نحوه ورود فاطمه (س) به محشر
در منابع اهل سنت، درباره كيفيت ورود حضرت فاطمه زهرا(س) به محشر رواياتي وارد شده است؛ از جمله:
1ـ ابوبكر شافعي، از علي (ع) و ابو ايّوب انصاري و ابوهريره و ديگران روايت كرده كه پيامبر (ص) فرمود: «إذا كان يوم القيامة نادي منادٍ من بطنان العرش: يا اهل الجمع نكّسوا رؤسكم و غضّوا ابصاركم حتّي تمرّ فاطمة بنت محمد علي الصراط فتمرّ مع سبعين ألف جارية من الحورالعين كمرّ البرق.» [ زماني كه روز قيامت برپا شود هاتفي از عرش ندا مي دهد اي اهل محشر سرهاي خود را پائين بياندازيد و چشمان خود را ببنديد، تا اينكه فاطمه (س) دختر محمد (ص) از صراط عبور كند. پس آن حضرت همراه هفتاد هزار حوريه همانند برق از صراط عبور مي كند.][1]
2ـ طبراني، از عايشه نقل كرده كه پيامبر (ص) فرمود: « إذا كان يوم القيامة نادي منادٍ: معشر الخلائق طأطئوا رؤسكم حتّي تجوز فاطمة بنت محمد فتمرّ، عليها ريتطان خضراوان.» [ زماني كه روز قيامت فرا رسد هاتفي ندا مي دهد: اي خلائق سرهاي خود را پائين بياندازيد تا اين كه فاطمه (س) دختر محمد (ص) عبور كند. پس آن حضرت در حالي كه دو جامه ي سبز بر تن دارد عبور مي كند.][2]
3-حاكم، در مستدرك، از ابو هريره نقل مي كند كه: « رسول خدا (ص) فرمود: انبيا در روز قيامت سوار بر مركب مبعوث مي شوند تا با مؤمنين ِقوم خود در محشر ملاقات كنند. "صالح" سوار بر ناقه اش مبعوث مي شود و من نيز سوار بر "براق"[3] مبعوث مي شوم، كه با هر قدم تا نهايت ديدش را طي مي كند و "فاطمه" پيشاپيش من خواهد بود.[ آنگاه حاكم مي گويد: اين حديث طبق نظر مسلم صحيح است.][4]
4-خطيب بغدادي مي گويد: از عايشه نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: « روز قيامت منادي ندا مي دهد: اي مردم! سرهاي خود را پايين بياندازيد تا فاطمه دختر محمد(ص) عبور كند.»[5]
5- از علي(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: « دخترم فاطمه روز قيامت محشور مي شود در حالي كه جامه ي كرامت بر تن كرده است- جامه اي آميخته با مايه ي حيات- همه به مي نگرند و در شگفت مي مانند. سپس جامه اي از لباس هاي بهشتي بر تن مي كند، كه با خط سبز برآن نوشته شده: " (فاطمه) دخت محمد(ص) را با بهترين صورت و كاملترين شكوه و با بزرگي هر چه تمام تر و در نهايت سعادت، وارد بهشت كنيد!" پس او در حالي كه هفتاد هزار كنيز اطرافش را احاطه كرده اند، همانند عروس وارد بهشت مي شود.[6]
منابع
[1] . مناوي، اتحاف السائل بما لفاطمة من الفضائل، ص 10.
[2] . مناوي، اتحاف السائل بما لفاطمة من الفضائل، ص 10.
[3] . نام مركبي كه رسول خدا(ص) در شب معراج بر آن سوار شد.
[4] . مستدرك الصحيحين، ج3، ص152.
[5] . تاريخ بغداد، ج8، ص141.
[6] . محب طبري، ذخائر العقبي، ص 48
فاطمه زهرا(س) از زبان علماي اهل سنت
علماي اهل سنت درباره شخصيت صديقه كبري حضرت فاطمه زهرا(س) سخنان بسياري از سر تواضع گفته و نوشته اند كه ما در اينجا به برخي از كلمات آنان اشاره مي كنيم:
1- محمد بن عبد الوهاب (1206ق)؛ وي در كتاب خود "مختصر زاد المعاد" مي نويسد: پيامبر (ص) همواره براي فاطمه(س) بر مي خواست و اين بخاطر خوشحالي از ورود او بود.[1]
2- ابن حجر عسقلاني (852ق )؛ وي مي گويد:« و مناقبها كثيرة جداً » [ و فضائل او به واقع بسيار است.]
3- ذهبي (748ق)؛ از مورخين بزرگ اهل سنت مي نويسد:« و مناقبها غزيرة و كانت صابرة ديّنة خيّرة صيّنة قانعة شاكرةً لله» [ فضيلت هاي فاطمه(س) بسيار است و همانا (ايشان بانويي) صابر، متدين، نيكوكار، عفيف، قانع و شكر گزار خداوند بود]. وي در جايي ديگر مي نويسد:« و قد كان النّبي يحبّها و يكرمها و يسرّ اليها » [پيامبر (ص) او را دوست مي داشت و اكرام و احترام مي نمود و اسرارش را با وي در ميان مي گذاشت.]
4- ابو نعيم اصفهاني: از جمله پرهيزكارترين برگزيدگان و برگزيده ترين پرهيزكاران، فاطمه سلام الله عليها، سيده بتول، پاره ي تن رسول است.
5- ابن اثير: وي مي نويسد: « فاطمه سلام الله عليها به ام ابيها ملقب شده و محبوب ترين افراد نزد رسول خدا بود»
همچنين در جاي ديگز مي گويد: « فاطمه سلام الله عليها محبوب ترين دختران پيامبر و شبيه ترين افراد نسبت به او در خلقت و اخلاق بود...»
6- ابن ابي الحديد
رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلّم، فاطمه سلام الله عليها را بسيار اكرام مي نمود. پيامبر در محضر خاص و عام بارها و بارها، و در موارد مختلف مي فرمود: «فاطمه سيد و سرور زنان است. او همانند مريم دختر عمران است.» اكرام او نسبت به فاطمه از حد يك دوست داشتن عادي پدر و فرزندي فراتر رفته بود.
7- ابن ابي الحديد معتزلي از استاد خود، ابوجعفر يحيي بن محمد علوي بصري، نقل مي كند كه مي گفت:
«حرمت فاطمه بزرگتر و منزلتش رفيع تر، صيانتش به خاطر رسول خدا سزاوارتر است. فاطمه پاره تن و جزئي از گوشت و خون اوست؛ نه همچون زن بيگانه كه هيچ نسبتي بين او و شوهرش نيست... چگونه عايشه و ديگران همپايه فاطمه باشند درحالي كه همه مسلمانان، چه آنان كه او را دوست دارند و چه آنان كه او را دوست ندارند اجماع دارند كه فاطمه سرور زنان جهانيان است؟»
8- ابوسالم كمال الدين محمد بن طلحه شافعي-: صاحب كتاب "عقد الفريد" و "مطالب السؤول" نام دختر رسول خدا(ص) را با اين بيان خاطر نشان مي شود:
«همانا او به فضيلت و خلق و خوهايي كه از سوي پيامبر منصوص بود مخصوص شده بود و به خصايصي كه كلام نبوي به آن تصريح كرده بود برتري داده شده بود و با صفات شريفي كه نفسهاي پاك و گرانقدر در تك تك آنها مسابقه داده بودند متمايز شد... و همراه با فرزندانش داخل در آن عده از كساني شد كه خداوند تعالي آنان را با نزول آيات قرآن كريم مخصوص و وجوب اعتقاد به آنها را لازم كرد...»
9- ابن صباغ مالكي صاحب كتاب "الفصول المهمه في معرفة احوال الائمه" در تمجيد از بانوي يكتاي خلقت مي نويسد: «او، فاطمه زهرا، كسي است كه "سبحان الذي اسري" بر او نازل شد و سوّمِ خورشيد(پيامبر) و ماه (علي) و سرور زنان به اجماع اهل راستي و هدايت است.»
10- توفيق ابوعلم متفكر و نويسنده مصري:
وي كتابي نگاشته است با نام "فاطمه زهرا" و با زيبايي هرچه تمام تر قلم فرسايي نموده است. او با اين بيان از صديقه كبري(س) ياد مي كند:
«فاطمه رضي الله عنها، ضرب المثل كمال و جمال بود و در وجودش ذخايري از انسانيت و مردمي، عفت و بزرگواري، پاكي و هوشياري، فطانت و آگاهي كه امكان داشت بانويي به آنها دسترسي يابد، فراهم آمده بود.
اين استاد مصري تعبيرات متنوع و پرباري در وصف بانوي دو عالم به كار ميبرد كه از جمله آنها اين بيان است: «جان نيرومند فاطمه در قالبي كه گنجايش آن را نداشت، جايگزين شده بود.» و باز در جاي ديگر مي نويسد:« فاطمه، رضي الله عنها، صاحب اخلاقي نيكو و ملكاتي شريف و طبيعتي نجيب بود... او احساسي عظيم و فهمي سريع و ذهني تند داشت. مروتي سرشار و مكارمي تحسين انگيز و دستي فياض و كفيّ بسيار بخشنده اش بود. دلي بي پروا و شجاع در سينه اش مي طپيد. با آنكه زير بار هيچ زوري نمي رفت از هرگونه خودپسندي و عجب منزه بود. تكبر و تبختر ديگران را به چيزي نمي گرفت و در برابر هيچ عظمتي سر فرود نمي آورد.
«او تنها دامان پاكي است كه فرزندان رسول خدا، همه از آنند و تنها زمين طيب و طاهري است كه شجره برومند خاندان گرامي پيامبر، در آن روييده، بلكه او پاكترين مادري است كه حافظه قرون و اعصار به خاطر مي آورد» او يكي از نخستين سازندگانِ تاريخ اسلام است... و در عظمت شأن و رفعت مقام ارجمند او همين بس كه تنها دختر بزرگوار پيامبر، صلي الله عليه و آله سلم، و همسر گرامي امام علي بن ابيطالب، كرم الله وجهه، و مادر حسن و حسين است.
«زهرا، آن شهاب نورافشان آسمان نبوت و اختر فروزان فلك رسالت و بالاخره، زهرا آن والاترين بانوي آفرينش است. اما همه اين تعبيرات جز بخش اندكي از دنياي فضيلت و شرافت او را آينه داري نمي كند و جز مختصري از فضايل و مناقب او را نمايشگر نيست، چرا كه زهرا دخت رسالت و پرورده دامان وحي است.». همين نويسنده در ادامه مي نويسد: «زهرا جايگاهي والاتر از آن دارد كه تعبيرات، عظمت او را بازگويند و جمله ها نمايشگر قدر و مرتبتش گردند.»
11- عبدالفتاح عبدالمقصود نويسنده معروف اهل سنت و مصري:
وي پشتيباني و جانبداري فاطمه زهرا(س) از اميرالمؤمنين را يادآور ميشود و مي نويسد:
« فاطمه... بر خود لازم ميدانست كه به پا خيزد، دعوت كند، و تا مي تواند بكوشد. او دوش به دوش شوهر مظلومش ايستاد و با زبان كه تنها وسيله دفاعش بود او را ياري مي كرد. با اين عمل، خديجه كبري را در خاطره ها زنده كرد؛ گويا چهره همان مادر است كه نمايان و زنده شده است.»
منابع
[1] . مختصر زاد المعاد، ج1،ص296.
نتيجه دوستي فاطمه(س)
در اين باره روايت بساري از علماي اهل سنت در كتب مختلف نقل شده كه به نمونه هايي از آن اشاره مي كنيم: «أخذ رسول الله صلى اللَّه عليه و آله و سلم بيد الحسن والحسين، فقال: من أحبنى و أحب هذين و أباهما و أمهما كان معى فى درجتى يوم القيامة».[1] [رسول خدا دست حسنين را گرفت و فرمود: هركس مرا، و اين دو فرزند مرا، و پدر و مادر اين دو را دوست بدارد، روز قيامت با من همدرجه خواهد بود].
و باز پيامبر خدا در جاي ديگر مي فرمايد:« دوستدار ايشان (علي و فاطمه و حسنين) را خداوند دوست دارد و دشمن آنها را خداوند، دشمن دارد»[2].
و نيز جناب سلمان از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مىكند كه حضرت فرمود: «يا سلمان من أحبّ فاطمه بنتى فهو فى الجنه معى، و من أبغضها فهو فى النار...».[3]. [يعنى اى سلمان هركس دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت با من خواهد بود و هركس بغض و دشمنى فاطمه را در دل داشته باشد در آتش جاى خواهد گرفت؛ اي سلمان دوستي فاطمه در صد موضع فايده خواهد داشت كه آسانترين آن مواضع: مرگ، قبر، ميزان، محشر، پل صراط و جايگاه حسابرسي است. هر كس كه دخترم از او راضي باشد من از او راضي هستم و هر كس كه فاطمه از او خشمگين باشد، من از او خشمگينم و هركس كه من از او خشمگين باشم خدا از او خشمگين است. اي سلمان! واي به حال كسي كه به او و شوهرش امير المؤمنين ستم نمايد و واي بر كسي كه بر ذريه و شيعيان او ستم كند].
و نيز از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت است كه: «إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطـــَمَ ابْنَتِي فاطِمَـــة وَوُلدَهـــا وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ»[4]. [ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هركس كه آنان را دوست داشته باشد را از آتش جهنم جدا ساخته است...]
منابع
[1] . مسند احمد حنبل ج 1/ 77 ،سنن ترمذى- كتاب المناقب، باب 21- ج 5/ 641، 642/ ح 3733، معجم صغير طبرانى ص 399/ ح 961، معجم كبير طبرانى ج 3/ 50/ ح 2654، تاريخ بغداد ج 13/ 287، 288، الرياض النضره ج 3/ 189، ذخائرالعقبى ص 23، 91، نظم دررالسمطين ص 210، تاريخ مدينه دمشق (ط دارالفكر) ج 13/ 196، فرائدالسمطين ج 2/ 25، 26/ ح 366، مختصر تاريخ دمشق ج 7/ 11، تهذيب الكمال ج 29/ 359، 360، اسدالغابه ج 4/ 29، سير اعلام النبلاء ج 12/ 135، تاريخ الاسلام ذهبى- حوادث و وفيات 241 الى 250- ص 508، اسنى المطالب ص 121، 122، تهذيب التهذيب ج 10/ 430، الصواعق المحرقه ص 213، 264، 284، نزهةالمجالس 2/ 232، كنزالعمال ج 12/ 97/ ح 34161، 103/ ح 34196، ج 13/ 639/ ح 37613، منتخب كنزالعمال ج 5/ 92.
[2] . كنزالعمال، ج 6، ص 216
[3] . فرائدالسمطين ج 2/ 67/ ح 391
[4] . كنز العمال ج6 ص219
كثرت مصائب فاطمه بعد از پيامبر(ص)
روايات متعددي در كتب اهل سنت وجود دارد كه نشان مي دهد حضرت صديقه كبري(س) بعد از پيامبر(ص) دچار مصيبت و غم و اندوه شد؛ در اينجا ما به اختصار به برخي از اين روايات اشاره مي كنيم:
پيامبر اكرم(ص) به فاطمه(س) فرمود: دختركم، مصيبت هيچ يك از زنان مؤمن با مصيبت تو برابرى نمى كند، صبر تو نيز نبايد كمتر از صبر هيچ زنى باشد.
همچنين عبد الله بن حارث روايت كرده كه: «مكثت بعد أبيها ستة أشهر، وهي تذوب، وما ضحكت بعده أبدا!!» [ فاطمه پس از پدرش شش ماه زنده بود در حاليكه از غصه آب مي شد و هرگز بعد از رحلت پدر خندان نشد.]
ابونعيم،[1] از امام باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه:
فاطمه هرگز پس از فوت رسول خدا، خندان ديده نشد مگر يك روز آن هم لبخندى كوتاه. او پس از رسول اكرم (ص) بيش از شش ماه زنده نماند.
ابن سعد،[2] اين روايت را چنين نقل مى كند:
فاطمه عليهاالسلام پس از رسول اكرم (ص) هرگز خندان ديده نشد. فقط گاهى تبسمى مى نمود.
همچنين عسقلانى[3] به نقل از طبرى، از عايشه روايت مى كند كه: رسول خدا (ص) به فاطمه عليهاالسلام فرمود:
جبرئيل به من خبر داد، هيچ زن مسلمانى بيش از تو مصيبت نخواهد ديد، پس مبادا صبرت كمتر از آنان باشد.
سبط بن جوزي از علي عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: زماني كه رسول خدا به خاك سپرده شد، فاطمه بر سر قبر آن حضرت آمد و مشتي خاك از آن بر گرفت و از جمله چنين فرمود:
.... صُبّت عَليّ مصائبٌ لو أنَّها صُبَّت عَلَي الأيام عُدن لياليا [4]
[ مصيبت هايي بر من وارد شد كه اگر بر روز روشن وارد مي شد، آن را به شب بر مي گرداند].
توفيق ابو علم نويسنده مصري مي گويد:
در روايتي آمده است كه: علي عليه السلام براي فاطمه زهرا سلام الله عليها خانه اي در بقيع ساخت كه بيت الأحزان ناميده مي شد. آن خانه تا زمان ما باقي مانده كه جايگاهي است معروف به مسجد فاطمه در جهت قُبّه حرم حسن و عباس و ابن جبير به همين مطلب اشاره كرده مي گويد: پشت سر قبّه عباسيه خانه حضرت فاطمه دختر رسول خدا (ص) كه معروف به «بيت الحَزن» مي باشد گفته مي شود اين همان خانه اي است كه حضرت بس از وفات پدرش در آنجا سكونت داشته و ماتم سراي او بود و پيوسته در حال غم و اندوه بسر مي بُرد.[5]
نيز ابن ابي الحديد مي گويد: « بسياري از مردم نوحه سرايي و آه و ناله حضرت زهرا عليها السلام را بعد از رحلت پدر بزرگوارش نقل كرده اند. سپس وي مي نويسد: « شيعه روايت مي كند كه گروهي از صحابه از گريه هاي طولاني او ناراحت شده از او خواستند از همسايگي مسجد به اطراف مدينه برود ....»[6]
منابع
[1] . حليةالاولياء، ج 2، ص 43.
[2] . طبقات ابن سعد، ج 2، ص 40
[3] . فتح البارى، ج 9، ص 201
[4] . مناوي، اتحاف السائل بما لفاطمة من الفضائل ص 14.
[5] . توفيق ابو علم، اهل البيت ص 167.
[6] . شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 43.