معرفی وبلاگ
وَإِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ، وَدَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى ، وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِيلُهُمُ الْعَمْى... نهج الباغه خطبه 38 شُبهه را از اين جهت شُبهه ناميده اند كه شبيه و مانند حق است، پس روشني دوستان خدا در چيزهاي شُبهه ناك، ايمان و يقين است، و راهشان راه هدايت و رستگاري است و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهي است، و راهنماي آنان كوري آنان مي‎باشد.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 501616
تعداد نوشته ها : 502
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

چرا اميرالمؤمنين زبان به قدح شيعه گشود؟

پاسخ اين شبهه داراي دو قسمت مي‌باشد؛ ابتدا تاريخ بيان و سبب ايراد اين خطبه:

زمان ايراد اين خطبه، بعد از جنگ صفين و داستان حكميت و پيش از جنگ نهروان بوده است.[1]

معاويه در آن زمان با استفاده از تضعيف جبهه امام علي ـ عليه السّلام ـ و با انشعابي كه به وسيلة خوارج صورت گرفته بود، دست به يك سلسله شبيخون‌ها به مناطق حكومت امام علي ـ عليه السّلام ـ زد تا روحيه مردم را تضعيف كند، از آن جمله وقتي ضحاك بن قيس فهري را با سه الي چهار هزار نفر به مرز قلمرو حكومت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرستاد و به او گفت: بر هرگروه از اعراب كه در طاعت علي هستند، گذشتي حمله نموده و آنان را غارت كن و... .[2]

بدين ترتيب ضحاك بن قيس، به سرزمين‌هاي تحت حكومت حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ حمله برد و غارت و كشتار به راه انداخت؛ در شرح نهج‌البلاغة ابن ابي الحديد آمده است: ضحاك اموال مسلمانان را غارت مي‌نمود و آنان را مي‌كشت، تا به منزل ثعلبه رسيد و بر حاجيان حمله برد و كالاهاي‌شان را گرفت و به عمربن‌عيسي بن سعد ذهلي، كه برادرزادة عبدالله ‌بن مسعود، (صحابي پيامبر(ص)) بود برخورد نمود و او را در كنار راه حاجيان در قطقطانه با گروهي از يارانش كشت.[3] بعد از اين‌ كه اين اخبار به علي ـ عليه السّلام ـ رسيد، به منبر رفت و فرمودند: برويد و با دشمن خود جنگ كنيد و از حريم خودتان دفاع كنيد. امّا كوفيان به سستي پاسخ دادند.[4] و اين خطبه در هنگام غارت ضحاك بن قيس ايراد شد.[5] و وقتي اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ از مردم كوفه نااميد شد، به نخليه رفت و حجربن‌عدي (يكي از ياران شجاع و وفادار خود) را فراخواند و به او پرچمي داد و چهار هزار تن را در اختيار او قرار داد و او بر ضحاك بن قيس حمله برد و او را وادار به فرار كرد.[6]

قسمت دوّم پاسخ به شبهه: آيا شبهه كننده، گمان بر آن دارد تمام مردم تحت حكومت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ يكسان بودند؟ آيا صحبت‌هاي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ حتماً تمام كساني را كه در كوفه و يا مناطق ديگر بوده‌اند را فرا مي‌گيرد؟! آيا مي‌شود مالك اشتر و حجربن‌عدي و محمّد بن ابوبكر را با امثال عمارة بن وليد كه در كوفه مي‌زيسته و اخبار عراق را پنهاني براي معاويه مي‌فرستاده[7]، يكي حساب كرد؟! اگر تمام افراد كوفه داراي يك رأي و يك هدف بودند، پس چگونه حكميت شكل‌گرفت؟ و نهروانيان چگونه به وجود آمدند؟

كساني كه مورد خطاب حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين خطبة واقع بودند، كساني هستند كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در مورد آنان مي‌فرمايند: «فعلكم يطمع فيكم الاعداء».[8] عملكرد شما، دشمن را براي ضربه زدن به شما اميدوار مي‌كند. سئوال اين است كه آيا مالك اشتر و امثال او كه از دلاوران و وفاداران لشكر امام علي(ع) بودند را مي‌توان گفت كه از جنگ گريزان بودند؟ آيا اين مذمت نيست به فراريان از جنگ و افراد سست ايمان، شامل تمامي افراد مي‌شود؟! عقل سليم چگونه قبول مي‌كند در حاليكه اين جمله حضرت در وصف صاحبان اين صفت باشد و ما آن را به همگان سرايت دهيم؟!!

البتّه اين سستي كه در ميان عراقيان پيدا شده بود معلول توطئه‌ها و جنگ‌هاي داخلي بود كه طلحه و زبير و عايشه و معاويه بر حضرت و شيعيان او تحميل كردند و موجبات تلفات و ضايعات زياد  را فراهم ساختند و نيروهاي عراقيان را فرسوده ساختند. و آن شبيخون‌ها و غارت‌ها نيز مزيد بر علّت شد. بنابراين بهتر است كه ما علّت را محكوم كنيم و بپرسيم همان‌هايي كه دچار سستي شده بودند، چرا گرفتار آن وضع شدند؟ و ما اگر به قضيه، از اين زاويه نگاه كنيم، در درجة اوّل كوفيان موجب ملامت خواهند بود يا ناكثين و قاسطين؟.

نكتة آخر اينكه: شيعه واقعي كما اينكه در روايات ائمه اطهار(عليهم السلام) نيز اشاره شده، كسي است كه همواره در گفتار و اعمال پيرو واقعي اهلبيت(عليهم السلام) كه تبيين كنندة احكام اللهي هستند، باشد و در حقيقت ادعاي شيعه بودن بدون عمل صالح ارزشي ندارد و افتخار شيعيان واقعي اين است كه شيعه بودن را در عمل نشان داده‌اند و مصداق اين روايت شريف پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله)‌هستند كه فرموده: «اِنّ علياً وشيعته هم الفائزون يوم القيامة».

وبلاگ نداي اسلام ، پاسخ به شبهات وهابيت و دفاع از حقانيت مذهب راستين تشيع

--------------------------------------------------------------------------------

[1] ـ شرح نهج‌البلاغه ابن ابي الحديد، ترجمة دكتر محمود دامغاني، ج اوّل، ص 254، چاپ طلوع.

[2] ـ همان، ص 257.

[3] ـ همان، ص 257.

[4] ـ همان، ص 257.

[5] ـ  شرح نهج‌البلاغه ابن ابي الحديد، ترجمة دكتر محمود دامغاني، ج اوّل، ص 251، چاپ طلوع.

[6] ـ همان، ص 257.

[7] ـ تاريخ طبري، ج 5، ص 151 و همان، ص 256.

8] ـ كساني كه به دروغ از خود تعريف مي‌كنند و موقع جنگ عذر مي‌آورند. خطبة 29، نهج‌البلاغه.


X