معرفی وبلاگ
وَإِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ، وَدَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى ، وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِيلُهُمُ الْعَمْى... نهج الباغه خطبه 38 شُبهه را از اين جهت شُبهه ناميده اند كه شبيه و مانند حق است، پس روشني دوستان خدا در چيزهاي شُبهه ناك، ايمان و يقين است، و راهشان راه هدايت و رستگاري است و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهي است، و راهنماي آنان كوري آنان مي‎باشد.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 500902
تعداد نوشته ها : 502
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

سوالی که در یکی از وبلاگ ها مطرح شده بود و بنده حسب مطالعات و نظر در احادیث اهل عصمت ، جوابی فرستادم :

 گاهی از مجبین آن حضرت می‌شنویم

خدایا ! چرا امام زمان ظهور نمی‌کند در حالی که جهان پر ظلم شده پس آخر دیگر کی ؟

صحیح است یا خیر؟

و آیا در فرمایشات رسیده از معصومین حرفی در تائید یا رد این حرف آمده یا خیر؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمد لله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله و بعد ...

1-         در خصوص مشروعیت پرسش از زمان و علائم ظهور قائم علیه السلام :

اقول و بلله الاعتصام ،

صحابی جلیل ، سلمان فارسی –رضی الله عنه- در یک مجلس خصوصی خدمت امیرالمؤمنین –سلام الله علیه- می رسد و از آن حضرت در خصوص زمان ظهور قائم علیه السلام سؤال می کند.

قال سلمان: فأتیته خالیا، فقلت: یا أمیر المؤمنین، متى‏ یظهر القائم من ولدک!

(دلائل الائمه -معرفة وجوب القائم و أنّه لا بدّ أن یکون‏- ح 465/69)

چون تحقق ظهور ، وابسته به محقق شدن حتمیات است ، تحقق هر کدام از علائم خمسه ، نوید بخش نزدیک بودن قیام قائم آل محمد است.لذا شیعیان از دیر باز از محضر ائمه در خصوص علائم ظهور سوال می کردند و آنها علیهم السلام نیز به برخی علائم(حتمی یا غیر حتمی) اشاره می کردند.

شیخ طوسی-قدس سره الشریف- از یکی از افرادی که توفیق تشرف به محضر قائم صلوات الله علیه را داشته اند نقل می کند که آن شخص از امام ، زمان ظهورشان را سؤال کرده :

ثم قلت له یا سیدی متى‏ یظهر أمرک ؟

(الغیبه-ص 302-ف 4 بعض معجزات الإمام المهدی و ما ظهر من جهته من التوقیعات على یدی سفرائه‏)

طبیعی است که هر مؤمنی ، ظهور صاحب دولت حق را مسألت می کند.

در دعای روز جمعه خطاب به حضرتش عرض می کنیم  :

و أنتظر ظهورک‏ و ظهور الحق على یدیک‏

چرا که ظهور خجسته اش ، ظهور حق است.

در روایت صحیح ، محمد بن مسلم ثقفی از امام صادقی روایت می کند که گروهی اهل عبادت و تقوی در شرق و غرب عالم هستند که یکی از سوالاتشان از محضر اهل بیت علیهم السلام،  در مورد زمان فرج است.

سعد بن عبدالله الأشعری قال حدثنا أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسین بن سعید عن فضالة بن أیوب‏، عن القاسم بن برید، عن محمد بن مسلم، [عن] أبی عبد الله الصادق ...  فقال:

إن لله عز و جل مدینتین: مدینة بالمشرق و مدینة بالمغرب، فیهما قوم لا یعرفون إبلیس، و لا یعلمون بخلق إبلیس، نلقاهم فی کل حین، فیسألونا عما یحتاجون إلیه، و یسألونا عن الدعاء فنعلمهم، و یسألونا عن قائمنا متى‏ یظهر، و فیهم عبادة و اجتهاد شدید.

(إثبات الهداة-ج 5 ص142-ف 16 ح 405)

رجال سند :

سعد بن عبدالله الاشعری القمی : جلیل القدر واسع الأخبار کثیر التصانیف ثقة(فهرست‏الطوسی -ص‏135- ب سعد – ر136/1)

شیخ هذه الطائفة و فقیهها و وجهها(رجال‏النجاشی -ص‏177- ب السین – ر 467)

احمد بن محمد بن عیسی الأشعری: شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع و کان أیضا الرئیس الذی یلقی السلطان بها(رجال النجاشی- ص 82- ب أحمد ر 198)

ثقة : (رجال‏الطوسی -ص‏351- أصحاب أبی الحسن الثانی علی بن موسی الرضا- ب الهمزه- ر 5197/3 )

الحسین بن سعید الأهوازی : ثقة عین جلیل القدر (الخلاصةللحلی -ص‏114 – ق الأول- ف 6 -ب 2 ر4)

و شیخ طوسی در رجالش (ص 150) وی را توثیق کرده.

فضالة بن ایوب : کان ثقة فی حدیثه مستقیما فی دینه(رجال‏النجاشی -ص‏311و310- ب الفاء – ر 850)

القاسم بن برید بن معاویة العجلی :

نجاشی در رجالش(ص 313– ب القاف-ر 857) و علامه حلی در خلاصه (ص231- ق الأول- ف 20- ب 2- ر3) وی را توثیق کرده.

محمد بن مسلم الطائفی : وجه أصحابنا بالکوفة ،  فقیه ، ورفع صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام ، وروى عنهما وکان من أوثق الناس .( رجال النجاشی - ص 323 و 324- ب المیم- ر882)

یعقوب سَرّاج از امام صادق- سلام الله علیه- درمورد :(فرج قائم آل محمد که در واقع مُفرّج بر شیعیان است) سؤال می کند ، امام علیه السلام در جواب او نشانه هایی ارائه می دهند که وقوع آنها دال بر نزدیکی فرج است.

محمد بن یعقوب الکلینی عن محمد بن یحیی العطار عن احمد بن محمد بن عیسی الأشعری عن الحسن بن محبوب عن یعقوب السراج قال: قلت لأبی عبد الله متى‏ فرج‏ شیعتکم؟‏.

(الکافی –ج 8 ص 224-ح 285)

علامه مجلسی در مرآة العقول(ج 26 ص 155- بعض علائم الظهور- ح 285) در خصوص این روایت ، سندش را صحیح دانسته .

تا اینجا روشن شد که پرسش از علائم ظهور امام علیه السلام امری مشروع است .

2-         تحذیر از تشکیک و تردید و طرح مسائل مغرضانه در خصوص مهدویت

مفضل بن عمر جعفی از امام صادق-سلام الله علیه- در مورد مورد آیه " ألا إن الذین یمارون‏ فی‏ الساعة لفی ضلال بعید" سوال می کند که مقصود از "یمارون" در آیه شریفه چیست؟

 (چون در این آیه "الساعة"  به فرموده امام صادق –سلام الله علیه – وجود مقدس حضرت قائم- عجل الله فرجه- است ،  قال[أبو عبدالله علیه السلام] : لأنه هو الساعة التی قال الله تعالى‏ یسئلونک عن الساعة أیان مرساها قل إنما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها إلا هو..... ألا إن الذین یمارون‏ فی‏ الساعة لفی ضلال بعید)

قلت: فما معنى یمارون؟: قال : یقولون متى ولد، و من رآه‏؟ و أین یکون؟ و متى یظهر؟ و کل ذلک استعجالا لأمر الله، و شکا فی قضائه، و دخولا فی قدرته، أولئک الذین خسروا الدنیا و الآخرة و إن للکافرین لشر مآب.

کسانی که از روی شک و تردید در قضا و قدرت لایزال الهی ،حتی  در به دنیا آمدن و وجود حضرت قائم تشکیک می کنند ، و می گویند : اگر واقعا وجود دارد پس چه کسی او را دیده و الآن کجاست و کی ظهور می کند ؟ چنین کسانی به فرموده امام ، دچار خسران دنیا و آخرت شده اند.چون در امور الهی مداخله می کنند.

البته دعا برای تعجیل در فرج ، همانطور که به تواتر در روایات عترت رسیده ، مطلوب است و از مصادیق استعجال نهی شده در روایات نیست.

3-         مطلوب بودن اظهار اشتیاق نسبت به وجود مقدس صاحب الأمر و بی قراری در فراق حضرت.

امام صادق -سلام الله علیه- در بیان اشتیاق و بی قراری خود نسبت به وجود مقدس قائم آل محمد ،- صلوات الله علیهم – می فرماید :

سیدی‏ غیبتک‏ نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی‏ غیبتک‏ أوصلت مصابی بفجائع الأبد و فقد الواحد بعد الواحد یفنی الجمع و العدد فما أحس بدمعة ترقى من عینی و أنین یفتر من صدری‏ عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک‏ .

(کمال الدین –ج2 ص 353-ب 33 ح 51)

اى آقاى من! غیبت تو خواب  را از چشمانم گرفته و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است. اى آقاى من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدى پیوند داده، و فقدان یکى پس از دیگرى جمع و شمار را نابود کرده است، من دیگر احساس نمى‏کنم اشکى را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‏اى را که از مصائب و بلایاى گذشته از سینه‏ام سر مى‏کشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگدازتر و سخت‏تر و ناآشناتر است، ناملایماتى که با غضب تو در آمیخته و مصائبى که با خشم تو عجین شده است.

و مؤمنینی که شکوای فراق امامشان را به خداوند عرضه می دارند و دعایشان چنین است :

إنا نشکو إلیک فقد نبینا و غیبة ولینا و شدة الزمان علینا و وقوع الفتن و تظاهر الأعداء و کثرة عدونا و قلة عددنا اللهم فافرج ذلک عنا بفتح منک تعجله و نصر منک تعزه و إمام عدل تظهره .

(کمال الدین –ج 2 ص 514- ب 45 ح 43)

خدایا! به درگاه تو از فقدان پیامبر و غیبت ولى خود و سختى زمانه و وقوع فتنه‏ها و چیرگى دشمنان و کثرت دشمنان و کمى عددمان شکایت مى‏کنیم. خدایا! با فتح عاجل و نصرت عزتمند خود و امام عادلى که ظاهر مى‏سازى‏ فرج را برسان.

4-         نهی از منازعه در امور الهی و پرهیز از گله و شکایت بیجا.

گله و شکایت مبتنی بر غر زدن و ایراد گرفتن است ، ناپسند است .

اگر شکایتی داریم باید از خودمان داشته باشیم که سبب به تأخیر افتادن فرج امام هستیم .اگر در صدد اصلاح خودمان برآمدیم ، شکوای ما به درگاه الهی کارساز خواهد بود و با نصرت و فتح الهی گشایش در کارمان خواهد افتاد.

در دعایی که محمد بن همّام اسکافی از وکیل ناحیه مقدسه امام عصر- ابوجعفرعمری، محمد بن عثمان – روایت کرده ، از منازعه در تدبیر و حکمت الهی غیبت امام ، و چون و چرا کردن و گلایه از اینکه چرا امام ظهور نمی کند ، در حالی که دنیا پر از ظلو و جور شده ، نهی شده.

لا أنازعک فی تدبیرک و لا أقول لم و کیف و ما بال ولی الأمر لا یظهر و قد امتلأت الأرض من الجور و أفوض أموری کلها إلیک.

و چون و چرا نکنم و نگویم چرا ولى امرت ظهور نمى‏کند در حالى که زمین از جور آکنده شده است. و همه امورم را به تو تفویض مى‏کنم.

(کمال الدین-ج 2 ص 514-ب 45 ح 43)

روایت فوق را شیخ طوسی در مصباح (ج 1ص 412) ، سید بن طاووس در جمال الاسبوع (ص 523) ، کفعمی در بلد الأمین(ص 306) ، مجلسی ثانی در بحار(ج 53 ص 187-ب ما خرج من توقیعاته- ح18) آورده اند.

سند روایت :

محمد بن علی بن الحسین بن بابویه : : شیخنا و فقیهنا و وجه الطائفة بخراسان‏(رجال النجاشی- ص 389- ب المیم- ر 1049)

الحسن(الحسین) بن احمد المکتب: من مشایخ الصدوق - قدس سره - ترحم علیه، کمال الدین، الباب 49، الحدیث 41.

میرزا محمد تقی اصفهانی در مکیال ، در روایتی که در (ج 2 ص 334) پس از نقل روایتی که یکی از رجال سند حسن بن ابراهیم مکتب است ، می فرماید :

أبو محمد الحسن بن أحمد المکتب ، وهو کما ذکره الفاضل الألمعی المولى عنایة الله فی مجمع الرجال ، أبو محمد الحسن بن الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المکتب . ویروی عنه الصدوق مکررا مترضیا مترحما وهذا  من أمارات الصحة والوثاقة ، کما نبه على ذلک المولى المزبور فی مجمعه ، وذکر له شواهد عدیدة ، لیس هنا موضع ذکرها والمکتب بکسر التاء المشددة من یعلم الکتابة

خلاصه فرمایش ایشان این است که : اراوی چون مشایخ شیخ صدوق است و صدوق بارها پس از نقل روایت از او ، بر وی اظهار ترضی و طلب رحمت کرده و این از امارات صحت عقیده و ثاقت و بیان گر حسن حالش است .

محمد بن همام بن سهیل : شیخ أصحابنا و متقدمهم له منزلة عظیمة کثیر الحدیث(رجال‏النجاشی -ص‏379- ب المیم- ر 1032)

جلیل القدر ثقة: (فهرست‏الطوسی -ص‏217- ب محمد- ر 610/25)

محمد بن عثمان بن سعید العمری : [هو و أبوه] وکیلان من جهة صاحب الزمان علیه السلام و لهما منزلة جلیلة عند الطائفة

لذا سند روایت فوق ، معتبر است.

فالنوا طال یا حبیب

قم وعجل من المغیب

کیف یرضیک مریدیک تذل أو تهان؟

سیدی صاحب الزمان ، ما لنا غیرکم ضمان.

متى‏ ترانا و نراک؟

دسته ها : موعود ادیان
شنبه 20 10 1393 9:38
X