شیوه هاى عزادارى بر خامس آل عبا
اصل عزادارى و سوگوارى بر امام حسین(علیه السلام) و یاران باوفایش مورد سفارش و تأکید اولیاى دین بوده است. شیعیان و علاقمندان به سرور آزادگان حسین بن على(علیه السلام)نیز در طول تاریخ، از سوگوارى و عزادارى براى آن حضرت غافل نبوده اند.
امروز نیز در هر نقطه اى از جهان که مسلمانان آگاه به ماجراى کربلا حضور دارند، حدّاقل در دهه نخست محرّم و به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا به خیل عزاداران حسینى مى پیوندند و به اندازه توان خود، ابراز ارادت مى کنند.
در این قسمت شیوه هاى مطلوب عزادارى را به طور فشرده یادآور مى شویم.
گریه کردن
از شیوه هاى معمول در عزادارى و سوگوارى، اشک ریختن است که به طور طبیعى هر انسانى در غم فراق عزیزى اندوهگین مى شود و اشک مى ریزد.
در روایات مى خوانیم هنگامى که ابراهیم فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دنیا رفت، آن حضرت در مرگ او گریست و هنگامى که برخى از اصحاب معترضانه از آن حضرت سبب گریه را پرسیدند، فرمود:
«تَدْمَعُ الْعَیْنُ، وَ یُوجَعُ الْقَلْبُ، وَ لا نَقُولُ ما یُسْخِطُ الرَّبَّ
چشم مى گرید و قلب به درد مى آید، ولى بر زبان سخنى که موجب خشم خدا شود، جارى نمى سازیم».(1)
همچنین نقل شده است وقتى که صحابى جلیل القدر «عثمان بن مظعون» از دنیا رفت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مدّتى طولانى بر او گریه کرد.(2) و در شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه نیز بسیار گریست.(3)
همچنین در تاریخ مى خوانیم پس از رحلت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مسلمانان به شدّت گریه و ندبه کردند و نقل شده است: «هنگامى که پیامبر رحلت کرد، کوچک و بزرگ، در مرگ آن حضرت داغدار شدند و بسیار بر او گریستند ; ولى در میان همه مردم و خویشاوندان، هیچ کس حزن و اندوهش از حضرت زهرا(علیها السلام) بیشتر نبود. حزن او پیوسته افزایش و گریه او شدّت مى یافت».(4)
گریه کردن بر مصائب امام حسین(علیه السلام) نیز از شیوه هاى معمول عزادارى است و مورد سفارش نیز قرار گرفته است.
امام رضا(علیه السلام) فرمود:
«فَعَلى مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ
بر همانند حسین باید گریه کنندگان، گریه کنند».(5)
روایاتى که ترغیب به گریه بر ابى عبداللّه(علیه السلام) دارد، فراوان است که برخى از آنها در فصل هاى گذشته آمده است.
البتّه نباید فراموش کرد که این گریه ها جنبه شخصى ندارد، و در واقع اعلام جنگ و ستیز با ظالمان وستمگران مى باشد.
تبـاکـى
«تباکى» به معناى آن است که انسان به خود حالت گریه بگیرد، چرا که گاه ممکن است برخى از علاقمندان به سبب پاره اى از شرایط، اشک از چشمانشان جارى نشود، ولى این نباید سبب عدم شرکت در محافل و مجالس حسینى گردد، چرا که در این صورت مى توان با «تباکى» و حالت غم و اندوه و گریه به خود گرفتن، به خیل عزاداران پیوست و از پاداش معنوى آن نیز برخوردار شد، در این کار نیز نشانه ظلم ستیزى و مبارزه با ظالمان است، چرا که هدف امام حسین(علیه السلام)چیزى جز این نبود.
روایت فضیلت «تباکى» نیز پیش از این گذشت.
لباس مشکى بر تن کردن
مرسوم و معمول میان مردم آن است که در غم مرگ عزیزان، لباس سیاه بر تن مى کنند و این رنگ لباس را، علامت ماتم و عزا مى دانند. بنابراین، یکى از راه ها و شیوه هاى مطلوب عزادارى براى خامس آل عبا، پوشیدن لباس سیاه در سالروز شهادت آن حضرت یا ایّام محرّم است.
در تاریخ مى خوانیم: هنگامى که حسین بن على(علیه السلام) به شهادت رسید، زنان بنى هاشمى لباس هاى سیاه و خشن پوشیدند.(6)
در برخى از روایات نیز آمده است: هنگامى که (بر اثر خطابه ها و افشاگرى هاى امام سجّاد(علیه السلام) و حضرت زینب(علیها السلام)) یزید به خاندان هاشمى اجازه داد در دمشق عزادارى کنند، زنان هاشمى و قرشى لباس سیاه بر تن پوشیدند و به مدّت هفت روز براى امام حسین(علیه السلام) و شهداى کربلا عزادارى کردند.(7)
تشکیل مجالس سوگوارى
تشکیل مجالس سوگوارى و محافل عزادارى براى ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) از شیوه هاى معمول اقامه عزاست; علاقمندان به مکتب حسینى با برپایى چنین مجالسى، از اهداف عالى و ارزشمند قیام امام حسین(علیه السلام) آگاه مى شوند و بر مصائب آن حضرت ویارانش اشک مى ریزند و این مجالس همواره وسیله مهمّى براى بیدارى و آگاهى توده هاى مردم بوده است.
امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش به نام «فضیل» فرمود: آیا تشکیل مجلس مى دهید و با یکدیگر (پیرامون معارف دینى و فضایل اهل بیت(علیهم السلام)) گفتگو مى کنید؟
فضیل پاسخ داد: آرى.
امام(علیه السلام) فرمود:
«إِنَّ تِلْکَ الَْمجالِسَ أُحِبُّها، فَأَحْیُوا أَمْرَنا، فَرَحِمَ اللهُ مَنْ أَحْیا أَمْرَنا
چنین مجالسى را دوست مى دارم. مکتب ما را زنده نگه دارید; خداوند رحمت کند کسى را که مکتب ما را احیا کند».
سپس امام(علیه السلام) ادامه داد: «هر کس که (مصائب) ما را یادآورد و یا نزد او از ما یادى شود و اشک از دیدگانش سرازیر گردد، هر چند اندک باشد، خداوند گناهانش را بیامرزد».(8)
نوحه سرایى
نوحه سرایى به صورت خواندن اشعار سوزناک و پرمعنى در مصائب امام حسین(علیه السلام)و یارانش مى باشد و سبب تحریک احساسات وعواطف مسلمین و تبیین حوادث و خاطرات عاشورا است، شیوه اى معمول و مرسوم در عزادارى است. این شیوه، ریشه در عصر ائمّه(علیهم السلام) دارد.
امامان اهل بیت(علیهم السلام) با تشویق نوحه سرایان و مرثیه خوانان، آنان را به سرودن اشعار و نوحه سرایى و بیان حوادث کربلا و فجایع بنى امیّه ترغیب کرده و پاداش فراوانى را براى چنین اعمالى ذکر مى کردند.(9)
امیرمؤمنان(علیه السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام) نیز پس از رحلت پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)اشعارى را در رثاى آن حضرت سرودند.(10)
برخى از دانشمندان اهل سنّت نیز اشعارى را از زهراى مرضیّه(علیها السلام) در فراق پدر بزرگوارش نقل کرده اند.
«حاکم نیشابورى» مى نویسد: هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به خاک سپردند، فاطمه(علیها السلام) خطاب به «اَنس» فرمود:
«یا أَنَسُ أَطابَتْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ تَحْثُوا التُّرابَ عَلى رَسُولِ اللهِ
اى انس آیا قلبتان رضایت داد که بر بدن رسول خدا خاک بریزید؟».
سپس ادامه داد:
یا أَبَتاهُ أَجابَ رَبّاً دَعاهُ *** یا أَبَتاهُ مِنْ رَبِّهِ ما أَدْناهُ
یا أَبَتاهُ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ مَأْواهُ *** یا أَبَتاهُ إِلى جِبْرَئِیلَ أَنْعاهُ
«پدر جان اى آن که دعوت پروردگارش را اجابت کردى; پدر جان اى آن که به پروردگار خویش نزدیک (و ملحق) شدى.
پدرجان! بهشت برین جایت باد; پدرجان! رحلت تو را به جبرئیل خبر مى دهم».(11)
همچنین «امّ سلمه» در محضر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مرگ پسرعمویش، نوحه سرایى کرد و با حزن و اندوه اشعارى را خواند.(12)
امام باقر(علیه السلام) به فرزندش امام صادق(علیه السلام) سفارش کرد که مقدارى از مالم را وقف کن براى آن که به مدّت ده سال جمعى از نوحه سرایان در «منا» برایم نوحه سرایى کنند.(13)
به سر و سینه زدن
به سر و سینه زدن در عزا و مصیبت بزرگى همچون مصائب امام حسین(علیه السلام) امرى عادى و طبیعى است. همان گونه که متعارف است مردم در مرگ عزیزترین عزیزان خویش به سر و سینه مى زنند. هر چند لازم است از کارهاى موهن و نادرست پرهیز شود.
متأسّفانه بعضى از عوام دست به کارهاى زننده اى مى زنند که اثر منفى در شکوه و عظمت مراسم حسینى دارد و باید عقلاى قوم آنها را با زبان خوب از این گونه اعمال زننده باز دارند.
نقل شده است هنگامى که زنان و فرزندان خاندان هاشمى را از شام به سمت مدینه حرکت دادند; در میان راه از راهنماى قافله خواستند آنها را به کربلا ببرد، تا تجدید دیدارى با شهیدان کربلا شود.هنگامى که به آن سرزمین رسیدند، مشاهده کردند که جابربن عبداللّه انصارى و جمعى از بنى هاشم براى زیارت قبر حسین(علیه السلام)به کربلا آمده اند. این دو قافله وقتى با یکدیگر ملاقات کردند، دیدارشان همراه با اندوه، گریه و بر سر و صورت زدن بود و به این ترتیب ماتمى جانسوز در آن سرزمین برپا کردند.(14)
هر چند در روایات ـ تا آنجا که ما جستجو کردیم ـ درباره سینه زدن بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) مطلبى یافت نشده است ; ولى تعبیر به «لطم» ظاهراً شامل سینه زنى نیز مى شود.
تعطیلى کسب و کار
از نمودهاى روشن ماتم زدگى و عزادار بودن، دست کشیدن از کسب و کار وتعطیل کردن بازارهاست. در ارتباط با ترک تلاش و کوشش دنیوى در روز عاشورا روایتى نیز وارد شده است.
امام رضا(علیه السلام) فرمود:
«مَنْ تَرَکَ السَّعْىَ فِی حَوائِجِهِ یَوْمَ عاشُورا قَضَى اللهُ لَهُ حَوائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ مَنْ کانَ یَوْمُ عاشُورا یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ، جَعَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ
هر کس در روز عاشورا تلاش و کوشش دنیوى را رها سازد، خداوند حوایج دنیا و آخرت او را برآورده کند و هر کس که روز عاشورا را روز مصیبت و اندوه و گریه قرار دهد، خداوند روز قیامت را براى وى روز شادى و سرور قرار خواهد داد».(15)
تذکراتی چند به عزادران حضرت سید الشهداء علیه السلام
هر چند عزادارى خامس آل عبا(علیه السلام) از افضل قُربات است و سبب احیاى مکتب حسینى و بقاى شریعت مى شود، ولى بر مؤمنین لازم است این عمل ارزشمند را با امور موهن و زننده و ناپسند آلوده نسازند.
از سرودن اشعار نامناسب و سبک و دور از شأن اهل بیت(علیهم السلام) یا کفرآمیز و غلوگونه اجتناب ورزند و از اختلاط زن و مرد در تشکیل محافل و مجالس و دسته ها پرهیز نمایند و از قمه زدن و حرکاتى که موجب وهن شیعه در جهان است و بهانه به دست دشمن مى دهد و ضرر و زیان بر بدن وارد مى کند، دورى کنند و سخنرانان محترم آداب عزادارى صحیح را به مؤمنین و مدّاحان گوشزد نمایند و خود نیز در جهت تبیین اهداف قیام ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام)و ترویج عقاید ناب محمّدى و تقویت اعتقادات اصیل اسلامى و اخلاق حسنه و ایثار و فداکارى تلاش کنند و در ذکر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) فقط از منابع معتبر استفاده کنند و از بیان امورى که با عزّت و سربلندى امام حسین(علیه السلام) سازگار نیست، خوددارى ورزند و صحنه گردانى مجالس آن حضرت را به دست افراد بدنام، یا نادان نسپارند و صالحان و آگاهان زمام مجالس را به دست گیرند.
بانوان محترم نیز ضمن شرکت در مجالس امام حسین(علیه السلام) شأن و وقار و متانت خویش را حفظ نمایند و با شیوه اى که مناسب یک زن مسلمان و علاقمند به مکتب حسینى است، در مجالس و محافل عزادارى شرکت کنند وخداى ناکرده این امر مهمّ دینى را با پوشش نادرست و حرکات ناپسند، به گناه آلوده نسازند که مسئولیّت بسیار سنگینى دارد.
جوانان عزیز ـ که سرمایه هاى اصلى چنین مجالسى هستند ـ مجالس امام حسین(علیه السلام)مخصوصاً ایّام محرّم و تاسوعا و عاشوراى حسینى را غنیمت بشمارند و با حضور گسترده تر و آگاهانه، بر آگاهى هاى معنوى و دینى خویش بیفزایند و در جهت ترویج مکتب حسینى و آشناساختن دیگران با این حماسه جاویدان الهى کوشش نمایند.
________________________________________
1. بحارالانوار، ج 79، ص 91.
2. همان مدرک.
3. همان مدرک، ص 104.
4. لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ افْتُجِعَ لَهُ الصَّغِیرُ وَ الْکَبِیرُ وَ کَثُرَ عَلَیْهِ الْبُکاءُ... وَ لَمْ یَکُنْ فِی أَهْلِ الاَْرْضِ وَالاَْصْحابِ وَ الاَْقْرَباءِ وَ الاَْحْبابِ، أَشَدُّ حُزْناً وَ أَعْظَمُ بُکاءً وَ انْتِحاباً مِنْ مَوْلاتِی فاطِمَةَ الزَّهْرا(علیها السلام)وَ کانَ حُزْنُها یَتَجَدَّدُ وَ یَزِیدُ وَ بُکاءُها یَشْتَدُّ (بحارالانوار، ج 43، ص 175).
5. وسائل الشیعة، ج 10، ص 394.
6. لَمّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِىٍّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ لَبِسَ نِساءُ بَنِی هاشِمِ السَّوادَ وَ الْمُسوُحَ (بحارالانوار، ج 45، ص 188).
7. فَلَمْ تَبْقَ هاشِمَیَّةٌ وَ لا قُرَشِیَّةٌ إِلاَّ وَ لَبِسَتِ السَّوادُ عَلَى الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ نَدَبُوهُ عَلى ما نُقِلَ سَبْعَةُ أَیّام (مستدرک الوسائل، ج 3، ص 327).
لازم به یادآورى است که هر چند فقها بر اساس روایات به کراهت لباس سیاه به خصوص در نماز فتوا داده اند، ولى پوشیدن آن براى عزاى امام حسین(علیه السلام) کراهتى ندارد و شاید رجحان نیز داشته باشد، زیرا جنبه تعظیم شعائر بر آن غلبه دارد.
8 . وسائل الشیعة، ج 10، ص 392. (پیرامون تشکیل عزاى حسینى از سوى برخى از امامان، پیش از این سخن گفته شد).
9. در فصل هاى گذشته به برخى از احادیث در این زمینه اشاره شده است.
10. رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 22، ص 523 و 547 و ج 79، ص 106.
11. مستدرک حاکم، ج 1، ص 382. همین ماجرا، جملات و اشعار، با اندکى تفاوت در صحیح بخارى، کتاب المغازى، باب مرض النبى و وفاته، حدیث 30 آمده است.
12. وسائل الشیعة، ج 12، ص 89، ح 2.
13. همان مدرک، ص 88.
14. ... فَوَجَدُوا جابِرَ بْنَ عَبْدِاللهِ الاَْنصارِی وَ جَماعَةً مِنْ بَنِی هاشِمَ وَ رَجُلا مِنْ آلِ رَسُولُ اللهِ ; قَدْ وَرَدُوا لِزِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)، فَوافَوْا فِی وَقْت واحِد، وَ تَلاقَوْا بِالْبُکاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ، وَ أَقامُوا الْمَأْتَمَ الْمُقْرِحَةَ لِلاَْکْبادِ (بحارالانوار، ج 45، ص 146).
15. بحارالانوار، ج 44، ص 284.