معرفی وبلاگ
وَإِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ، وَدَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى ، وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِيلُهُمُ الْعَمْى... نهج الباغه خطبه 38 شُبهه را از اين جهت شُبهه ناميده اند كه شبيه و مانند حق است، پس روشني دوستان خدا در چيزهاي شُبهه ناك، ايمان و يقين است، و راهشان راه هدايت و رستگاري است و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهي است، و راهنماي آنان كوري آنان مي‎باشد.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 502421
تعداد نوشته ها : 502
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
خروج سفياني و دجال، مقدمه ظهور الف) يكي از علائم ظهور امام مهدي(عج) كه وقوعش حتمي و قطعي شمرده شده، خروج سفياني است. اخبار و رواياتي كه گوياي خصوصيات سفياني و خروج او هستند، بدين ترتيب مي‌باشد: 1) حتمي بودن خروج او: امام صادق(ع) فرموده اند: «پيش از قيام قائم(عليه السلام) پنج علامت حتمي مي‌باشد: يماني‌، سفياني ، صيحه آسماني، قتل نفس زكيه، و فرورفتن سرزمين بيداء»(كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص650) 2) نام و نسب او: اميرالمؤمنين فرمودند: «فرزند خورنده جگرها، از وادي يابس خارج مي‌شود … اسمش عثمان و پدرش عنبسه و از اولاد ابوسفيان است.»(همان، ص651) 3) خصوصيات فردي او: امام باقر(ع) در اين رابطه مي‌فرمايند:«سفياني، سرخ رويي سپيد پوست و زاغ چشم است؛ هرگز خدا را پرستش نكرده، و هرگز مكه و مدينه را نديده است و …» و از برخي روايات چنين استفاده مي‌شود كه وي مسلمان منحرفي است كه كينه حضرت علي(ع) را به دل دارد. چنان كه امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «گويا سفياني را مي‌بينم كه در ميدان كوفه جايگاه خود را گسترده، و منادي او فرياد مي‌زند: هر كس سر شيعه علي بن ابي طالب را بياورد‌، هزار درهم خواهد گرفت. همسايه به همسايه مي‌جهد و گردنش را مي‌زند و هزار درهم مي‌گيرد. آگاه باشيد كه در آن روز حكومت شما فقط به دست زنازادگان خواهد بود.»(كتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص273) 4) زمان خروج او: امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «امر سفياني از مسائل حتمي است، و خروجش در ماه رجب مي‌باشد.» 5) مدت حكومت و محل مرگ او: حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلا م) در ذيل آيه شريفه "و لو تري إذا فزعوا فلا فوت" مي‌فرمايند: «كمي پيش از قيام مهدي(عليه السلام) سفياني خروج مي‌كند؛ سپس به اندازه دوران حاملگي يك زن كه 9 ماه باشد، حكومت مي‌كند؛ لشكريان او به مدينه وارد مي‌شوند، تا اين كه به "بيداء" مي‌رسند، و خداوند آنها را در زمين فرومي‌برد.»(تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ص648) ب) يكي ديگر از علائم ظهور حضرت كه در بعضي روايات از نشانه‌هاي حتمي شمرده شده است، خروج شخصي به نام "دجال" است. 1) نام و نسب او: عده‌اي گويند كه نام دجال "صائد بن صيد" يا "ابن صياد" است؛ و برخي مخالف رأي ايشان را گفته‌اند. 2) خصوصيات فردي او: حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي‌فرمايند: «او چشم راست ندارد، و چشم ديگرش در پيشاني او است، و مانند ستاره صبح مي‌درخشد، چيزي در چشم او است كه گويي آميخته به خون است. وي در يك قحطي سختي مي‌آيد، و بر الاغ سفيدي سوار است...»(مهدي موعود، ترجمه و نگارش علي دواني، ص972) 3) عقيده او: اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي‌فرمايند: «او با صداي بلندي فرياد مي‌زند بين مشرق و مغرب، كه صدايش را جن و انس و شياطين مي‌شنوند ـ نگارنده مي گويد: به فرض صحت اين روايت، ممكن است اين عمل به وسيله راديو و تلويزيون صورت بگيرد ـ و مي‌گويد: اي دوستان من! به سوي من آئيد، من هستم كسي كه آفريده است، پس استوار ساخته و مقرر كرده و هدايت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم.»(مهدي موعود، ترجمه و نگارش علي دواني، ص965) 4) مكان خروج: اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي‌فرمايند: «او از شهري كه آن را اصفهان مي‌گويند، و قريه‌اي كه معروف به "يهوديه" است بيرون مي‌آيد.» (مهدي موعود، ترجمه و نگارش علي دواني) محدث قمي(ره) مي گويد: در روايت است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند: «هر مؤمني كه دجال را ببيند آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون اوظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشگر حضرت قائم(عليه السلام) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت(عليه السلام) يا به دست عيسي بن مريم(عليه السلام) كشته شود.»(منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج2،‌ ص336) البته روايات شيعه بر اين است كه امام مهدي(عليه السلام) است كه دجال را مي‌كشد، نه عيسي بن مريم.
دسته ها : موعود ادیان
جمعه 20 12 1389 14:5

چرا امام شيعه غايب است؟

پيش از پرداختن به اسباب و علل غيبت امام مهدي(عج) بايد توجه داشت كه از روايات استفاده مي شود كه علت و فلسفه واقعي غيبت آن امام بر بشر پوشيده است. و جز خدا و پيشوايان معصوم عليم السلام كسي نسبت به آن اطلاع كافي و كامل ندارد.

عبد الله بن فضل هاشمي روايت كرده كه از حضرت صادق(ع) شنيدم كه فرمود: «صاحب الامر غيبتي دارد كه ناچار از آن است، به طوري كه اهل باطل در آن ترديد مي كنند. عرض كردم: يابن رسول الله! چرا غيبت مي كند؟ فرمود: به علتي كه به ما اجازه نداده اند آشكار سازيم. عرض كردم: چه حكمتي در غيبت اوست؟ فرمود: همان حكمتي كه در غيبت سفيران و حجتهاي پيش از او بوده است، حكمت غيبت قائم ظاهر نمي شود مگر بعد از آمدن خود او؛ چنان كه حكمت سوراخ كردن كشتي توسط خضر و كشتن آن بچه و تعمير ديوار، براي حضرت موسي (ع) ظاهر نگشت، مگر موقعي كه خواستند از هم جدا شوند.» ("كمال الدين و تمام النعمة"، شيخ صدوق، ص482)

اين روايت و روايات ديگر مثل آن اشاره دارد كه علت واقعي غيبت حضرت را نمي توان گفت، و اگر سبب و علتي هم بيان مي گردد، اگر چه ممكن است حكمتي براي آن باشد، ولي علت كامل و حقيقي نيست.

اما بعضي از حكمت هاي غيبت حضرتش را كه مي توان با استناد به روايات ذكر نمود، بدين قرار است:

1ـ امتحان و آزمايش: غيبت آن حضرت سبب مي شود تا نفاق پنهان عده اي آشكار شود و ايمان حقيقي محبان و شيعيان واقعي امام(ع) در كوره ولايت امام غايب(عج) از ناخالصي ها و دورويي ها و سست مايگي ها جدا و پاك شود؛ و در يك كلام مؤمن از منافق معلوم مي گردد. در سختي ها و مشكلات گوهر وجود شيعيان ناب آشكار مي گردد.

جعفر جعفي مي گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: فرج شما كي خواهد رسيد؟ فرمود: «هيهات، هيهات! فرج نخواهد رسيد تا شما غربال شويد، (و سه بار تكرار كرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاك و مخلص باقي بمانند.»(بحار الانوار، ج51، ص113)

و نيز موسي بن جعفر(ع) فرمود: «هنگامي كه پنجمين فرزند امام هفتم غايب شد، مواظب دين خويش باشيد، تا مبادا كسي شما را از دين خارج كند.... براي صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد بود، به طوري كه عده اي از مؤمنين از عقيده خود برمي گردند؛ همانا خدا به وسيله غيبت، بندگانش را "امتحان" مي كند.»(همان ماخذ)

2ـ بيعت نكردن با ستمكاران: در روايات متعددي يكي از علل غيبت امام(عج) عدم بيعت با كسي بيان شده است.

حسن بن فضال مي گويد: علي بن موسي الرضا(ع) فرمود: گويا شيعيانم را مي بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام عسگري) در جستجوي امام خود همه جا را مي گردند، اما او را نمي يابند. عرض كردم: به چه دليل؟ فرمود: زيرا امامشان غايب مي شود، عرض كردم: چرا غايب مي شود؟ فرمود: براي اينكه وقتي با شمشير قيام نمود بيعت كسي در گردنش نباشد.(همان ماخذ، ص152)

3ـ ترس از گزند دشمنان: گفته شد كه با تولد مهدي موعود(عج) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا كه مرگ و انقراض حكومت ظالمانه و اعمال غير انساني خود را در دست پرتوان امام(ع) مي دانستند و مي دانند، لذا جان امام مهدي(عج) تهديد مي شد؛ لذا در روايات يكي ديگر از علل غيبت حفظ جان حضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذكر شده است.

زرارة بن اعين از امام صادق(ع) روايت كند كه فرمود: از جان خود بيم و ترس دارد ـ و حضرت با دست به شكم خود اشاره كرد.(كمال الدين، ص342)

البته بديهي است وجود مقدس حضرت(عج) نيز مانند پدران بزرگوارش از كشته شدن در راه خدا هراسي ندارد، وليكن اراده الهي به حفظ امام تعلق گرفته است.

اللهم انا نشكو اليك فقد نبينا و غيبة ولينا و قلة ععدنا و كثرة عدونا و تظاهر الزمن علينا

يکشنبه 15 12 1389 12:1

محل زندگي صاحب الامر كجاست؟

پاسخ به اين سوال به دو چيز بستگي دارد

: اولاً، امام زمان(عج) يك جايگاه خاصي براي زندگي دارند؟ ثانياً، كسي از آن جايگاه، باخبر هست يا خير؟!

در باره سئوال اوّل فرضيه اي از سوي برخي مطرح شده كه امام عصر(عج) در جزيره اي، به نام خضراء، زندگي مي كند و... اما بسياري از محققان شيعه ـ از جمله علامه مجلسي، مرحوم كاشف الغطاء و علامه حسن زاده آملي و... ـ آن را قبول ندارند. به علاوه اين كه برخي كه لياقت تشرف خدمت آن حضرت را داشته اند، ايشان را در بلاد مختلف مشاهده نموده اند.

در باره سئوال دوم بايد گفت: قول مشهور اين است كه سي نفر از خوبان همواره ملازم ركاب آن حضرت هستند كه به آنها ابدال مي گويند. وقتي يكي از آنان به پايان عمر خود مي رسد، فردي ديگر از ميان متقين به جاي او قرار مي گيرد؛ پس اين ها مسلّماً جاي حضرت را مي دانند. در برخي احاديث هم رسيده كه در زمان غيبت كبري جز عده اي خاص كسي از جاي آن حضرت اطلاع ندارد؛ و البته اينها زندگي خاصي دارند و تنها به مأموريت هاي محوله از سوي امام عمل مي كنند.

منظور از ارتباط با امام اگر از نوع ارتباط نواب اربعه باشد، مسلماً وجود ندارد، امّا تشرّفات كه به اختيار خود آن حضرت رخ مي دهد كم نيست. البته مدعي آن به حسب روايات دروغگو است و بايد تكذيب شود. لذا اين افراد ساكتند و از ارتباطشان كسي مطلع نيست، مگر گاهي پس از مرگشان.

در اين باره كتاب جمع و جور خوبي به نام "حديث وصال"، تأليف سيدمهدي شمس الدين، چاپ انتشارات شفق قم(سال82)، به چاپ رسيده است، كه در پاسخ به سؤالات از اين دست شما بسيار سودمند خواهد بود.

دسته ها : موعود ادیان
يکشنبه 15 12 1389 11:52

آيا امام زمان ازدواج كرده و همسر و فرزند دارند؟

در مورد اين كه امام زمان(عج ) ازدواج نموده و يا اولادي دارند يا خير، ‌بايد گفت: اگر چه از ظاهر بعضي از روايات و ادعيه معصومين(ع) ‌چنين استفاده مي شود كه آن حضرت داراي همسر مي باشند، ‌ليكن اين روايات ضعيف بوده و قابل اعتماد نمي باشند.

از طرفي روايات ديگري كه از اعتبار زيادي برخوردارند به فرزند نداشتن آن حضرت تصريح مي كنند. مانند اين روايت كه مي گويد: شخصي علي بن ابي حمزه، ابن سراج و ابن سعيد مكاري ‌بر حضرت رضا(ع) ‌وارد شدند.

علي بن ابي حمزه در اين خصوص سئوال كرد. حضرت فرمودند: هر امامي فرزند دارد، به جز امامي كه حسين(ع) براي او از قبر بيرون مي آيد؛ ‌او فرزند ندارد. عرض كرد: فدايت شوم! درست فرمودي؛ شنيدم كه جدّت نيز همين را فرمود.(الغيبة، ‌شيخ طوسي، ‌ص134)

هم او مي گويد: به حضرتش عرض شد: روايت كرده ايم كه امام زمان از دنيا نمي رود تا فرزندش را ببيند. حضرت فرمود : آيا در اين حديث روايت كرده ايد: "الا القائم"؟ عرض كردند: بلي. (اثبات الوصية، مسعودي، ترجمه نجفي، ص210)

خلاصه اينكه اگر چه همسر و فرزند داشتن حضرت محتمل است ،‌ اما روايت معتبري كه موجب اطمينان باشد، ‌در اين زمينه وجود ندارد؛ بلكه شايد عكس آن محتمل باشد.

دسته ها : موعود ادیان
يکشنبه 15 12 1389 11:49

نشانه های ظاهری حضرت مهدی (عج)

امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟ ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دسته ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبت‌ها دیده می شود. و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبت‌ها و محبوبیت‌ها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان:

و امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سر منشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه هایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی علیه السلام.

1. زیبا روی نورانی

مهدی صاحب الزمان علیه السلام از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛ (1) مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه هایی از نور او را در بر گرفته است.»

در باره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛ (2) مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندم گون) است.»

و امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛ (3) زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش بر سیاهی محاسنش غلبه می کند.»

2. خال زیبای صورت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَةِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛ (4) دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»

و علی علیه السلام فرمود: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» (5)

3. قامت موزون

علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی علیه السلام از این نعمت نیز برخوردار است.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ (6) دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»

4. چهره جوان و تغییر ناپذیر

از نشانه های دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرنها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور می کند، به صورت جوانی است که سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.

امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِیَّةِ اَنْ یَخْرُجَ اِلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کَبِیرا؛ (7) از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می شود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می کنند.»و در حدیث دیگر فرمود: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر می شود.» (8)

و امام هشتم علیه السلام فرمود: «عَلَامَتُهُ اَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی اِنَّ النَّاظِرَ اِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِینَ سَنَةً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ اَجَلُهُ؛ (10) از نشانه های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند و از نشانه های او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.»

5. قدرت بدنی وصف ناپذیر

یک رهبر جهانی علاوه بر اندام متناسب و زیبا باید که از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی علیه السلام را هم وراثت یاری می کند که دارای بدن و قدرت حیدرگونه می باشد و هم دست قدرت و عنایت الهی پشت سر او است و به او توان تصرف تکوینی در موجودات را داده است. در این باره امام صادق علیه السلام فرمود:

«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیاًّ فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ اِلَی اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛ (11) قائم علیه السلام هنگامی که ظهور می کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می کند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بنده ای نمی گذارد، جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می گردد.»

از این روایت، ولایت تکوینی حضرت بر جهان هستی به خوبی نمودار می شود. در روایت دیگری علاوه بر قدرت تکوینیِ دست آن حضرت، به قدرت تکوینی نگاه و چشمانش نیز اشاره شده است. امیر مؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «یُؤْمِی لِلطَّیْرِ فَیَسْقُطُ عَلَی یَدِهِ وَ یَغْرِسُ قَضِیبا فِی الْاَرْضِ فَیَخْضَرُّ وَ یُورِقُ؛ (12) به مرغ نگاه [یا اشاره] می کند، به دست مبارکش می افتد. چوبی را در زمین می کارد، سبز می شود و برگ می آورد.»

6. دو علامت دیگر

علی علیه السلام فرمود: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَی شِبْهِ شَامَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله؛ (13) در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر[ پیامبر صلی الله علیه و آله است.» و امام باقر علیه السلام فرمود: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَةٌ تَحْتَ کِتْفِهِ الْاَیْسَرِ، تَحْتَ کِتْفَیْهِ وَرَقَةٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ (14) در وجود قائم علامتهایی هست... خالی [شبیه مهر نبوت] زیر شانه چپش می باشد و زیر هر دو شانه اش برگی مثل برگ آس است.»

7. بوی خوش

از نشانه های دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام می رسد؛ همان گونه که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله استشمام می شد و در حدیث معروف، نقل شده: وقتی امام حسن و امام حسین و امیر مؤمنان علیهم السلام به ترتیب وارد شدند، بوی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را متوجه شدند. مهدی علیه السلام نیز وارث چنین کسی است.

امام رضا علیه السلام فرمود: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ اَطْیَبَ مِنْ رَایِحَةِ الْمِسْکِ؛ (15) بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.»

ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از کامل بن ابراهیم که از گروه مفوّضه بود، نقل می کند که می گوید: نزد امام حسن عسکری علیه السلام رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نمی شود، مگر کسی که عقیده من را داشته و سخن من را بگوید. بعد از سلام و برخی مسائل نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتیً کَاَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِینَ اَوْ مِثْلِهَا...؛ (16) پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»سپس ادامه می دهد:

او گفت: ای کامل بن ابراهیم! از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!»پس فرمود: آمده ای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هم مسلک توست، بهشت می رود؟ عرض کردم: بلی قسم به خدا! پس فرمود: در این صورت بهشتیان خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّی ها داخل بهشت نمی شوند. عرض کردم: ای آقای من! حقّی ها کیستند؟ فرمود: گروهی که [خیال می کنند] علی را دوست می دارند و به حق او قسم یاد می کنند، در حالی که حق و فضل و برتری او را نمی دانند.... سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونه ای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.

امام حسن عسکری علیه السلام نگاهی متبسّمانه به من کرد، آن گاه فرمود: «چرا نشسته ای در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونی ات خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!»پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدی علیه السلام ) را ندیدم.» (17)

پی نوشت :

1. روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور، نشر آفاق، چاپ سوم، 1376، ج 1، ص 122؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 147؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 164؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسة الامام المهدی، 1404 ق، ج 1، ص 67.

2. روزگار رهایی، ج 1، ص 121؛ منتخب الاثر، ص 185؛ کشف الغمة، ج 3، ص 259؛ مکیال المکارم، ص 67.

3. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث، ج 51، ص 36؛ روزگار رهایی، ج 1، ص123.

4. روزگار رهایی، ج1، ص 122؛ منتخب الاثر، ص 166.

5. روزگار رهایی، ج 1، ص 122؛ بحارالانوار، ج 52، ص 51؛ منتخب الاثر، ص 186.

6. بحارالانوار، ج 51، ص 3 و 19، روزگار رهایی، ج 1، ص 128.

7. روزگار رهایی، ج 1، ص 126؛ منتخب الاثر، ص 258.

8. بحارالانوار، ج 52، ص 287؛ روزگار رهایی، ج 1، ص 126؛ منتخب الاثر، ص 285.

دسته ها : موعود ادیان
جمعه 13 12 1389 11:51

تشرف جناب شیخ انصاری(ره)

عالم ربانی  میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:
« روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم.
بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید.

شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟
آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟
شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟
شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود.
آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟
شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟
آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر.
شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد. »

دسته ها : موعود ادیان
پنج شنبه 5 12 1389 9:10

طواف با حضرت حجت(ع)

علامه تهرانی در جلد هفتم کتاب معاد شناسی صفحه 175 نقل می کنند :
« قضیه ای در یکی دو ساله اخیر در ایام حج اتفاق افتاد که شایان دقت است؛ این قضیه متعلق به صبیه آیت الله آقا میرزا محمد علی اراکی (ره) است که از علمای برجسته و طراز اول حوزه مقدسه علمیه قم و از زهاد و عبّادی است که در متانت و شخصیت و تقوای ایشان در نزد خاصه و عامه جای تردید و گفتگو نیست.

ایشان می فرمودند: این صبیه من از زنان صالحه و متدینه است؛ و من خودم مستقیماً از زمان صباوت متکفل امور شرعیه و تعلیم و آداب و تربیت او شده ام و همه کارهای او زیر نظر من بوده است و در صدق گفتار او هیچ گونه تردیدی نیست. در موسم حج تنها عازم بیت الله الحرام شد و شوهرش با او نبود.
 و آنقدر عفیف و باحیا است و از برخورد با مردان تجنب دارد که تنهایی در این سفر، برای او ایجاد نگرانی نموده بود. و پیوسته در فکر بود که خدایا چگونه من تنها بروم؟ من که تا به حال به زیارت بیت الله مشرف نشده ام و از مناسک و آداب حج عملاً چیزی نمی دانم؛ چگونه طواف و سعی کنم؟
تا اینکه در آستانه سفر قرار گرفت و من در موقع حرکت به او گفتم: این ذکر را پیوسته بگو و برو « یا علیم یا خبیر». خدا از تو دستگیری خواهد نمود؛ چون این سفر واجب است و البته خداوند از میهمانان خود که راه را نمی شناسند و آشنایی ندارند حمایت می نماید.
صبیه ما بحمدالله والمنه سفر خود را به خوبی و به سلامتی و موفقیت به پایان رسانید و مراجعت کرد و برای ما واقعه خود را در مکه مکرمه هنگام ورود به بیت الله الحرام برای انجام طواف چنین تعریف کرد:
« من پس از آنکه از میقات احرام بستم و وارد مسجد الحرام شدم که طواف را به جای بیاورم، دیدم در اطراف کعبه آنقدر جمعیت متراکم است که ابداً من قدرت طواف ندارم. حجرالاسود را که نقطه ابتدای شروع طواف است پیدا کردم و هر چه خواستم از آنجا شروع کنم و به گرد خانه کعبه طواف کنم، دیدم ابداً مقدور نیست؛ بیچاره شدم گفتم: خدایا من برای طواف خانه تو آمده ام و می بینی که با این ازدحام و انبوه جمعیت قدرت ندارم؛ خدا چه کنم نمی توانم؟!

در اینجا ناگهان دیدم از مکان محاذی حجرالاسود فضایی به شکل استوانه باز شد و کسی به گوش من گفت: خودت را به امام زمانت بسپار و در این فضا با او طواف کن!
من وارد این محل خالی استوانه ای شدم و دیدم در جلو حضرت امام زمان(ع) مشغول طواف هستند و پشت سر آن حضرتبه طرف دست چپ، شخص دیگری است و من وارد شدم و پشت سر آن دو مشغول طواف شدم.
از حجرالاسود شروع کردم و تا هفت شوط (نوبت) را به همین منوال تمام کردم و در این مدت نه تنها احساس فشار جمعیت نمی کردم بلکه ابداً حتی انگشت کسی به دست یا بدن من برخورد نکرد و در تمام هفت شوط حال طواف، متوسل به آن حضرت بودم و دست روی شانه های آن حضرت می مالیدم و التماس و تضرع داشتم؛ ولی چهره آن حضرت را نمی دیدم چون روی آن حضرت به طرف جلو و در حال طواف بودند.
چون هفت شوط طواف، به پایان رسید خود را خارج از آن حلقه نگریستم و دیگر ابداً امام زمان و شخص دیگری نبود و دیگر آن حضرت را ندیدم و من فقط یک تأسف دارم و آن اینکه من چرا به آن حضرت سلام نکردم تا جواب سلام آن حضرت را نیز دریافت کنم. »

دسته ها : موعود ادیان
چهارشنبه 4 12 1389 17:27

چگونگی عرضه اعمال ما بر امام زمان

امام عصر (ع) نه تنها بر اعمال ما بلکه به همه حوادث عالم احاطه علمی دارد. اثبات این مطلب غیر از تحلیل چگونگی این احاطه است. اثبات این مطلب از راه نقل روایات متواتره ای ممکن است که در جوامع حدیث شیعه ـ مانند کافی، بصائر، کتب شیخ صدوق و کتاب بحارالانوار و غیر آنها ـ ضبط شده است.

به موجب این روایات که به حد و حصر نمی آید امام از راه موهبت الهی، به همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است و هر چه را بخواهد به اذن خدا با توجهی که می کند، می داند.(ر.ک. به "معنویت تشیع"، علامه طباطبائی، ص214)

برای این مطلب برهان عقلی هم اقامه کرده اند، که به تعبیر مرحوم علامه تقریر آن به سلسله ای از مسائل پیچیده عقلی متوقف است؛ و چون از موضوع سؤال خارج است، ما هم از آن می گذریم.

اما در مقام تحلیل چگونگی این علم به اجمال می توانیم بگوئیم که امام زمان علیه السلام انسان کامل است، و انسان کامل آئینه ای است که جز جمال و کمال و جلال خداوند چیزی را نشان نمی دهد ـ یعنی هر آنچه از جمال و کمال و جلال حق در آن تابید همان را نشان می دهد. خاصیت آیینه شفاف آن است که از خود چیزی ندارد، و هر صورتی که در مقابل آن قرار گرفت همان را نشان می دهد.

به عبارت دیگر، انسان کامل مظهر اسم اعظم خداست، و اسم اعظم نه لفظ است و نه مفهوم، بلکه مقامی است که هر کس به آن مقام رسید می تواند در عالم تصرف کند و منشأ کارهای خارق العاده شود.

بنابراین امام عصر علیه السلام که مظهر اراده فعلی حق است، می تواند با اراده خود هر چه را خواست در خارج از صحنه نفس خود محقق کند، یعنی همانگونه که با صدور فرمان "کن" ـ یعنی باش ـ اراده تکوینی خداوند محقق می شود، با "بسم الله" آن حضرت علیه السلام نیز هر چیزی محقق می گردد. "بسم الله" آن حضرت به منزله "کن" خداوند است.

فعل خدای سبحان در موطن قلب امام عصر علیه السلام ظهور می کند، چون او مظهر اسماء الهی است.

این اجمالی از مقام امام معصوم و انسان کامل بود، که با توجه به آن علم او به حوادث عالم هم روشن می شود.

نکته ای در اینجا هست، که استاد جوادی آملی حفظه الله در باره آن می فرماید: امام علیه السلام که کون جامع و دارای همه نشات وجودی است، در مرتبه نورانیت و ولایت کلیه، که حقیقت امامت اوست ـ و نه این بدن عنصریـ به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است، و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمی ماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و .. در معرض دید اوست، و چیزی به نام زمان گذشته حال و آینده برای وی ـ همان حقیقت نوری ـ مطرح نیست. لیکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت ـ یعنی مرحله ناقص ـ می رسد، مانند دیگران است؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره عالم کنونی او خارج باشد.

البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی پایان راهی ندارند، لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند، ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلید دار و خزان آن خزانه بی پایان است، هر چه را بخواهد می تواند بداند.

از اینرو در روایت آمده است: «إن الإمام إذا شاء أن یعلم علم» یعنی امام معصوم هر چه را بخواهد بداند می داند. (کافی ج1 ص852)

(ر.ک. به "علی علیه السلام، مظهر اسمای حسنای الهی"، آیت الله جوادی آملی)

جمعه 22 11 1389 19:22

خصائص حضرت قائم سلام الله علیه

۱ـ نور و درخشندگی آن حضرت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و أله و سلم) در حدیث معراج فرمود: نور مهدی (علیه السلام) در میان انوار سایر ائمه مانند ستاره‌های درخشان بود در میان سایر ستارگان.

۲ـ در روز ولادت أن حضرت دو ملک آن، بزرگوار را به سراپرده عرش بردند وحق تعالی به او فرمود: مرحبا به تو أی بنده من!

۳- جمع شدن بین کنیه و اسم رسول خدا در حضرتش.

۴ـ او آخرین وصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)و اخرین حجت خدا در زمین است.

۵ـ حضرت مهدی از همان کودکی در انظار خیلی به چشم نمی‌خورد و برای پرورش یافتن به عالم قدس سپرده شد و همواره در مجالست و مؤآنست ارواح قدسی و ملکوتی بود.

۶ـ هیچگاه با کفار و منافقین و فساق بخاطر تقیه مجالست و مدارا ننموده و تا کنون دست هیچ ظالمی به دامانش نرسیده.

۷ـ بیعت احدی از جباران و ستمگران بر گردن حضرتش نیست

۸ ـ در کتب آسمان و اخبار شب معراج خداوند تبارک و تعالی او را با القابی ذکر کرده و نام او را نبرده است. که این مطلب عظمت و علوّ و درجه آن امام را می‌رساند.

۹ـ ظهور آیات و نشانه‌های آسمانی و زمینی قبل از ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام).

۱۰ـ هم زمان با ظهورش ندایی از آسمان به اسم آن حضرت شنیده می‌شود که همه اهل زمین این ندا را می‌شنوند.

۱۱ـ حرکت افلاک و سیارات و اجرام آسمانی کند می‌شود به طوری که روزها طول می‌کشد سالها طولانی می‌گردد.

۱۲ـ ظاهر شدن مصحف امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همه قرآن را با شأن نزول و تأویلات بدون هیچ تغییر و تبدیلی جمع آوری کردند.

۱۳ـ جن ملک حضرتش را یاری می‌کند و در رکاب حضرت به مبارزه و دفاع می‌پردازند.

۱۴ـ گردش روز و شب و گذشت زمان در قوت و نیروی حضرت و شکل و شمایل او هیچ تأثیری نگذارد چنانکه وقتی ظهور کند در صورت جوانی سی ساله باشد.

۱۵ـ وحشت و نفرت و هراس از میان مردم و موجودات زنده برداشته می‌شود و مهر و محبت و امنیت وآرامش بر کل زمین سایه می‌افکند.

۱۶ـ عده‌آی از مردگان و اموات در زمان حضرت زنده می‌شودند و حضرت مهدی (علیه‌السلام) را یاری می‌کنند.

۱۷ـ زمین گنجها و ذخایر خود را در اختیار حضرتش قرار می‌دهد و سپرده‌ها و ذخایر را از خود خارج کند.

۱۸ـ باران و گیاه و درختان و میوه‌ها و همه نعمتهای زمین زیاد می‌شود به طوری که زمین چهره‌ای متفاوت و زیبا پیدا می‌کند.

۱۹ـ عقلها به برکت وجود آن حضرت کامل شود و کینه و حسد از دلها کوچ می‌کند، سینه مؤمنان پر از علم و معرفت می‌شود.

۲۰ـ قوت و نیروی غیر متعارف و مضاعف در اصحاب آن حضرت به گونه‌ای که هر کدام از آنها سالیان درازی عمر کنند و هر یک از آنان قدرت چهل مرد را به تنهایی داشته باشند و ضعف و سستی از بدنهای ایشان رفته باشد.

۲۱ـ مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیه‌السلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز می‌شوند.

۲۲ـ پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آن حضرت است.

۲۳ـ زره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فقط بر بدن شریف حضرت مهدی (علیه‌السلام) اندازه و موزون است.

۲۴ـ برداشته شدن تقیه و خوف از کفار به طوری که مؤمنین و شیعیان می‌توانند بغض و برائت خود را از دشمنان ائمه آزادانه ابراز کنند.

۲۵ـ حضرت مهدی (علیه‌السلام) بر تمام زمین حکومت می‌کند و حکمش در تمامی این کره خاکی نافذ است.

۲۶ـ پر شدن تمام زمین از عدل و داد چنانکه در بیشتر آیات و اخباری که درباره حضرت مهدی (علیه‌السلام) است این وعده به چشم می‌خورد که زمین پر از عدل و داد شود.

۲۷ـ حضرت مهدی (علیه‌السلام) در زمان حکومتش در بین مردم به علم امامت حکم می‌کند و از کسی بینه و شاهد بر مدعایش نمی‌خواهد.

۲۸ـ اجرا شدن احکام مخصوصی که تا زمان آن حضرت اجرا نشده است مثل آنکه حضرتش پیرمرد زناکار و مانع الزکاه را به قتل می‌رساند.

۲۹ـ آشکار شدن تمامی مراتب علوم و معارف به گونه‌ای که حضرت صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: علم بیست و هفت حرف است و تمامی آنچه را که پیامبران آورده‌اند دو حرف از علم بوده و مردم نشناختند غیر از این دو حرف را و هنگامی که قائم ما (علیه‌السلام) خروج کند بیست و پنج حرف دیگر را آشکار نماید [و در بین مردم پراکنده کند].

۳۰ـ برای اصحاب و یاران آن حضرت شمشیرهایی از آسمان آورده می‌شود.

۳۱ـ حیوانات و وحوش از اصحاب حضرت اطاعت می‌نماید.

۳۲ـ جاری شدن و دو نهر در پشت [مرکز فرماندهی حضرت] کوفه، یکی از آب و دیری از شیر، به گونه‌ای که هر تشنه‌ای را سیراب و هر گرسنه‌ای را سیر گرداند.

۳۳ـ حضرت عیسی (علیه‌السلام) از آسمان نازل گردد و پشت سر حضرت مهدی صلوات الله علیه نماز گذارد و حضرتش را یاری فرماید.

۳۴ـ دجال لعین که وجودش عذابی الهی است بدست امام زمان (علیه‌السلام) کشته می‌شود.

۳۵ـ شیطان با ذلت و خواری به دست حضرت مهدی (علیه‌السلام) یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) کشته می‌شود.

 

دسته ها : موعود ادیان
جمعه 22 11 1389 19:17

وظایف شیعه در عصر غیبت مولا

نکات ذیل برگرفته از روایات و به عنوان وظایف شیعیان و منتظران واقعی حضرت(عج) خدمت شما عرضه می شود.

مرحوم سیدمحمدتقی موسوی متوفی 1348 هـ ق در کتاب شریف "مکیال المکارم" به هشتاد مورد از وظایف منتظران اشاره فرموده اند. ما بطور اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم.

1 ـ دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خود تا به معرفت حضرتش نائل شویم. ائمه هدی علیهم السلام نیز همواره بر این مهم تکیه داشته اند.

امام صادق(علیه السلام) دعایی به "زراره" تعلیم کرده و می فرمایند : «... اگر زمان غیبت را درک کردی چنین دعا کن: اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی»(منتخب الاثر ـ آیت الله صافی گلپایگانی حدیث 1 ص 501 ـ به نقل از غیبت نعمانی، کافی، کمال الدین)

همچنین دعاهای دیگری که در کتب ادعیه و زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف «اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن ... » که بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.

2 ـ شناخت صفات و سیره امام علیه السلام: بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد.

در این راستا، مطالعه آیات و روایات فراوانی که در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده، بسیار سودمند است.

3 ـ رعایت ادب در همه موارد: امامی که واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یمن وجود اوست و هر کس که به مرتبه ای از مراتب کمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است که از مسیر امامت به ما رسیده است.

4 ـ عشق و علاقه نسبت به حضرت: مرحوم سیدعبدالکریم کفاش، هفته ای یک مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یکی از تشرفاتش، حضرت از او می پرسند: سیدعبدالکریم! اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟ پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم. حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی» (مشعل هدایت ج 2 ص 129 ـ مبحث امکان تشرف ـ از استاد حاج شیخ حسین گنجی)

5 ـ علاقه مند کردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: طبیعی است که هر کس به چیزی علاقمند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد کرد، چه رسد به اینکه وجود مقدس خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.

6 ـ انتظار فرج: امام صادق علیه السلام فرمودند: «بخشی از ویژگیهای ائمه علیهم السلام عبارت از تقوی، پاکدامنی و خیرخواهی ... و صبر در انتظار فرج است.» (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 498، به نقل از بحارالانوار)

در بسیاری از روایات، پرفضیلت ترین اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 493 ـ 500)

در بسیاری از احادیث در باب انتظار فرج بیان شده که هر گاه یکی از منتظران حضرت به رحمت الهی رفت، چنانست که در میان سپاه امام و یا در میان چادر (خیمه) حضرت به شهادت برسد.

در بعضی از روایات تعبیر شده که چنین شخصی مثل کسی است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر کفر جهاد کرده باشد.

7 ـ اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آنحضرت.

8 ـ ذکر فضائل و مناقب آنحضرت، و شرکت در مجالس امام شناسی.

9 ـ صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

10 ـ بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از امام: اعمالی که به نیابت از امام زمان علیه السلام بجا آورده می شود در واقع هدیه ای از جانب عاشقان و شیفتگان به ایشان است.

11 ـ استغاثه به وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف: در بعضی از روایات از آن بزرگوار به "غیاث المضطر المستکین" تعبیر شده است.

توسل و استغاثه بر اهل البیت علیهم السلام، سیره دائمی بزرگان و صلحا و علما شیعه بوده و حتی ائمه هدی علیهم السلام نیز به وجود مقدس ایشان توسل می جسته اند.

مرحوم عاملی در روایتی نقل می کنند که هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها بین دیوار و در مجروح شدند، به دنبال علی علیه السلام ... بودند، و ناله "یا ابن الحسن" سرمی دادند، و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه جستند.

12 ـ تجدید بیعت با امام علیه السلام: براساس پاره ای از روایات، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است.(مکیال المکارم و منتخب الاثر)

و در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که «هر کس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمی میرد مگر آنکه حضرت را ببیند و بشناسد.»(بحارالانوار، ج 86، ص 77، باب 39)

13 ـ اجتناب از محارم: کسی که منتظر واقعی است، باید از آنچه که امام زمانش کراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملی که در تقرب او موثر است را به خاطر رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد.

مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 هـ ق در "تجرید الاعتقاد" می نویسد: «وجوده لطف و عدمه منا.» یعنی وجود حضرت لطف و عنایت بر ماست و غیبت ایشان به خاطر اعمال و رفتار بد ماست .

"گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است"

"گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت

گفتا نشان چه پرسی آن کوی، بی نشان است"

علی علیه السلام فرمودند: «زمین خالی از حجت خدا نیست، لکن خداوند متعال، خلقش را از اینکه حجت را بشناسند نابینا و محروم می نماید و این به خاطر ظلمی است که بر خودشان روا داشتند.»(بحارالانوار، ج51، ص113)

«ظلم و جور با بصیرت سنخیت ندارد، و کسی که در کلاس گناه و معصیت بسر می برد هم سنخ با اولیای خدا نیست. لذا دیده اش از شناخت حضرت نابیناست.»(مشعل هدایت، ج2، ص126، مقاله امکان تشرف)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در توقیعی چنین می فرمایند: «فما یحبسنا عنهم إلا ما یتصل بنا مما نکرهه و لانوثره منهم» یعنی محبوس نکرده ما را از دوستان، مگر خبرهای ناگواری که همواره از ناحیه آنان به ما می رسد که ناخوشایند است، در حالیکه ما آن کارها را از ایشان نخواستیم.(احتجاج طبرسی، ج2، ص322)

14 ـ دوستی با صالحان: دوستی با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودی ایشان است. همچنین ادخال سرور مومنین و محبین اهل بیت علیهم السلام و همچنین رفع حوائج آنان نیز از وظایف منتظران عصر ظهور شمرده نشده؛ چرا که آن حضرت همانند اجداد طاهرینش باب الحوائج هستند.

قرآن کریم در وصف یاران حضرت ختمی مرتبت می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» یعنی محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و کسانی که با او هستند بر علیه کفار بسیار خشن، ولی با یکدیگر بسیار مهربانند.

و همچنین امر خدای حکیم که می فرماید: «کونوا مع الصادقین» یعنی همواره با افراد راستگو همنشین باشید

15 ـ برائت از دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام:

امام هادی علیه السلام در زیارت شریفه جامعه می فرمایند: «برئت الی الله عزوجل من اعدائکم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین» یعنی به درگاه خدای عز و جل از دشمنان شما و همچنین از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزب ستمکار آنان بیزارم.(مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی(ره)، زیارت جامعه کبیره)

 

دسته ها : موعود ادیان
جمعه 22 11 1389 19:15
اعتقاد به مهدویت در سایر ادیان و ملل

اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسیارى از مذاهب و ادیان وجود دارد. نه تنها شیعه که اهل تسنن و حتى پیروان ادیان دیگر، مانند یهود، نصارا، زردشتیان و هندویان نیز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مى‏کشند.

آیین هندوها

در کتاب «وید» که نزد هندویان از کتب آسمانى است، چنین آمده است:

پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخرالزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود در آورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آید.(2)

در یکى دیگر از کتب مقدس هندوها آمده است:

دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دریا و زمین‏ها و کوه‏ها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمان‏ها و زمین آن چه باشد خبر مى‏دهد. از او بزرگ‏تر کسى به دنیا نیامد.(3)

هم‏چنین در کتاب معروف هندوها چنین اشاره شده است:

پادشاهى به دولت دنیا، به فرزند سیّد خلایق در دو جهان (کشن) تمام شود و کسى باشد که بر کوه‏هاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگانْ کارکنان او باشند، جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» که زیر خط استواست تا سرزمین «تسعین» که زیر قطب شمالى است و ماوراى بحار را صاحب شود و دین خدا زنده گردد. و نام او «ایستاده» (قائم) باشد و خدا شناس باشد.(4)

به بیان زیباتر، در کتاب مهابا راتا و کتاب پورانه‏ها در این خصوص آمده‏است:

همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره‏اى از تاریخ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو به انحطاط مى‏رود و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دورى از مبدأ است و مانند احجار به سوى پایین حرکت مى‏کند و نمى‏تواند به خودى خود به این سیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى خاتمه دهد، پس ناچار روزى یک شخصیت معنوىِ بلند پایه که از مبدأ وحى و الهام سرچشمه مى‏گیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد و....(5)

اصولاً فتوریسم (Fotorism) یعنى اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى، عقیده‏اى است که در کیش‏هاى آسمانىِ یهودیت (جودایسیم)، و زردشت (زوراستریانیسم)، مسیحیت (در سه مذهب عمده آن، یعنى کاتولیک، پروتستان و اردتدوکس) و خصوصاً دین مقدس اسلام به مثابه یک اصل مسلم گرفته شده است. درباره آن در مباحث تئولوژیک مذاهب آسمانى، رشته تئولوژى بیبلکیال، کاملاً شرح و بسط داده شده است.(6)

آیین زردشتى

در کتاب‏هاى اوستا، زند، جاماسب نامه، داتستان دینیک، زراتشت نامه، موعودهایى معرّفى شده‏اند که آنان را سوسیانت مى‏نامند. این موعودها سه تن بوده‏اند که مهم‏ترین آنان آخرین ایشان است و او را «سوسیانت پیروزگر» خوانده‏اند. این سوشیانت، همان موعود است. چنان‏که گفته‏اند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله گریشناى برهمنان بوداى پنجم بودائیان،(7) مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدى مسلمانان است.

آیین یهود

یهودیان نیز که خود را پیروان حضرت موسى(ع) مى‏دانند، منتظر موعودند. در آثار دینى یهود، اسفار تورات و دیگر کتاب‏هاى انبیاى آنان همواره به موعود اشاره شده است. اما این قوم، به حضرت مسیح(ع) و به حضرت محمد(ص) نگرویدند. بنابر این، در برابر مسأله موعود و انتظار بسیار حساس و نگرانند. یهودیان نباید به سادگى و غفلت از این همه بشارت‏ها و اشارت‏ها بگذرند، بلکه باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگى براى ظهور فکر کنند و از این همه ظلم، خیانت، تجاوز و انسان کشى دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود کتاب‏هاى خود، یعنى مسیح(ع) و محمد(ص) را نپذیرفتند. اما از دست موعود سوم رها نخواهند شد.(8)

به هر حال، یهودى حق پوش چه بپذیرد یا نپذیرد در کتاب‏هاى یهودیت، عهد عتیق و دانیال پیامبر، کتاب حجى (حکا) ى پیامبر، صفینیاى پیامبر، اسعیاى پیامبر و زبور داود مطالبى درباره موعود آخر الزمان آمده است. پاره‏اى از علائم آخرالزمان، رجعت و شخصیت حضرت حجة بن الحسن المهدى(عج)، حتى اشاراتى درباره واقعه عاشورا در کتاب بشارات عهدین آمده است.

قرآن کریم مى‏فرماید:

(وَ لَقَد کَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکر اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحوُن)(9)؛

علاوه بر ذکر تورات در زبور نیز نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.

در متن زبور آمده است:

قوم‏ها را به انصاف داورى خواهد کرد، آسمان شادى کند و زمین مسرورگردد، دریا و پرى آن غرّش نمایند، صحرا و هر آن چه در آن است به‏وجد آید. آن‏گاه تمام درختان جنگل مترنم خواهند نمود.(10) اما منتظران‏خداوند، وارث زمین خواهند شد، ... اما حلیمان وارث زمین خواهند شد، زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید مى‏کند.(11)

آیین مسیحیت

در این آیین، بشارت‏هاى روشن‏ترى درباره موعود آخرالزمان(عج) رسیده است. یکى از علل آن قرب زمان است، زیرا از نظر زمانى حضرت مسیح(ع) به امام مهدى(عج) نزدیک‏تر است و از سویى، تحریف کمترى در این آیین نسبت به یهودیّت صورت گرفته است. در این خصوص مى‏توان به اناجیل متى، لوقا، مرقس، برنابا و مکاشفات یوحنا مراجعه کرد.

در انجیل متى فصل 24 مى‏خوانیم:

چون که برق از مشرق بیرون مى‏آید و تا به مغرب ظاهر مى‏گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود.... خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهاى آسمانى مى‏آید با قدرت و جلال عظیم!

و در انجیل لوقا فصل دوازدهم آمده است:

کمرهاى خود را بسته و چراغ‏هاى خود را افروخته دارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود مى‏کشند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد، بى درنگ براى او باز کنید!

در کتاب‏هاى قدیم چینیان، در عقاید هندیان، در بین اهالى اسکاندیناوى و حتى در میان مصریان قدیم، بومیان آمریکایى، اهالى مکزیک و نظایر آن مى‏توان چنین انتظارى را مشاهده کرد. بنابراین، عقیده به ظهور رهایى بخشى بزرگ، برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسان‏ها و برپایى حکومت حق و عدالت، منحصر به شرقى‏ها و مذاهب شرقى نیست، بلکه اعتقادى عمومى و جهانى است که چهره‏هاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده‏مى‏شود و همه روشن گر این حقیقت است که این اعتقاد کهن در فطرت و نهاد انسان و در دعوت همه پیامبران ریشه داشته است.

«برنارد بارلر» جامعه شناس آمریکایى در رساله نهضت منجى گرى وجود چنین اعتقادى را حتى در میان سرخ‏پوستان آمریکایى نقل کرده، مى‏گوید:

در میان قبایل سرخ پوست آمریکایى این عقیده شایع است که روزى گرد سرخ‏پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهدساخت.(12)

در خاتمه این بحث باید گفت: السلام على مهدى الأُمم و جامع الکلم؛ سلام بر مهدى، که امت‏ها از او سخن گفته‏اند، همو که همه اقوام و افکار را متحد مى‏کند و زیر یک پرچم گرد مى‏آورد.

مهدى(عج) در منابع اهل سنت

مدارک و روایات موجود درباره مهدى و ظهور ایشان، منحصر به یک مذهب از مذاهب اسلامى، یعنى شیعه نیست، بلکه کتاب ها و مدارک همه مذاهب اسلامى دیگر، از جمله حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى نیز سرشار از روایات نبوى درباره مهدى و ظهور او است. در کتاب‏هاى حدیث، تفسیر، تاریخ، مناقب و فضایل، کلام و اعتقادات، حتى لغت و ادبیات، تصوف و عرفان، جغرافیا و بلدان و دیوان‏هاى شاعران به ذکر احادیث و مطالبى پرداخته شده که مربوط به مهدى است. این اتفاق نظر به حدّى است که حتى تندروترین گروه‏هاى اسلامى، یعنى وهابیان نیز این موضوع را پذیرفته و به‏طور جدّى از آن دفاع کرده‏اند و آن را از عقاید قطعى و مسلم اسلامى مى‏دانند. بیانیه رابطة العالم الاسلام که از بزرگ‏ترین مراکز دینى وهّابى‏ها در مکه است، در این خصوص جالب توجه است.

یک سند زنده
حدود سه سال قبل شخصى به نام ابو محمد از کنیا سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر از این مرکز کرده است. دبیر کل رابطه، محمد صالح القزاز در پاسخى که براى او فرستاده، ضمن تصریح به این که «ابن تیمیه» مؤسس مذهب وهابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدى را پذیرفته و متن رساله کوتاهى را که پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در این زمینه آماده کرده‏اند براى او فرستاد. در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدى و محل ظهور او، یعنى مکه آمده است:

به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم خداوند به وسیله او (مهدى) جهان را پر از عدل و داد مى‏کند، همان‏گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) در کتب صحاح از آنها خبر داده است. احادیث مربوط به مهدى را بسیارى از صحابه نقل کرده‏اند.(13)

در ادامه مى‏گوید:

در بسیارى از کتب معروف اسلامى و متون اصلى حدیث پیامبر(ص) اعم‏ازسنن، معاجم و مسانید آمده است، از جمله سنن ابو داود، ترمذى،ابن‏ماجه، ابن‏عمرو دانى، مسند احمد، و ابى‏یعلى و بزّار، مستدرک‏حاکم، معاجم طبرانى (کبیر و اوسط)، خطیب در تاریخ بغداد، ابن‏عساکر در تاریخ دمشق و....

در خاتمه آمده:

بنابر این، اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت محسوب مى‏شود و جز افراد نادان و بى‏خبر یا بدعت‏گذار آن را انکار نمى‏کنند.(14)

سخنان عالمان اهل سنّت

اکنون مناسب است سخنان عالمان اهل سنّت را درباره حضرت مهدى(عج) در این‏جا بیاوریم:

ابن حجر هیثمى شافعى:

ابوالقاسم، محمد، الحجّه، عمر او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همین عمر، به او حکمت ربانى عطا کرد. او را «قائم منتظر» گویند. اخبار متواتر رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند.(15)

عمادالدین ابن کثیر دمشقى:

مقصود از پرچم‏هاى سیاه (که در روایات مهدى ذکر شده است)، پرچم‏هاى‏سیاهى نیست که ابو مسلم خراسانى برافراشت و دولت بنى‏امیه راساقط کرد، بلکه مقصود پرچم‏هاى سیاهى است که یاران مهدى خواهندآورد.(16)

ابن ابى الحدید:

میان همه فِرَق مسلمین اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان‏نمى‏پذیرد، مگر پس از ظهور مهدى(عج).(17)

صدرالدین قونوى:

پس از مرگ من، آن چه از کتاب هایم که درباره طب و حکمت است و همچنین کتاب‏هاى فلسفه، همه را بفروشید و پول آن را به فقرا صدقه بدهید و کتاب‏هاى تفسیر و حدیث و تصوف را در کتابخانه نگاه دارید. در شب اوّل مرگ من، هفتاد هزاربار کلمه توحید (لا إله إلّا اللّه) را بخوانید و سلام مرا به مهدى(عج) برسانید.(18)

محمد بن بدرالدین رومى:

خداوند به وسیله حضرت محمد(ص) نبوت تشریعى را ختم کرده و دیگر تاروز قیامت پیامبرى نخواهد آمد. هم‏چنین خدا به وسیله فرزند صالح‏پیامبر، همو که داراى نام پیامبر (محمد) و کنیه پیامبر (ابوالقاسم) است ولایت تامه و امامت عامه را ختم خواهد کرد و این ولى، همان کس است که مژده داده‏اند که زمین را چنان‏که از جور و ستم لبریز شده باشد، از عدل و داد لبریز بسازد و ظهور او به ناگهان اتفاق بیفتد. خداوندا! این همه پریشانى و گرفتارى را از این امت به برکت ظهور و حضور او برطرف فرما!إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بعیداً وَ نَراه قَریباً؛ کسانى ظهور او را بعید و ناشدنى مى‏پندارند و ما آن را شدنى و نزدیک مى‏دانیم.(19)

شیخ عبدالحق دهلوى:

احادیث بسیارى که به حد تواتر رسیده است وارد شده که مهدى از اهل بیت پیامبر است، از اولاد فاطمه(س).(20)

احمد امین مصرى:

اهل سنت به مهدى و مسأله مهدى یقیناً ایمان دارد.(21)

شیخ محمد عبده:

خاص و عام مى‏دانند که در اخبار و احادیث ضمن شمردن علائم قیامت، آمده‏است که مردى از اهل بیت پیامبر(ص) خروج مى‏کند که نام او مهدى است. او زمین را، پس از آن که از جور و بیداد آکنده باشد، از عدل و داد آکنده مى‏سازد.(22)

نظر متفکران غربى درباره مهدویت

«برنارد شاو» فیلسوف برجسته انگلیسى صریحاً به زنده بودن دین اسلام اعتراف کرده، اعلام نمود:

من همیشه نسبت به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آور آن نهایت احترام را داشته‏ام. به نظر من اسلام تنها مذهبى است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنین پیش بینى مى‏کنم و هم اکنون هم آثار آن پدیدار شده است که ایمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.(23)

آن‏گاه که برناردوشاو جهان گیر شدن آیین اسلام را پیش بینى مى‏کرد وآن‏را مورد قبول مردم اروپا مى‏دانست و معتقد بود که تنها اسلام مى‏تواندمشکلات جهان را حل کند، اروپاییان با بى‏اعتنایى از کنار این‏نظریه‏مى‏گذشتند. اما امروز حقیقت سخنان او و سایر متفکران آزاداندیش براى غربیان آشکار شده است. گرایش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى صحت پیش بینى‏هاى او. امروزه کسانى که در آمریکا و اروپا به اسلام مى‏گروند همان حقایقى را مى‏یابند که متفکران غربى، آنها را از ویژگى‏هاى اسلام معرفى مى‏کنند که عامل نجات بخش بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسان‏هاى سرگشته غربى است. یک تازه مسلمان آمریکایى مى‏گوید:

این آیین قادر است فشارهاى جامعه بى‏بنیاد و مصرفى آمریکا را که متوجه افراد است، برطرف کند. اسلام نه تنها یک دین، بلکه یک شیوه درست زندگى نیز مى‏باشد.(24)

«داگلاس جانسون» از مرکز تحقیقات بین المللى و استراتژیک و نویسنده کتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حکومت مى‏گوید:

جهان به مذهب روى مى‏آورد. هنگامى که حکومت‏هاى غیر مذهبى نیازهاى مردم را بر آورده نکنند، پیام‏هاى مذهبى فضاى خالى را پر مى‏نمایند.(25)

بنابراین، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنیاى در حال تکامل و رشد، دیده مى‏شود که فراتر از مادیات عمل کرده و حتى مادیات را عامل توقف و مانع رشد و تکامل مى‏داند، افرادى نظیر «تدد انلیز» اهل «فیلاد لفیا» هر هفته ادبیات سال 2000 را بررسى مى‏کند، شدیداً به این باور ایمان دارد که هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است.(26)

صاحب الزمان(عج) از نگاه هانرى کربن

پروفسور «هانرى کربن» ایران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاییانى است که در دوران زندگى علمى خود تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى به وجود مبارک امام عصر(عج) و معنویت بى‏بدیل سایر ائمه شیعه(ع) یافته‏بود.

به عقیده کربن، مفهوم ولایت در این دوران طولانى انتظار، همان هدایت ارشادى امام است که «اسرار» اصول عقاید را مى‏آموزد. این مفهوم از سویى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى دیگر، واجد معناى محبت؛ یعنى معرفتى که فى‏نفسه متمرکز و نیرومند است.(27)

کربن در بخشى از کتاب تاریخ فلسفه اسلامى ضمن نقل روایتى مشهور از پیامبر اکرم(ص) که مى‏گوید:

اگر تنها یک روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد کرد تا مردى از ذرّیه من که نامش نام من و کنیه‏اش کنیه من خواهد بود، ظهور کند. او زمین را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنان‏که تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.

به تفسیر این روایت پرداخته و مى‏نویسد:

روزى که چنین طولانى خواهد شد، زمان غیبت است و این حدیث صریح طنین خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمیر شیعه منعکس ساخته است.

کربن پس از اذعان به این نکته که امامان همه نور و حقیقت واحدى هستند که در دوازده شخص متمثل شده‏اند، مى‏نویسد:

وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، مى‏بینیم مسأله به هیچ روى شبیه به اتحاد اُقنومى در طبیعت نیست، امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند، قاموس فنى زبان، کلمات (ظهور و مظهر) را پیوسته به مقابله با عمل آیینه باز مى‏گرداند، پس بدین‏گونه امامان هم چون ظهور الهى، بى‏هیچ کم و بیش «اسماء الله» مى‏باشند و به این عنوان از دو مهلکه تشبیه و تعطیل مصونند.(28)

--------------------------------------------------------------------------------

1. در زیارت عاشورا «مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)» و دعاى ندبه «أین المنصور على من اعتدى علیه» شاید به همین مناسبت باشد. محدث نورى در کتاب نجم الثاقب مى‏نویسد: در ذخیره و تذکره آمده که منصور اسم آن جناب در کتاب وید براهمه است.

2. بشارات عهدین، ص 245، به نقل از: پیشواى دوازدهم، حجةبن الحسن المهدى(عج).

3. سبک از کتاب مقدس هندوها.

4. اوپانیشاد، ص 737.

5. معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 245.

6. مجموعه حکم، سال سوم، شماره 1 و 2، مقاله سید هادى خسروشاهى.

7. دائرة المعارف فارسى، ج 1، ص 1373.

8. در بعضى از روایات آمده که جماعتى از یهودیان گرد «دجّال» را مى‏گیرند و با ظهور مهدى، فرود آمدن عیسى(ع)، کشته شدن دجال، آنان نیز قتل عام مى‏شوند.

9. انبیاء (21) آیه 105.

10. مزامیر، مزمور 10 - 13.

11. مزامیر، مزمور 37.

12. ر. ک: مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى(عج)، ص 58 - 59.

13. بیست نفر از صحابه از جمله على(ع)، عثمان، طلحه، عبدالرحمن عوف، عبدالله بن عباس، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، و... را آورده است.

14. به نقل از: حکومت جهانى مهدى، ص 144 - 155 با تلخیص.

15. المهدى الموعود، ج 1، ص 200.

16. همان، ج 2، ص 72.

17. لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص 3 - 5.

18. محمد سعید موسوى هندى، الامام الثانى عشر، ص 77.

19. همان، ص 77.

20. منتخب الاثر، ص 3.

21. شیخ محمد جواد مغنیه، المهدى المنتظر و العقل، ص 59.

22. رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 57.

23. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.

24. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.

25. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «نقش کلیدى مذهبى در سیاست بین المللى» ترجمه: فریند پرتو، 6ژوئیه 1996، ص‏1.

26. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «در جستجوى آخرالزمان»، نوشته ژان سبایستین ستلى، 30 دسامبر 1995، ص 1.

27. امین میرزایى، موعود، شماره چهاردهم.

28. هانرى، کربن، تاریخ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى.

سپیده امید ، سید حسین اسحاقى


دسته ها : موعود ادیان
جمعه 21 12 1388 12:17
X