب اعمالشان باشند و دچار مسائل خلاف شرع و عقل نشوند.6
عاشورائيان و صاحب الزمانيان ! شما كه هميشه و در فرصت هائي مثل تقارن عاشورا و نوروز هويت اسلامي خود را به نمايش گذارده و نشان داده ايد آنچه پيش شما اصل است و همه هدفها و حركتها و افتخارات و برنامه ها و شعارها بايد به سوي آن و براي آن و بر گرفته از آن باشد ، اسلام و ولايت اهل بيت عليهم السلام است روي سخن و عرائضم با شما است با آن عده اي كه در عوالم معلومي سير مي كنند و مي خواهند با كارهائي مثل پريدن از روي آتش ، سنت هاي مرده را زنده كنند حرفي نداريم ، «ذرهم يأكلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون».
استاد شهيد مطهري
قرآن منشأهايي براي فكرهاي بي ريشه كه آنها را به درختان بي ريشه تشبيه مي كند ذكر مي كند. يكي از آنها تقليد است. البته قرآن با كلمه تقليد مطلب را بيان نكرده است با تعبير ديگر بيان بيان كرده است.
تعبير قرآن تبعيت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است. اين هم از موضوعاتي است كه قرآن روي آن زياد تكيه كرده است و آن را منشأ لغزش هاي بشر مي داند و سخت انتقاد مي كند. مثلا مي گويد: آنها چنين مي گويند:
«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علي امه و انا علي آثارهم مقتدون»
اينها مي گويند: ما پدران خودمان را بر يك طريقهاي يافتهايم و ما هم همان طريقه پدران خودمان را مي گيريم و مي رويم، و به تعبير امروز سنت گرائي.
حالا اين تعبير صحيح است يا غلط، و بهتر از اين هم مي توانستيم تعبير پيدا كنيم . به هر حال اين كلمه امروز رايج شده است. قرآن سنت گرائي را محكوم مي كند اما اشتباه نشود! ضد سنت گرائي را هم قرآن محكوم مي كند هر دو را محكوم مي كند چطور؟
قرآن فقط عقل گرائي و منطق گرائي را تأئيد مي كند. قرآن مي گويد: هر امر به اصطلاح قديمي و هر سنت قديمي را به دليل آن كه گذشتگان ما چنين مي كرده اند ، نياكان ما اين چنين بوده اند و ما بايد راه نياكان خودمان را برويم انجام دادن آن محكوم است ، چرا؟ مي گويد ممكن است نياكان اشتباه كرده باشند ممكن است نياكان عقل و شعور نداشته باشند آن كه دليل نمي شود.
نياكان ما در گذشته چنين مي كرده اند ، ما هم چنين مي كنيم ، چهار شنبه آخر اسفند مي شود بسياري از خانواده ها (كه بايد بگوئيم: خانواده هاي نادان) آتشي و هيزمي روشن مي كنند، بعد آدم هاي سر و مر و گنده از روي آتش مي پرند : اي آتش زردي من از تو ، سرخي تو از من ! اين چقدر حماقت است، كه مي پرسيم: چرا چنين مي كنيد؟
مي گويند: يك سنتي است ميان مردم ، از قديم پدران چنين مي كرده اند. قرآن مي گويد: «او لو كان آباءوهم لا يعقلون شيئا»
اگر هم از پدران گذشته تان چنين كاري مي كردند شما وقتي مي بينيد يك كار احمقانه است و دليل حماقت پدران شماست رويش را بپوشانيد. چرا اين سند حماقت را سال به سال تجديد مي كنيد؟ اين فقط يك سند حماقت است كه كوشش مي كنيد اين سند حماقت را هميشه زنده نگه داريد مائيم كه چنين پدر و مادرهاي احمقي داشته ايم. او لو كان آباءوهم لا يعقلون شيئا.
حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني
امت بزرگ و مسلمان ايران، شيعيان و جوانان متعهد و مخلص! فرزندان قرآن و نهج البلاغه، امت توحيد، امت حق و عدل و صدق و صلح ! امت محمد صلي الله عليه و آله و شيعه حضرت علي عليه السلام! برادران و خواهراني كه اسلاميت را مليت، هويت و افتخار خود مي دانيد و در ميدان هاي مختلف، همواره با آن ابراز وجود و اعلام موجوديت مي كنيد و سر افراز و بلند به اسلام، به شعائر اسلام، به التزام و احكام اسلام و مدنيت اسلامي مي باليد! عاشورائيان و صاحب الزمانيان! شما كه هميشه و در فرصت هائي مثل تقارن عاشورا و نوروز هويت اسلامي خود را به نمايش گذارده و نشان داده ايد آنچه پيش شما اصل است و همه هدف ها و حركت ها و افتخارات و برنامه ها و شعارها بايد به سوي آن و براي آن و بر گرفته از آن باشد، اسلام و ولايت اهل بيت عليهم السلام است روي سخن و عرائضم با شما است با آن عده اي كه در عوالم معلومي سير مي كنند و مي خواهند با كارهائي مثل پريدن از روي آتش، سنت هاي مرده را زنده كنند حرفي نداريم، «ذرهم يأكلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون».
روي سخن با شما برادران – فرزندان علي عليه السلام – و خواهران – دختران فاطمه زهرا سلام الله عليها است- و البته مراسم خرافي مثل چهار شنبه سوري، مناسب با شأن و مقام ، درك ، بصيرت و معرفت مردم شريف و مسلمان ايران نيست و كساني كه در اين مراسم شركت مي كنند اكثرا نا آگاه و بي اطلاع مي باشند و گروهي غرضشان ضربه زدن به هويت اسلامي جامعه است ، در پشت ترويج اين هويت زدائي روشنفكر نماها و برخي نويسندگان و مطبوعات ملي گرا ، شعار و دستگاههاي تبليغاتي بيگانه قرار دارند.
اينها در گوشه و كنار دنياي اسلام، به اسم ميراث و سنت هاي باستاني فرهنگ هاي جاهلي آنها را مطرح مي كنند. مثلا در ايران در عصرهاي قبل از اسلام، در مصر دوره هاي فرعون ها و زمان هائي كه عروسي فيل و آن خرافات عجيب و غريب رائج بود و در اين سو و آن سوء و هر جا دستشان برسد براي كم رنگ كردن فرهنگ اسلام و مدنيت اسلامي تلاش مي كنند.
هم اكنون مسأله حجاب در فرانسه و ضديت با حقوق اوليه زن هاي مسلمان، عمق اين توطئه ها را نشان مي دهد. فرهنگ چهارشنبه سوري، فرهنگ ضد حجاب، فرهنگ به اصطلاح ملي گرائي، مبارزه با مدارس ديني، فشار شديد آمريكا بر حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي عليه ايران اسلامي، اوضاع مسلمين و افغانستان و عراق و ده ها مسائل ديگر، همه حركت در خط استيلا بر عالم اسلام و محو مدنيت آن مي باشد و همه در يك مسير قرار دارد.
مسلمانان در چنين شرائطي بايد اتحاد و آگاهي و ايستادگي و هوشياري خود را حفظ كنند و از مواضع و سنت هاي خود عقب نروند هدف دشمن را از احياي عادت كهن و مرده كه چهار شنبه سوري در ايران نمونه اي از آن است ترك نمائيد.
در خاتمه لازم به تذكر است كه شنيده شد بعضي مسئولين به عنوان كنترل و دفع افسد به فساد در مقام رسميت دادن به مراسم چهار شنبه سوري بر آمده اند.
حقير اين اقدام را كه حكايت از ضعف نيروهاي كنترل كننده ي نظم مي باشد خلاف مصلحت و حركت در مسير همان برنامهي چهار شنبه سوري و رسميت دادن به آن مي دانم.