معرفی وبلاگ
وَإِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ، وَدَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى ، وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِيلُهُمُ الْعَمْى... نهج الباغه خطبه 38 شُبهه را از اين جهت شُبهه ناميده اند كه شبيه و مانند حق است، پس روشني دوستان خدا در چيزهاي شُبهه ناك، ايمان و يقين است، و راهشان راه هدايت و رستگاري است و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهي است، و راهنماي آنان كوري آنان مي‎باشد.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 502415
تعداد نوشته ها : 502
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

بسم الله الرحمن الرحیم

و ما توفیقی إلا بلله علیه توکلت وإلیه أنیب و العاقیبة للمتقین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین ، آمین.

برخی افراد ، این فرمایش امیرالمؤمنین در نهج البلاغه(نامه 28- ص 386 بر اساس شرح صبحی صالح) که می فرماید :"فإنّا صنایع‏ ربّنا و الناس صنایع لنا" را اشاره به این دانسته اند که :اهل بیت علیهم السلام ، مصنوع خداوند هستند و سایر مخلوقات ، مصنوع آن بزرگواران(والعیاذ بلله).

در وهله اول به نظر می رسد امر بر این افراد ملتبس شده و دچار شبهه ای خطرناک شده اند ، در ادامه برای تنویر افکار ، جوابی کوتاه به این موضوع می دهیم و در آینده ان شاء الله موضوع به طور مفصل جواب داده خواهد شد.

قرآن فرموده : فبشر عباد آلذین یستعون القول فیتبعون أحسنه ، انشاء الله جزو همین دسته قرار گیریم و در زمره :اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب ، باشیم بجاه محمد و آله.

این نامه ای که امیرالمؤمنین سلام الله علیه خطاب به معاویه نوشته ، اهل علم در شرح این فقره "فإنّا صنایع‏ ربّنا و الناس صنایع لنا" فرموده اند :

مرحوم مولی محمدصالح مازندرانی در شرح کافی (ج‏2 ص252) فرموده :

«... فإنّا صنایع‏ ربّنا و الناس صنایع لنا »

مراده علیه السّلام إن من طلب العلم و الحکمة و أسرار الشریعة فلیرجع إلینا و لیسأله عنّا»

مقصود حضرتش این است که هرکه خواهان  علم و حکمت و اسرار شریعت مطهر باشد ، به ما اهل بیت رجوع کند و در مورد آن ، از ما بپرسد

فإنّا موارده و الناس بتعلیمنا یعلمون و بهدایتنا یهتدون.

چرا آنها علیهم السلام سرچشمه های آن هستند و مردم با تعالیم آنهاست که تعلیم می پذیرند و به هدایت آنهاست که هدایت یافته می شوند.

شیخ الإسلام مجلسی ثانی علیه الرحمه در شرح این روایت در بحار فرموده :

(البحار –ج 33 ص 67-ب باب کتبه إلى معاویة و احتجاجاته علیه و مراسلاته إلیه و إلى أصحابه‏- ح398/1

صنیعة الملک من یصطنعه و یرفع قدره.

" صنیعة الملک" یعنی کسی که پادشاه وی را به عنوان یکی از خواصش برگزیده و مقامش را گرامی داشته.

منه قوله تعالى‏ وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی‏.

و آیه شریفه 41 سوره طه  "‏ وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی‏" که در خصوص خطاب ذات اقدس خداوند متعال به موسی علی نبینا و آله و علیه السلام است ، به همین دلالت دارد.خداوند به ایشان می فرماید : تو را خاص خود کردم.

أی اخترتک و أخذتک صنیعتی لتنصرف عن إرادتی و محبتی

یعنی تو را برگزیدم و خاص خود کردم تا طبق اراده و مشیت و محبت من

فالمعنى أنه لیس لأحد من البشر علینا نعمة بل الله تعالى أنعم علینا فلیس بیننا و بینه واسطة و الناس بأسرهم صنائعنا فنحن الوسائط بینهم و بین الله سبحانه.

بدین معنا که احدی از بشر بر ما (اهل بیت ) لطف و منتی ندارد بلکه این خداوند متعال است که ما را مورد انعام و لطف خودش قرار داده لذا بین ما و او هیچ واسطه ای نیست و همه مردم ، دست پرورده ما اهل بیت هستند و مائیم که واسطه فیض بین آنها و ذات تبارک خدا هستیم.

یحتمل أن یرید بالناس بعض الناس أی المختار من الناس نصطنعه و نرفع قدره.

ممکن است منظور از "ناس" در این روایت ، برخی مردم باشد نه همه مردم. یعنی اهل بیت- صلوات الله علیهم- بعضی افراد برگزیده را با تحت تعالیم خاصشان می پرورانند و  قدر و منزلت آنها را بالا می برند.

همچنین شیخ الإسلام مجلسی فرمایش  علامه ابن میثم –طاب ثراه-  که از شراح نهج البلاغه است را در شرح این فقره ، نقل می کنند :

و قال ابن میثم لفظ الصنائع فی الموضعین مجاز ، من قبیل إطلاق اسم المقبول على القابل و الحال على المحل.

فرموده : لفظ "صنائع" در این دو جا در روایت مذکور ، بنا به مجاز است.مثل اطلاق اسم مقبول بر قابل و حال بر محل.

(که  این صراحت دارد که "صنائع" به معنای معنای خالق و مخلوق نیست.)

یقال فلان صنیعة فلان إذا اختصه لموضع نعمته

مثلا گفته می شود ، فلانی ، دست پرورده فلانی است ، یعنی وی را مورد لطف ویژه  قرار داده است.

و النعمة الجزیلة التی اختصهم الله بها هی نعمة الرسالة و ما یستلزمه من الشرف و الفضل حتى کان الناس عیالاتهم فیها.

و نعمت و لطف ویژه ای که خداوند به آنها-علیهم السلام-اختصاص داده ، نعمت اهل بیت رسالت بودن است و شرف و فضلی که این مقام داشته موجب شده همه مردم ، عیال سفره کرمشان باشند.

خداوند توفیق درایت احادیث آل محمد –صلی الله علیهم اجمعین- عنایت فرماید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

در مورد روایتی از کافی که  برخی از مشککین مطرح کرده تا به زعم خودشان ، تحریف قرآن را از آن استنتاج کنند ، اقول و بلله الاعتصام :

این روایت در کافی ، ج 2 ص634 – ک فضل القرآن- ب النوادر- ح 28- آمده است.

سند روایت :

محمد بن یعقوب الکلینی عن محمد بن یحیی العطار عن احمد بن محمد بن عیسی عن علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام ...

سند روایت صحیح است.

متن روایت : إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَى مُحَمَّدٍ- صلی الله علیه و آله- سَبْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ‏ آیَة.

قرآن که جبرئیل بر محمد-صلی الله علیه و آله- نازل کرد ، 17 هزار آیه بود.

توضیحات :

طبیعتا قرآن منزه از هر گونه اشکال و ایراد و زیادت و نقصان است .

لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ(سوره فصلت آیه 42)

هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آید; چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.

و خداوند متضمن حفظ آن شده و فرموده :

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ(سوره حجر آیه 9)

ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع آن را حفظ مى کنیم

بر فرض که همان عدد هفده هزاری که مشککین در روایت کافی به آن استناد کرده باشند ، مد نظر باشد ، در پاسخ می گوییم :

الاعتقادات فی دین الإمامیه - الشیخ الصدوق - ص 84 – 85- باب(33) الاعتقاد فی مبلغ القرآن

إنه قد نزل الوحی الذی لیس بقرآن ، ما لو جمع إلى القرآن لکان مبلغه مقدار سبعة عشر ألف آیة .

 قطعا از آن قبیل وحیی نازل شده که جزو قرآن نیست ،  که اگر بقرآن ضمیمه می شد ، قرآن به هفده هزار آیه مى‏رسید.

(الاعتقادات فی دین الإمامیه، ابو جعفر محمد بن بابویه الصدوق ،متوفی 381 ه .ق ، با تحقیق  عصام عبد السید ،چاپ دوم ،سال 1414 - 1993 م ، انتشارات  دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان)

شیخ صدوق -علیه الرحمه- می فرماید: مثلا احادیث قدسی که اگر به قرآن ملحق می شد ، حجم قرآن ، به اندازه 17 هزار آیه می شد و خوشان رضوان الله علیه نمونه هایی ذکر می کند.

علمای شیعه ،  در باب احادیث قدسی کتابهای مفصلی  نوشته اند فرضا کتاب : الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیه(نوشته صاحب وسائل  ، شیخ حر عاملی) یا احادیث قدسی که بن شعبه حرانی (رض) در خاتمه تحف العقول آورده  و ...

علامه میرزا ابوالحسن شعرانی (متوفای 1393 ه. ق) ، در پا ورقی شرح الکافی (مازندرانی) ، می فرماید :

أما کلمة سبعة عشر ألف آیة فى هذا الخبر فکلمة «عشر» زیدت قطعا من بعض النساخ أو الرواة و سبعة آلاف تقریب کما هو معروف فى احصاء الامور لغرض آخر غیر بیان العدد کما یقال أحادیث الکافى ستة عشر ألف و المقصود بیان الکثرة و التقریب لا تحقیق العدد فان عدد آی القرآن بین الستة و السبعة آلاف.

شرح الکافی‌ ، المولی محمد صالح المازندرانى –جلد 11-  صفحه 77(پاورقی) – بعد از ذکر حدیث 28 از احادیث باب النوادر

و اما در مورد کلمه "هفده هزار " در این روایت ، کلمه"هزار" قطعا از جانب برخی نساخ یا راویان اضافه شده(یعنی در اصل روایت ، نبوده ، و به اشتباه در این روایت گنجانده شده)و "هفت هزار" تقریبی است برای شمار آیات قرآن ، همانگونه در شمارش متعارف است برای هدف دیگری غیر از بیان تعداد واقعی آیات  است ، فرضا همانگونه که گفته می شود تعداد احادیث کافی شانزده هزار حدیث است و منظور مقام کثرت است ، نه مقدار واقعی روایات ، چرا که  شمار آیات قرآن بین شش هزار تا هفت هزار آیه است.

 (شرح الکافی‌ ، المولی محمد صالح بن احمد بن شمس السروى المازندرانى، متوفی :1081 یا 1086 ه‍ ق‌ ، چاپ اول‌ -تهران- ایران‌ ، انتشارات المکتبة الإسلامیة‌ ،  1382 ه‍ ق‌ ، با حاشیه میرزا ابو الحسن شعرانى‌ )

البته در توضیح علامه رضوان الله علیه باید خاطر نشان کنم که : این اختلاف عددی(شش تا هفت هزار ) به این دلیل پیش می آید که :

1-ممکن است این اختلاف از جهت شماره و حساب آیات پیدا شده باشد،چون شیعه بَسمَله را در تمام سوره ها غیر از سوره برائت  ، جزو آیات به شمار می آورند و جهر به آن را حتی در نماز های اخفاتی مستحب می داند، و اگر کسی عمدا آن را در نماز ابتدای سوره ها نگوید نمازش باطل می شود (در این باره رجوع شود به :

احادیث باب یازدهم از ابواب القرائة فی الصلاة – وسائل الشیعه(چاپ آل البیت) –ج 6 ص 57 و ما بعد

الخلاف(انتشارات جامعه مدرسین)-شیخ طوسی-جلد 1 صفحه 328-مساله 82

الحدائق الناظره(انتشارت جامعه مدرسین)-محقق بحرانی –جلد 8 صفحه 107

السرائر(انتشارات جامعه مدرسین – قم)- بن ادریس-جلد اول صفحه 221

 در حالی که فرق اسلامی دیگری ، غیر از ابتدای سوره حمد و آیه 30  سوره نمل ، بسمله را جزو قرآن نمی دانند و در کتابت مصحف ، به قصد تیمن و تبرک در ابتدای سوره ها ،بسمله  کتابت می شود ، و حتی جهر به بسمله در نماز را مجاز نمی دانند .

رجوع شود به :

المجموع(انتشارات دار الفکر) – محیی الدین نووی-جلد 3 – صفحه 333 به بعد

2-در اثر ادغام آیات (مثلا بر اثر اختلاف روایت ها و قرائت ها ، دو آیه را یکی حساب کنند یا یک آیه را  به دو یا سه آیه تقسیم کنند .

3-ممکن است بعضی آیات که قرائت آنها منسوخ شده است نیز بحساب آمده باشد.

برای توضیح بیش تر در این مورد ، به کتاب ارزنده :  لوامع التنزیل و سواطع التأویل -  نوشته علامة سید أبو القاسم رضوی لاهوری(متوفی 1324 ه . ق ) مراجعه کنید.

فیض کاشانی(از علمای بزرگوار شیعه) در الوافی که احادیث کتب اربعه را جمع آوری کرده است ،  عینا همین روایت را از کافی با  همین الفاظ و همین اسناد نقل می کند و به جای سبعة عشر(هفده هزار) ، سبعة آلاف(هفت هزار) را ذکر می کند.

الوافی-الفیض الکاشانی-جلد 9 صفحات 1780 و 1781- حدیث 9089/7-(باب 269 اختلاف القراءات و عدد الآیات)

9089- 7 الکافی، 2/ 634/ 28/ 1 علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی عبد اللّٰه ع قال إن القرآن الذی جاء به جبرئیل ع على محمد ص سبعة آلاف آیة

 (الوافی‌ ، محمد محسن بن شاه مرتضى‌الفیض الکاشانى ، متوفی 1091  ه‍ ق‌ ،محقق/ مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى‌ چاپ اول‌- اصفهان ، انتشارات کتابخانه امام امیر المؤمنین علی علیه السلام)

اگر واقعا این "هفده هزاری" که آورده شده صحت داشت ، یقینا پیش از این ناصبی ها و دشمنان مذهب اهل بیت این را علم می کردند و برای کوبیدن شیعه از آن استفاده می کردند حتی موسی جار الله (متوفی 1369 ه . ق )که در کینه توزی و دشمنی اش نسبت به اتباع اهل بیت مشهور است  روایت مذکور را با لفظ"سبعة آلاف" بیان می کند.

الرد على موسى جار الله‌-الشیخ هادی آل کاشف الغطاء- صفحه 33 – المسألة الرابعه(فی القول بتحریف القرآن)

یروی الکافی عن الصادق علیه السلام أن القرآن الذی نزل به جبرائیل على محمد سبعة آلاف آیة...

(کلینی در) کافی از امام صادق (سلام الله علیه) روایت می کند که قرآنی که جبرئیل بر محمد (صلی الله علیه و اله و سلم)نازل فرمود ، هفت هزار آیه داشت.

 (الرد على موسى جار الله‌ ، آیت الله العظمی الشیخ هادى بن عباس بن على بن جعفر‌ النجفى( کاشف الغطاء)، متوفی 1361 ه‍ ق ، انتشارات مؤسسه کاشف الغطاء‌ ، تاریخ نشر: 1423 ه‍ ق‌ ، چاپ اول‌ - نجف اشرف- عراق‌)

احسان الهی ظهیر(متوفی 1407 ه . ق) که نویسنده ای از وهابیان متعصب پاکستانی است که عمر ننگین خود را صرف مبارزه با مذهب تشیع کرده و کتاب هایی چون (الشیعه و السنه - الشیعة وأهل البیت - الشیعة والتشیع فرق وتاریخ و ...) را در رد مکتب اهل بیت علیهم السلام نوشته و در کتاب  ( الشیعة و القرآن) از هیچ گونه تهمت و افترائی نسبت به شیعه دریغ نکرده و همه همت خود را معطوف این ساخته که ثابت کند ، شیعه قائل به تحریف قرآن است ، روایت فوق را با لفظ"سبعة آلاف" نقل می کند.

 (الشیعة والقرآن ،- إحسان إلهی ظهیر – صفحه 31)

فهذا الکلینی یروی فی ذاک الکافی:

پس آن کلینی(بعد از شرح اقوال علمای امامیه در مدح و ی) ، در کافی آنچنانی اش روایت می کند :

عن علی بن الحکم عن هشام بن صالح عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن القرآن الذی جاء به جبرائیل علیه السلام إلى محمد - صلى الله علیه وسلم  سبعة عشر ألف آیة

(الشیعه والقرآن ، إحسان إلهی ظهیر الباکستانی ، متوفی 1407هـ ق ، انتشارات ، إداره ترجمان السنه، لاهور – پاکستان)

شحاته محمد صقر از وهابیان  مصری ، در کتابی با عنوان "الشیعه هم العدو فاحذرهم" که علیه شیعه نوشته شده است ، روایت مذکور را با لفظ "سبعة آلاف" در کتابش ذکر می کند.

الشیعة هم العدو فاحذرهم - شحاتة محمد صقر- صفحه 133

وأن القرآن الذی نزل به جبریل على محمد سبعة آلاف آیة

 (الشیعة هم العدو فاحذرهم ، شحاتة محمد صقر ،انتشارات مکتبة دار العلوم، البحیرة -مصر )

 - عبد الله بن علی القصیمی از وهابیان تندرو ( در کتاب:  الصراع بین الاسلام و الوثنیه صفحه 71) - أبو زهرة ( متوفی 1394 ه‍ ق ) ( در کتاب : الامام الصادق ، صفحه 332 ) دکتر أحمد محمد أحمد جلی ( در کتاب دراسة عن الفرق فی تاریخ المسلمین ، صفحه 228  )  همگی نقل کرده اند که روایت فوق با لفظ "سبعة آلاف" آمده و نه "سبعة عشر الف" .

رجوع کنید به : کتاب مطارحات فی الفکر والعقیدة (چاپ ستاره – قم)- مرکز الرسالة - ص 111 – 112

روایت فوق در چاپ جدید کافی(نشر دار الحدیث) که تصحیح شده ، به جای "سبعة عشر الف" که در اثر اشتباه در نسخه برداری صورت گرفته ، لفظ "سبعة آلاف" که صحیح است آورده شده است.

کافی -جلد 4، صفحه  675- حدیث 28 از باب النوادر

الکافی ، ابو جعفر ابو جعفر محمد بن یعقوب‌ الکلینى ،متوفی 329 ه‍ ق‌ انتشارات: دار الحدیث للطباعة و النشر‌ ، چاپ اول‌ ، تاریخ نشر: 1429 ه‍ ق‌ -:قم- ایران‌ ، ‌ محقق/ مصحح: پژوهشگران مرکز تحقیقات دار الحدیث‌ ، دوره 15 جلدی

فرض شود اشتباهی در استنساخ انجام نگرفته و "سبعة عشر الف" صحیح باشد ، در این صورت : 

این روایت جزو اخبار آحاد است و تنها از طریق کلینی نقل شده است و همانگونه که ملاحظه شد این روایت در باب النوادر آمده است و نادرو شاذ به آن عمل نمی شود.

و این یعنی :  کلینی (قدس الله نفسه)  از اینکه این روایت جزو اخبار شاذ و نادر است ، کاملا مطلع بوده و لذا این حدیث را در باب نوادر آورده است. و ضمنا ایشان  در کافی ، جلد اول ، صفحه  68 - باب اختلاف الاحادیث – حدیث 8 ، (مقبوله عمر بن حنظله ) : این روایت را آورده که امام صادق صلوات الله در پاسخ به عمر بن حنظله می فرماید :

 یُتْرَکُ الشَّاذُّ الَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لَا رَیْبَ فِیه‏

آن روایت شاذ و غیر معروف نزد شیعه ، ترک شود، زیرا در روایت مورد اتفاق تردیدى نیست‏.

(الکافی ،ابو جعفر محمد بن یعقوب الکلینی الرازی ، متوفای :329 ه ق ، تصحیح وتعلیق : علی أکبر الغفاری ، چاپ پنجم ،انتشارات دار الکتب الاسلامیه – تهران- دوره 8 جلدی)

ولی این اشاعه های باطل و ادعاهای سخیف افرادی هیچ سررشته ای در علوم دینی ندارند و می خواهند راه تشکیک در قرآن کریم را از راه روایات و کتب روایی باز کنند ، به هیچ وجه قابل قبول نیست .

همچنین بزرگان امامیه از گذشته تا کنون همه بر سلامت قرآن از نقصان و تحریف متفق القول بودند ، اسامی برخی از این بزرگان را برای برای اثبات این مقوله بکار می گیریم :

شیخ محمد بن علی بن بابویه ملقب به صدوق (متوفی381 ه ق) در کتاب الاعتقادات باب الاعتقاد فی القرآن

شریف رضی ـ گرد آورنده نهج البلاغه- متوفّى سال406 ه ق.

شیخ محمد بن محمد بن نعمان ملقب به مفید(متوفی 413) در کتاب اوائل المقالات

شریف مرتضى على بن الحسین الموسوی ، ملقّب به علم الهدى ـ متوفّى سال 436 ه . ق در کتاب المسائل الطرابلسیات

محمد بن الحسن أبو جعفر طوسی ، ملقّب به شیخ الطائفة ـ متوفّى 460ه. ق در التبیان فی تفسیر القرآن

شیخ فضل بن حسن أبو علی طبرسی ، ملقب به  امین الإسلام ـ متوفی سال 548 ه . ق در تفسیر البیان .

شیخ ابن إدریس صاحب « السرائر فی الفقه » متوفّى 598 ه. ق .

سید بن طاووس حلّی متوفى سال  664 ه . ق در کتاب سعد السعود

علامه یوسف بن المطهر حلی متوفی 726 ه . ق  در کتاب المسائل المهناویه

شیخ زین الدین بیاضی عاملی کمتوفی 877  ه. ق در کتاب الصراط المستقیم

شیخ فتح الله کاشانی متوفی 988 ه .ق در تفسیر منهج الصادقین

مولی محمد باقر مجلسی متوفی سال 1111 ه .ق در کتاب بحار لانوار

فاضل جواد ، از علمای قرن یازدهم هجری ، در « شرح الزبدة فی الاصول » .

 شیخ أبو الحسن خنیزی ، صاحب « الدعوة الإسلامیة »متوفّى  1363 ه . ق

شیخ محمد نهاوندی ، صاحب التفسیر ، متوفّى 1371  ه. ق

 سید محسن امین عاملی ، متوفى 1371ه . ق ، در کتابش « الشیعة والمنار » .

شیخ عبدالحسین رشتی نجفی متوفی سال 1373 ، در « کشف الإشتباه فی مسائل جارالله » .

 شیخ محمد حسین کاشف الغطاء ، متوفى  1373ه .ق  ، در  « أصل الشیعة واصولها » .

سید محمّد کوهکمری معروف به حجّت ، متوفّى 1372 ه. ق در فتوایی از ایشان. .

علامه  سید عبدالحسین شرف الدین عاملی متوفّى 1381 ه . ق ،در « أجوبة مسائل جار الله » .

 شیخ آغا بزرگ طهرانی ، متوفّى 1389 ه . ق، در رساله «تفنید قول العوام بقدم الکلام » .

 آیت الله العظمی سید محمد هادی المیلانی ،متوفّی 1395 ه . ق، در فتوایی از ایشان .

 علامه سید محمد حسین طباطبائی متوفّى 1402 ه . ق، در تفسیر معروفش « المیزان فی تفسیر القرآن » .

 آیت الله العظمی سیّد روح الله موسوی خمینی ـ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران ـ متوفی 1410 ه . ق در بحث اصولی خویش « تهذیب الاصول" در مبحث"حجیة ظواهر القرآن"

آیت الله العظمی سید أبوالقاسم موسوی خوئی(اعلی الله مقامه الشریف) زعیم حوزه علمیه نجف اشرف متوفی 1413 ه .ق  در کتابش « البیان فی تفسیر القرآن »

آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی(قدس الله نفسه الزکیه) در فتوایی از ایشان

 آیت الله العظمی سید شهاب الدین النجفی المرعشی(قدس الله نفسه الزکیه) متوفی سال 1411در فتوایی از ایشان

 

پنج شنبه 27 1 1394 10:37

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله و الصلوة و السلام علی سیدنا رسول الله و علی آله ، آل الله ، و اللعن الدائم المؤبد علی اعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله ...

شیخ سدید ابوعبدالله مفید- طاب ثراه -در اختصاص فرموده :

شیخ صدوق- طاب ثراه- به سندش از صحابی جلیل ،عبدالله بن عباس –رضی الله عنه-از رسول الله-صلی الله علیه و آله-  نقل کرده :

ذکر الله عز و جل عبادة و ذکری عبادة و ذکر علی‏ عبادة و ذکر الأئمة من ولده عبادة

همانطور که ذکر خداوند عبادت است ، ذکر پیغمبرش هم عبادت است و ذکر امیرالمؤمنین و اولادش هم عبادت است.

(اختصاص-حدیث فی الأئمه- ص224)

در موثقه علی بن ابی حمزه بطائنی از امام صادق صلوات الله علیه آمده :

إن ذکرنا من‏ ذکر الله‏ إنا إذا ذکرنا ذکر الله و إذا ذکر عدونا ذکر الشیطان.

(کافی-ج 2 ص 186-ب تذاکر الإخوان-ح 1)

بنابرین ، ذکر اهل بیت ، مساوی ذکر الله است.

خداوندمتعال در قرآن فرموده :

یا أیها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا (سوره احزاب آیه 41)

و در صحیحه زید شحام از امام صادق- سلام الله علیه - یکی از مصادیق "ذکر کثیر "  ، تسبیح سیدة النساء -سلام الله علیها-است.

می فرماید : تسبیح فاطمة الزهراء من‏ الذکر الکثیر الذی قال الله عز و جل‏ اذکروا الله ذکرا کثیرا

(وسائل –ج 6 ص 441- ب 8 از ابواب التعقیب و ما یناسبه – ح1 )

در موثقه ابو بصیر اسدی از امام صادق آمده ، ایشان از پدرشان امام باقر روایت کرده اند :

إن ذکرنا من‏ ذکر الله و ذکر عدونا من ذکر الشیطان.

پس ذکر اهل بیت از مصادیق ذکر الله و ذکر دشمنان اهل بیت ، بدیهی است که از مصادیق ذکر شیطان باشد.

وسائل-ج 7 ص 153- ب 3 از ابواب الذکر –ح 3)

جابر بن یزید جعفی از امام باقر نقل می کند که به ایشان فرموده :

إن الشیطان إذا سمع منادیا ینادی یا محمد یا علی ذاب‏ کما یذوب‏ الرصاص حتى إذا سمع منادیا ینادی باسم عدو من أعدائنا اهتز و اختال‏

 (وسائل -ج 21 ص 393- ب 24 از ابواب أحکام الولاد- ح 3)

شیطان از شنیدن کسی که اسماء شریفه یا علی ، یا محمد را می گوید ، ذوب می شود همانطور که سرب با آن صلابت در برابر آتش ذوب می شود.

امام عسکری  -سلام الله علیه- فرموده :

إن الله عز و جل جعل ذکرنا أهل‏ البیت‏ شفاء للصدور و جعل الصلوات علینا ماحیة للأوزار و الذنوب و مطهرة من العیوب و مضاعفة للحسنات

(بحار-ج 26ص 233-ک الإمامه -ب 3 از ابواب سائر فضائلهم-ح 1)

در صحیحه عبدالحمید طائی از  امام صادق صلوات الله علیه آمده :

من‏ ذکر الله‏ کتبت‏ له عشر حسنات و من ذکر رسول الله ص کتبت له عشر حسنات لأن الله قرن رسوله بنفسه.

علت اینکه ثواب ذکر خدا با ذکر رسول الله یکی است ، این است که خدا پیغمبرش را مقارن با خودش دانسته.

و در آیه مباهله ، امیرالمؤمنین مقارن نفس رسول الله است

فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم‏(سوره ال عمران آیه 61)

بنابراین ثواب ذکر امیرالمؤمنین ، با ثواب ذکر رسول الله یکی است و ثواب ذکر رسول الله ، با ثواب ذکر الله یکی است.

آیات و روایاتی که در ثواب ذکر الله آمده ، طبق قرآن و سنت ، همگی بر ذکر رسول الله تطابق دارند و از آنجا که امیرالمؤمنین نفس رسول الله است ، همگی فضائل این اذکار برای امیرالمؤمنین هم ثابت هستند.

برای روایات ثواب ذکر الله ، رجوع شود به :

کتاب های ،  ثواب الأعمال رئیس المحدثین شیخ صدوق رحمه الله و محاسن از فقیه اهل بیت ، احمدبن محمد برقی طاب ثراه .

خبر "ذکر علی عباده" متواتر است و در کتب فریقین آمده . در این خصوص رجوع شود به کتاب "عمده ابن بطریق حلی رحمه الله" که طرق صحیح این حدیث از منابع عامه را آورده.و همچنین مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی طیب الله ثراه.

من حسب تتبع روایتی منصوص که ذکر یا علی را معادل شانزده هزار ختم قرآن باشد ، ندیدم. ولی استبعادی ندارد که چنین ثوابی باشد چرا که ثواب به حسب معرفت افراد متفاوت است.

روایتی که صدوق در ثواب الاعمال (ص154-ثواب من صلی علی النبی صلوة واحده) از أبو بصیر از امام صادق نقل کرده نیاز به تأمل دارد :

فرموده :  إذا ذکر النبی ص فأکثروا الصلاة علیه فإنه من صلى على النبی ص صلاة واحدة صلى الله علیه ألف صلاة فی ألف صف من الملائکة و لم یبق شی‏ء مما خلق الله إلا صلى على ذلک العبد لصلاة الله علیه و صلاة ملائکته

و کسی که ثواب صلوات را انکار کند یا آن را معقول نداند طبق فرمایش امام : چنین فردی جاهل و مغرور است.

 لا یرغب عن هذا إلا جاهل مغرور و قد برئ الله منه و رسوله.

اللهم صل و سلم و زد و بارک علی محمد و آله الطاهرین

بسم الله الرحمن الرحیم .

سبحان‏ من‏ فطم‏ بفاطمة من أحبها من النار

السلام علیک أیتها الصدیقة الشهیدة ، السلام علیک أیتها المضطهدة المقهورة ،  السلام علیک أیتها

المظلومة المغصوبة  ، السلام علیک أیتها الرضیة المرضیة ، السلام علیک أیتها الفاضلة الزکیة ،

السلام علیک أیتها التقیة النقیة ، السلام علیک أیتها الحوریة الإنسیة ، السلام علیک أیتها المحدثة

العلیمة،  السلام علیک یا فاطمة بنت رسول الله و رحمة الله و برکاته .

وحدت ، آرمان مشترکی است که علمای امت اسلام به دنبال آن هستند ، در این راستا ، همایش ها برگزار می شود ، سمینار ها و اجلاس هایی منعقد می شود ، بیانیه هایی صادر می شود ، توافق نامه هایی میان اعلام مذاهب مختلف اسلام امضا می شود ، ولی هیچ کدام مثمر ثمر نبوده ، و اگر نگوییم دردی دوا نکرده ، در خوشبینانه ترین حالت ، درمان موقتی بودی که اثری زودگذر داشته  و پس از آن دوباره شاهد برافروزی آتش فتنه ها و اختلافات بوده ایم.

چاره کار کجاست؟

درمان بیماری تشتت و تفرقه را سیدة نساء العالمین  ، صدیقه شهیده -سلام الله علیها -در خطبه بلیغش در مسجد رسول الله-صلی الله علیه و آله- در برابر جماعت مسلمین بیان فرموده اند: طاعتنا نظاما للملة و إمامتنا أمانا(لمّا) من الفرقة.(1)

خداوند پیروى ما[اهل بیت] را سبب نظم و پیشوایى ما را مانع جدایى و افتراق‏ قرار داد.

و ظالمین با اجتماع کذایی شان بر باطل ، نه تنها خودشان بلکه سایر مسلمین در همه عصور را هم از فیض امامت محروم کردند.

 دژ مستحکم در برابر تشتت و تفرقه ، امامت است . با امامت  و پیروی از خط فکری آن ، اوضاع سر و سامان پیدا می کند و نظم جمعی محقق می شود و این تفرقه و مصیبت هایی که بر سر اسلام و مسلمین از سقیفه تا کنون آمده و می آید همه از آن اجتماع تفرقه انگیز است و این بلا رفع نمی شود و و اوضاع روز به روز بد و بدتر می شود جز اینکه برگردند  به آن چیزی که آن را ترک کردند و به آن متمسک شوند و این رسول الله –صلی علیه و آله- است که اوضاع اسفناک امتش را اینگونه ترسیم می کند :

لم یزل أمرهم یذهب سفالا حتی یرجعوا إلی ما ترکوا.(2)

پیوسته کارشان به انحطاط و تزلزل گذاشته تا هنگامى که خطایشان را جبران کنند.

 

امتی که مأمور به تبعیت از ولایت آل محمد –صلوات الله علیهم اجمعین-بودند چرا که ولایت آنها ضامن وحدت و عدم تفرقه بود ولی هیهات که امت به وصیت پیغمبرشان عمل نکردند.

امام باقر – سلام الله علیه – فرموده : فأمرهم أن یجتمعوا على ولایة آل محمد و لا یتفرقوا.(3)

خداوند به آنها دستور داده که بر ولایت آل محمد مجتمع شوند و پراکنده نگردند.

در حدیث علوی آمده که اشاره کردید ،  فاجتمع القوم علی الفرقه(4) : یعنی برای تضییع امر امامت و سپردن زمام دین و دنیای مسلمین به دست نا اهل  که نتیجه ای جز کاشتن بذر تفرقه در بین امت نداشت، همگی اتفاق نظر داشتند.و این یعنی مصیبت. امتی که برای بدبخت کردن خودشان و نسل های بعدی ،  به اجماع رسیده باشند!

سلاله رسول الله –صلی الله علیه و آله- باقر علوم الأولین و الآخرین-علیه صلوات رب العالمین- در تفسیر آیه : و أن لو إستقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا(5) فرموده : الطریقة هی الإیمان بولایة علی و الأوصیاء(6)

طریقت ، ولایت امیر المؤمنین و اوصیای بعد از اوست.

و اگر ولایت آنها را امت می پذیرفت و مطیع اوامر و نواهی آنها بود : لأشربنا قلوبهم الإیمان(7)

 دل هاشان از ایمان سیراب می شد.

و در ادامه فرمایش أمیر علیه السلام در نهج البلاغه :

و أفترقوا علی(حرف جر عن ،  صحیح تر به نظر می آید)الجماعة(8)

و از جماعت جدا شدند ...

و صاحب رسالت -صلوات الله علیه و آله- فرموده : جماعة أمتی اهل الحق و إن قلّوا.(9)

جماعت امت من ، اهل حق هستند هرچند شمارشان کم باشد و در اقلیت باشند چرا که معیار حق و باطل اکثریت نیست.

و أمیرالمؤمنین-صلوات الله علیه- فرموده : الفرقة أهل الباطل و إن کانوا کثیرا.(10)

مراد از تفرقه و پراکندگی ، اهل باطل اند هر چند شمارشان زیاد باشد و در اکثریت باشند...

حالا حق چیست و صاحب حق کیست ؟

حق ، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب –سلام الله علیه -است و راه او ،  ملاک ومعیار حق.

علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیث دار.(11)

حق اهل بیت هستند که اوصیای مصطفی هستند و در هر حال حق به جانب آنهاست که پیامبر درباره شان فرموده :

لا تتقدموهم و لا تخلفوا عنهم فإنهم مع‏ الحق‏ و الحق‏ معهم‏ لا یزایلونه و لا یزایلهم‏(12)

از آنها پیشی نگیرید و از آنها عقب نیفتید چرا که آنها با حق هستند و حق ملازمشان ، حتی لحظه ای هم از حق دور نمی شوند و نه ، حق ثانیه از آن ها فاصله می گیرد.

در ادامه ، امیرالمؤمنین- علیه السلام -می فرماید :

کأنهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم ...(13)

گویی آن جماعت باطل خوشان رای پیشوای قرآن ناطق قرار دادند انگار نه انگار که او بر آنها ولایت دارد ..

امام قرآن ناطق است ، امام شریک قرآن است ، امام عِدل قرآن و مجری احکام و نگهبان آن از تفسیر و تأویلات مطابق هوی و هوس مبطلان کج فهمی های بی خردان است

عبارت" لا تتقدموهم"  که در حدیث نبوی بالا اشاره شد ، یعنی هشداری به امت که خوتان را در مقام و رتبه عترت قرار ندهید ، جای آنها را به زور تصاحب نکنید ، ردای خلافت و امامت از تن بیرون آورید که این جامه برازنده شما نیست.

برای همین است در زیارت می گوییم :

لعن الله أمة دفعتکم‏ عن‏ مقامکم‏ و أزالتکم عن مراتبکم التی رتّبکم الله فیها(14)

اصلا امامت که عهدی الهی است که به ظالم نمی رسد .

قرآن است به صراحت می فرماید :

و إذ ابتلى إبراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال إنی جاعلک‏ للناس‏ إماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین‏(15)

(به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)

برای همین می گوییم :

اللهم‏ العن‏ اول‏ ظالم‏ ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک اللهم العنهم جمیعا(16)

در ادامه ، امام – علیه السلام-در شکوائیه اش فرمود :

فلم یبق عندهم منه إلا إسمه و لا یعرفون إلا خطه و زبره(17)

از قرآن فقط اسم و رسمش در میانشان باقی ماند و فقط ظاهر قرآن(صرفا نوشته هایش) را می شناسند.

یعنی عامل به قرآن نیستند ، قرآن می گوید خود پیامبر هم در قیامت از این امت به درگاه خدای متعال شکایت می برد :

و قال الرسول یا رب إن قومی إتخذوا هذا القرآن مهجورا(18)

این مهجوریت قرآن از لحظه ای آغاز شد که در واپسین ساعات عمر شریف رسول الله ، عده ای گفتند : إن الرجل لیهجر ...(19)

پیغمبرشان که قرآن ناطق بود را مهجور داشتند و او را متهم به هذیان گوئی کردند ، وقتی آن حضرت کتف و دواتی خواستند تا مطلبى در کتف بنویسند که اگر آن را مى‏نوشتند احدى گمراه نمى‏شد و دو نفر هم اختلاف نمى‏کردند، ولی دریغ که ظالمین مانع شدند.

مصداق مهجوریت قرآن ، کنار گذاشتن مجری احکام قرآن و مهجوریت ثقلین بود .

إلی الله المشتکی.

منابع و مصادر :

1-دلائل الإمامه-ص 113-ح فدک

2-أمالی الطوسی- ص 560- م 20-ح 1173/9

3- تفسیر القمی - ج‏1 ص108- س آل عمران- آ 96 إلی 104

4-الکافی-ج 8 ص 388-خ لأمیرالمؤمنین-ح 586

5-سورة الجن-آلایة 16

6-مناقب آل أبی طالب-ج 4 ص 330-

7-الکافی- ج 1 ص 220- ب أن الطریقة التی حث على الاستقامة علیها ولایة علی‏-ح 1

8-نهج البلاغة-ص 205- خ 147- الزمان المقبل

9-معانی الأخبار-ص 154- ب معنى الجماعة و الفرقة و السنة و البدعة- ح1

10-بحار الأنوار-ج 2ص 266-ب 32 من تتمة أبواب العلم-ح23

11-الفصول المختاره-ص 97-فصل الدلیل على أن أمیر المؤمنین أفضل الصحابة

12-کمال الدین-ج 1 ص278-ب 24- ح25

13-الکافی-ج 8 ص 388-خ لأمیرالمؤمنین-ح 586

14-المزار-ص 179- زیارة یوم عاشوراء

15-سورة البقرة-الآیة 124

16-المزار-ص 183- زیارة یوم عاشوراء

17- نهج البلاغة-ص 205- خ 147- الزمان المقبل

18- سورة الفرقان-الایه 30

19-نهج الحق و کشف الصدق-ص 333-ق الثالث-م الخامس

 

دسته ها : فاطمیه
سه شنبه 19 12 1393 11:6

سوالی که در یکی از وبلاگ ها مطرح شده بود و بنده حسب مطالعات و نظر در احادیث اهل عصمت ، جوابی فرستادم :

 گاهی از مجبین آن حضرت می‌شنویم

خدایا ! چرا امام زمان ظهور نمی‌کند در حالی که جهان پر ظلم شده پس آخر دیگر کی ؟

صحیح است یا خیر؟

و آیا در فرمایشات رسیده از معصومین حرفی در تائید یا رد این حرف آمده یا خیر؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمد لله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله و بعد ...

1-         در خصوص مشروعیت پرسش از زمان و علائم ظهور قائم علیه السلام :

اقول و بلله الاعتصام ،

صحابی جلیل ، سلمان فارسی –رضی الله عنه- در یک مجلس خصوصی خدمت امیرالمؤمنین –سلام الله علیه- می رسد و از آن حضرت در خصوص زمان ظهور قائم علیه السلام سؤال می کند.

قال سلمان: فأتیته خالیا، فقلت: یا أمیر المؤمنین، متى‏ یظهر القائم من ولدک!

(دلائل الائمه -معرفة وجوب القائم و أنّه لا بدّ أن یکون‏- ح 465/69)

چون تحقق ظهور ، وابسته به محقق شدن حتمیات است ، تحقق هر کدام از علائم خمسه ، نوید بخش نزدیک بودن قیام قائم آل محمد است.لذا شیعیان از دیر باز از محضر ائمه در خصوص علائم ظهور سوال می کردند و آنها علیهم السلام نیز به برخی علائم(حتمی یا غیر حتمی) اشاره می کردند.

شیخ طوسی-قدس سره الشریف- از یکی از افرادی که توفیق تشرف به محضر قائم صلوات الله علیه را داشته اند نقل می کند که آن شخص از امام ، زمان ظهورشان را سؤال کرده :

ثم قلت له یا سیدی متى‏ یظهر أمرک ؟

(الغیبه-ص 302-ف 4 بعض معجزات الإمام المهدی و ما ظهر من جهته من التوقیعات على یدی سفرائه‏)

طبیعی است که هر مؤمنی ، ظهور صاحب دولت حق را مسألت می کند.

در دعای روز جمعه خطاب به حضرتش عرض می کنیم  :

و أنتظر ظهورک‏ و ظهور الحق على یدیک‏

چرا که ظهور خجسته اش ، ظهور حق است.

در روایت صحیح ، محمد بن مسلم ثقفی از امام صادقی روایت می کند که گروهی اهل عبادت و تقوی در شرق و غرب عالم هستند که یکی از سوالاتشان از محضر اهل بیت علیهم السلام،  در مورد زمان فرج است.

سعد بن عبدالله الأشعری قال حدثنا أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسین بن سعید عن فضالة بن أیوب‏، عن القاسم بن برید، عن محمد بن مسلم، [عن] أبی عبد الله الصادق ...  فقال:

إن لله عز و جل مدینتین: مدینة بالمشرق و مدینة بالمغرب، فیهما قوم لا یعرفون إبلیس، و لا یعلمون بخلق إبلیس، نلقاهم فی کل حین، فیسألونا عما یحتاجون إلیه، و یسألونا عن الدعاء فنعلمهم، و یسألونا عن قائمنا متى‏ یظهر، و فیهم عبادة و اجتهاد شدید.

(إثبات الهداة-ج 5 ص142-ف 16 ح 405)

رجال سند :

سعد بن عبدالله الاشعری القمی : جلیل القدر واسع الأخبار کثیر التصانیف ثقة(فهرست‏الطوسی -ص‏135- ب سعد – ر136/1)

شیخ هذه الطائفة و فقیهها و وجهها(رجال‏النجاشی -ص‏177- ب السین – ر 467)

احمد بن محمد بن عیسی الأشعری: شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع و کان أیضا الرئیس الذی یلقی السلطان بها(رجال النجاشی- ص 82- ب أحمد ر 198)

ثقة : (رجال‏الطوسی -ص‏351- أصحاب أبی الحسن الثانی علی بن موسی الرضا- ب الهمزه- ر 5197/3 )

الحسین بن سعید الأهوازی : ثقة عین جلیل القدر (الخلاصةللحلی -ص‏114 – ق الأول- ف 6 -ب 2 ر4)

و شیخ طوسی در رجالش (ص 150) وی را توثیق کرده.

فضالة بن ایوب : کان ثقة فی حدیثه مستقیما فی دینه(رجال‏النجاشی -ص‏311و310- ب الفاء – ر 850)

القاسم بن برید بن معاویة العجلی :

نجاشی در رجالش(ص 313– ب القاف-ر 857) و علامه حلی در خلاصه (ص231- ق الأول- ف 20- ب 2- ر3) وی را توثیق کرده.

محمد بن مسلم الطائفی : وجه أصحابنا بالکوفة ،  فقیه ، ورفع صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام ، وروى عنهما وکان من أوثق الناس .( رجال النجاشی - ص 323 و 324- ب المیم- ر882)

یعقوب سَرّاج از امام صادق- سلام الله علیه- درمورد :(فرج قائم آل محمد که در واقع مُفرّج بر شیعیان است) سؤال می کند ، امام علیه السلام در جواب او نشانه هایی ارائه می دهند که وقوع آنها دال بر نزدیکی فرج است.

محمد بن یعقوب الکلینی عن محمد بن یحیی العطار عن احمد بن محمد بن عیسی الأشعری عن الحسن بن محبوب عن یعقوب السراج قال: قلت لأبی عبد الله متى‏ فرج‏ شیعتکم؟‏.

(الکافی –ج 8 ص 224-ح 285)

علامه مجلسی در مرآة العقول(ج 26 ص 155- بعض علائم الظهور- ح 285) در خصوص این روایت ، سندش را صحیح دانسته .

تا اینجا روشن شد که پرسش از علائم ظهور امام علیه السلام امری مشروع است .

2-         تحذیر از تشکیک و تردید و طرح مسائل مغرضانه در خصوص مهدویت

مفضل بن عمر جعفی از امام صادق-سلام الله علیه- در مورد مورد آیه " ألا إن الذین یمارون‏ فی‏ الساعة لفی ضلال بعید" سوال می کند که مقصود از "یمارون" در آیه شریفه چیست؟

 (چون در این آیه "الساعة"  به فرموده امام صادق –سلام الله علیه – وجود مقدس حضرت قائم- عجل الله فرجه- است ،  قال[أبو عبدالله علیه السلام] : لأنه هو الساعة التی قال الله تعالى‏ یسئلونک عن الساعة أیان مرساها قل إنما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها إلا هو..... ألا إن الذین یمارون‏ فی‏ الساعة لفی ضلال بعید)

قلت: فما معنى یمارون؟: قال : یقولون متى ولد، و من رآه‏؟ و أین یکون؟ و متى یظهر؟ و کل ذلک استعجالا لأمر الله، و شکا فی قضائه، و دخولا فی قدرته، أولئک الذین خسروا الدنیا و الآخرة و إن للکافرین لشر مآب.

کسانی که از روی شک و تردید در قضا و قدرت لایزال الهی ،حتی  در به دنیا آمدن و وجود حضرت قائم تشکیک می کنند ، و می گویند : اگر واقعا وجود دارد پس چه کسی او را دیده و الآن کجاست و کی ظهور می کند ؟ چنین کسانی به فرموده امام ، دچار خسران دنیا و آخرت شده اند.چون در امور الهی مداخله می کنند.

البته دعا برای تعجیل در فرج ، همانطور که به تواتر در روایات عترت رسیده ، مطلوب است و از مصادیق استعجال نهی شده در روایات نیست.

3-         مطلوب بودن اظهار اشتیاق نسبت به وجود مقدس صاحب الأمر و بی قراری در فراق حضرت.

امام صادق -سلام الله علیه- در بیان اشتیاق و بی قراری خود نسبت به وجود مقدس قائم آل محمد ،- صلوات الله علیهم – می فرماید :

سیدی‏ غیبتک‏ نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی‏ غیبتک‏ أوصلت مصابی بفجائع الأبد و فقد الواحد بعد الواحد یفنی الجمع و العدد فما أحس بدمعة ترقى من عینی و أنین یفتر من صدری‏ عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک‏ .

(کمال الدین –ج2 ص 353-ب 33 ح 51)

اى آقاى من! غیبت تو خواب  را از چشمانم گرفته و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است. اى آقاى من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدى پیوند داده، و فقدان یکى پس از دیگرى جمع و شمار را نابود کرده است، من دیگر احساس نمى‏کنم اشکى را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‏اى را که از مصائب و بلایاى گذشته از سینه‏ام سر مى‏کشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگدازتر و سخت‏تر و ناآشناتر است، ناملایماتى که با غضب تو در آمیخته و مصائبى که با خشم تو عجین شده است.

و مؤمنینی که شکوای فراق امامشان را به خداوند عرضه می دارند و دعایشان چنین است :

إنا نشکو إلیک فقد نبینا و غیبة ولینا و شدة الزمان علینا و وقوع الفتن و تظاهر الأعداء و کثرة عدونا و قلة عددنا اللهم فافرج ذلک عنا بفتح منک تعجله و نصر منک تعزه و إمام عدل تظهره .

(کمال الدین –ج 2 ص 514- ب 45 ح 43)

خدایا! به درگاه تو از فقدان پیامبر و غیبت ولى خود و سختى زمانه و وقوع فتنه‏ها و چیرگى دشمنان و کثرت دشمنان و کمى عددمان شکایت مى‏کنیم. خدایا! با فتح عاجل و نصرت عزتمند خود و امام عادلى که ظاهر مى‏سازى‏ فرج را برسان.

4-         نهی از منازعه در امور الهی و پرهیز از گله و شکایت بیجا.

گله و شکایت مبتنی بر غر زدن و ایراد گرفتن است ، ناپسند است .

اگر شکایتی داریم باید از خودمان داشته باشیم که سبب به تأخیر افتادن فرج امام هستیم .اگر در صدد اصلاح خودمان برآمدیم ، شکوای ما به درگاه الهی کارساز خواهد بود و با نصرت و فتح الهی گشایش در کارمان خواهد افتاد.

در دعایی که محمد بن همّام اسکافی از وکیل ناحیه مقدسه امام عصر- ابوجعفرعمری، محمد بن عثمان – روایت کرده ، از منازعه در تدبیر و حکمت الهی غیبت امام ، و چون و چرا کردن و گلایه از اینکه چرا امام ظهور نمی کند ، در حالی که دنیا پر از ظلو و جور شده ، نهی شده.

لا أنازعک فی تدبیرک و لا أقول لم و کیف و ما بال ولی الأمر لا یظهر و قد امتلأت الأرض من الجور و أفوض أموری کلها إلیک.

و چون و چرا نکنم و نگویم چرا ولى امرت ظهور نمى‏کند در حالى که زمین از جور آکنده شده است. و همه امورم را به تو تفویض مى‏کنم.

(کمال الدین-ج 2 ص 514-ب 45 ح 43)

روایت فوق را شیخ طوسی در مصباح (ج 1ص 412) ، سید بن طاووس در جمال الاسبوع (ص 523) ، کفعمی در بلد الأمین(ص 306) ، مجلسی ثانی در بحار(ج 53 ص 187-ب ما خرج من توقیعاته- ح18) آورده اند.

سند روایت :

محمد بن علی بن الحسین بن بابویه : : شیخنا و فقیهنا و وجه الطائفة بخراسان‏(رجال النجاشی- ص 389- ب المیم- ر 1049)

الحسن(الحسین) بن احمد المکتب: من مشایخ الصدوق - قدس سره - ترحم علیه، کمال الدین، الباب 49، الحدیث 41.

میرزا محمد تقی اصفهانی در مکیال ، در روایتی که در (ج 2 ص 334) پس از نقل روایتی که یکی از رجال سند حسن بن ابراهیم مکتب است ، می فرماید :

أبو محمد الحسن بن أحمد المکتب ، وهو کما ذکره الفاضل الألمعی المولى عنایة الله فی مجمع الرجال ، أبو محمد الحسن بن الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المکتب . ویروی عنه الصدوق مکررا مترضیا مترحما وهذا  من أمارات الصحة والوثاقة ، کما نبه على ذلک المولى المزبور فی مجمعه ، وذکر له شواهد عدیدة ، لیس هنا موضع ذکرها والمکتب بکسر التاء المشددة من یعلم الکتابة

خلاصه فرمایش ایشان این است که : اراوی چون مشایخ شیخ صدوق است و صدوق بارها پس از نقل روایت از او ، بر وی اظهار ترضی و طلب رحمت کرده و این از امارات صحت عقیده و ثاقت و بیان گر حسن حالش است .

محمد بن همام بن سهیل : شیخ أصحابنا و متقدمهم له منزلة عظیمة کثیر الحدیث(رجال‏النجاشی -ص‏379- ب المیم- ر 1032)

جلیل القدر ثقة: (فهرست‏الطوسی -ص‏217- ب محمد- ر 610/25)

محمد بن عثمان بن سعید العمری : [هو و أبوه] وکیلان من جهة صاحب الزمان علیه السلام و لهما منزلة جلیلة عند الطائفة

لذا سند روایت فوق ، معتبر است.

فالنوا طال یا حبیب

قم وعجل من المغیب

کیف یرضیک مریدیک تذل أو تهان؟

سیدی صاحب الزمان ، ما لنا غیرکم ضمان.

متى‏ ترانا و نراک؟

دسته ها : موعود ادیان
شنبه 20 10 1393 9:38

بسم الله الرحمن الرحیم

و العاقبة للمتقین و ما ربک بغافل عما یعمل الظالمون ، السلام علی أسیر الکربات و قتیل العبرات ، صلی الله علیک یا ابا عبدالله ، سیدی طبتم و طابت الأرض التی فیها دفنتم ، یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما ...

در زیارت اربعین می خوانیم : ابا عبدالله الحسین – سلام الله علیه-  بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة.

اهل لغت گفته اند : بذل یعنی  چیزی را با طیب خاطر و رضایت ارزانی داشتن.

البذل : هو الأعطاء عن طیب نفس.

متضادش منع است.

سیدالشهداء هدفش از بذل جانش فی سبیل الله ، دو چیز بود :

اول : لیستنقذ عبادک من الجهاله

تا مردم ، بندگان خدا را از نادانی برهاند و نجاتشان دهد.

امیرالمؤنین فرموده : الجهالة ضلاله ، جهالت ، گمراهی است.

قرآن ریشه ارتکاب سیئات از سوی انسان را جهالت می داند ، می فرماید : یعملون السوء بجهالة.

از بین اینها کسانی پیدا می شود که توبه می کنند و به مسیر صحیح بازمی گردند و عاقبت به خیر می شوند.

عده ای دیگر هستند بر سیئاتشان اصرار می ورزند ، تا جایی که غرق در جهالت می شوند.

امیرالمؤنین فرموده : کم من غریق هلک فی بحر الجهالة.

چه بسیارند کسانی که در دریای جهالت شدند غرق شدند و به هلاکت رسیدند.

یکی از بدترین هلاکت ها ، مردن به مرگ جاهلیت است.

امام حسین علیه السلام آمده تا با ولایتش مردم را مرگ جاهلیت نجات دهد.

روایت متواتر بین فریقین است ،محدثین عامه و خاصه در مسانید و صحاح و سننشان آورده اند :  من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میتة جاهلیة.

هدف دوم از بذل جان امام  :  نجات مردم از سرگردانی گمراهی است.

پدر شیخ صدوق ، کتابی می نویسد به نام " الإمامه و التبصرة من الحیره"

یعنی امامت و ولایت است که انسان را از سیر در وادی حیرت و سرگردانی نجات می دهد.

سیدبن طاووس از صحابی جلیل ، جابر بن عبدالله انصاری ، در زیارت رسول الله ، روایت می کند:

استخلصتنی به من‏ الحیرة و فککتنی به من الجهالة

معصومین ، رهاننده ما از حیرت هستند و قیود جهالت ما را می گشایند.

نواصب-علیهم اللعائن- ، اعداء آل محمد-صلوات الله علیهم – برای هدف قرار دادن پیغمبری که فرموده :

إن الحسین بن علی فی السماء أکبر منه فی الأرض و إنه لمکتوب عن یمین عرش الله عز و جل مصباح‏ هدى‏ و سفینة نجاة و إمام غیر وهن و عز و فخر و علم و ذخر

برای جنگ با اباعبدالله که مصباح هدایت بودنش و سفینه نجات بودنش در عرش الهی مکتوب است ، شعائر حسینی را هدف قرار داده اند ، زوار اربعین را هدف قرار می دهند .

امامت کسی را هدف قرار می دهند که راهش طبق حدیث نبوی ، عزت و افتخار و مبتنی بر علم است.

ولی هیهات ، که همه این کارهای بیهوده نواصب نمی تواند شیعیان را از ائمه شان جدا سازد.

این روایت را شیخ صدوق -رضوان الله علیه- در ثواب الاعمال آورده.معاویه بن وهب  به سند صحیح  از امام صادق نقل می کند :

اللهم إن أعداءنا أعابوا علیهم‏ خروجهم فلم ینههم ذلک عن النهوض و الشخوص إلینا خلافا علیهم‏

خدایا ! دشمنان ما ، این سفر(زیارت اربعین) را بر زائرین ما عیب می گیرند و آن را نامعقول می شمرند، و آنان را سرزنش می کنند ولى این کارها به هیچ وجه از اقدام به این عمل و شتافتن دوستدارانمان بسوى ما جلوگیری نمی کند ، و على رغم دشمنان ما ، بدان تصمیم گرفته و مبادرت مى‏ورزند.

شیخ مفید –قدس سره- در کتاب المزار نقل می کند ، پیغمبر بعد از بیان فضائل وارد در زیارت مشاهد اهل بیت برای امیرالمؤمنین ، به آن حضرت می فرماید :

لکن حثالة من‏ الناس‏ یعیرون زوار قبورکم بزیارتکم کما تعیر الزانیة بزنائها، أولئک شرار أمتی،

اهل علم در معنای حثاله ، فرموده اند :  الردی‏ء من‏ کل شی‏ء.

حثاله یعنی : دور ریختنی ، یعنی قسمت بد و به درد نخور یک چیز ، در یک کلام : نخاله .

می فرماید : عده ای آدم نخاله و پست ، نه از یهود و نصارا ، بلکه از منتسبین به امت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و مدعی اسلام ! به زوار قبور مطهر اهل بیت  نبوت، خصوصا ابا عبدالله الحسین –سلام الله علیه - سرکوفت می زنند ، (والله از گفتن عبارات شرم دارم) همانطوری که زن بدکاره را به خاطر زنایش سر کوفت می زنند، یعنی همانطور که مردم ، فاحشه را انگشت نما می کنند و انگشت بی عفتی را به وی نشانه می گیرند، همانطور هم انگشت اتهام به سوی زائران قبور مطهر اهل بیت ، حالا هر کدام به نحوی ، یکی با شعار خرافه زدایی ، یکی با تکفیر و اباحه دماء ، یکی با حمله مسلحانه به کاروان های زوار و کشتاربیرحمانه آنان  ...

متن این روایت نیاز به تعمق دارد ،

پیغمبر می فرماید : اینها بدترین و شرورترین افراد امت من هستند.

با همه این آزار و اذیتها و قتل ها و شکنجه ها در طول تاریخ و تا به امروز ، شیعیان به سوی مشاهد منور و مطهر اهل بیت، خصوصا اباعبدالله الحسین می شتابند.تا جائی که رئیس مذهب – سلام الله علیه - در مقام تقدیر و تشکر از همدردی شیعیان که با حزن و اندوهشان در عزای سبط شهید ، با اهل بیت اعلان مواسات کرده اند ، می فرماید :

رحم الله شیعتنا، شیعتنا و الله المؤمنون فقد و الله شرکونا فی المصیبة بطول‏ الحزن‏ و الحسرة.

حضور در مجالسی که شعائر حسینی تعظیم می شود ، را مغتنم بشمارید.

امام صادق – سلام الله علیه- در روایت صحیح که میسر بن عبدالعزیز از آن حضرت روایت کرده ، فرموده اند :

و الله لوددت أنی معکم فی‏ بعض‏ تلک‏ المواطن‏.

امام علیه السلام فرمایشش حجت است ، نیازی به قسم ندارد ، امام برای تأکید مطلب به من و شما ، به لفظ جلاله قسم می خورد ، می فرماید : من که امام شما هستم ، آرزو می کردم ، در چنین جاهایی با شما شیعیان باشم.

این روایت را بسیاری از اساطین مذهب اهل بیت ، در کتب روایی شان آورده اند ، امام صادق سلام الله علیه به معاویه بن وهب می فرماید :

لا تدع‏ زیارة الحسین لخوف‏

زیارت سید الشهداء را به واسطه ترس و هراس از چیزی ، ترک نکن.

از قدما ، محدث جلیل ابن قولویه در کامل الزیاره ، این روایت را به چندین طریق روایت می کند ، روایت متواتر است. تواتر یکی از قرائن دال بر صحت  روایت است.

شیخ الطائفه در تهذیب ،و از متأخرین :  فیض کاشانی در وافی ،حر در وسائلش ، میرزای نوری در مستدرکش ، علامه در بحار و شیخ عباس محدث در سفینه البحار این روایت را در مجامیع روایی شان آورده اند.

فقیهی مثل نوه صاحب ریاض ، میرزا جعفر حائری طباطبائی در شرح این روایت فرموده :

لا تدع زیارته من خوف القتل او المثلة أو السجن و الضرب و نحوها

یعنی زیارت اباعبدالله الحسین را ترک نکن حتی اگر در راه رفتن به زیارت ، خوف کشته شدن داشته باشی ، حتی اگر خطر مثله شدن و تکه تکه شدن جسدت باشد ، حتی اگر زیارت سیدالشهداء منجر به گرفتاری و زندانی شدنت شود ، همین امروز من در یکی از سایتهای خبری خواندم یکی از شیعیان بحرین که کارش خبرنگاری است ، برای پوشش دادن اربعین حسینی میخواسته با پای پیاده راهی عراق شود که توسط مأموران یزیدی آل خلیفه دستگیر می شود.

شیخ الإسلام ، علامه مجلسی – طاب ثراه- در مجلدات آخر بحار، بابی منعقد می کند تحت عنوان : زیارته صلوات الله علیه واجبة مفترضة مأمور بها.

یعنی زیارت ابا عبدالله الحسین سلام الله علیه ، واجب است (البته به وجوب کفائی)

مجلسی ثانی-علیه الرحمه- در ادامه فرموده ، أنها لا تترک للخوف.

یعنی زیارت اباعبدالله به خاطر ترس از وقوع خطر نباید ترک شود.

مستند وجوب کفائی این زیارت ، موثقه محمد بن مسلم از امام باقر است که فرموده :

إتیانه مفترض على کل مؤمن یقر له‏ بالإمامة

زیارت سیدالشهداء بر هر مؤمنی که معترف به امامت آن حضرت باشد ، واجب است.

نظر حرعاملی صاحب وسائل هم همین است ، لذا بابی در وسائل دارد با این عنوان :

تأکد استحباب زیارة الحسین بن علی و وجوبها کفایة.

یعنی زیارت آن حضرت مفترض است به وجوب کفایی. سپس بعد از اینکه جمعی کثیر از مؤمنین توفیق تشرف پیدا کردند، وجوب زیارت از گردن دیگر مؤمنینکه امکان زیارتبرایشان میسر نیست ، ساقط می شود ،ولی در این صورت زیارت برایشان مستحب مؤکد است.

مثالی عرض می کنم :

فرضا فقها فرموده اند : غسل دادن میت مسلمان ، بر مکلفین واجب کفائی است ، اگر نزدیکان میت یا عده ای دیگر متولی انجام این عمل شدند ، تکلیف از بقیه ساقط می شود ، اما تأکید استحباب آن برای بقیه ثابت است.

زیارت هم همینطور است. شاید این مثالی که عرض کردم زیاد مناسب این قضیه نباشد ، فقط از باب تقریب مطلب به اذهان ،این را گفتم ، وگرنه ، در مثل جای مناقشه نیست.

میرزای نوری در مستدرکش بیان می کند که میان زیارت ائمه و خصوصا سیدالشهداء در حال وقوع خوف و خطر و در حال امنیت تفاوتی نیست.و در هر حال مستحب مؤکد است لذا روایات وارده از ائمه را تحت باب : استحباب زیارة الحسین و الأئمة فی حال الخوف و الأمن‏ ، عنوان می کند.

محمدبن مسلم در روایت موثق از امام باقر سلام الله علیه نقل می کند که حضرت فرموده :

مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین

شیعیان ما را به زیارت مشهد سیدالشهداء سفارش کنید.

زائر اباعبدالله الحسین باید به خودش ببالد ، چون طبق فرمایش امام صادق جعفر بن محمد صلوات الله علیه  ، پیغمبر ، امیرالمؤمنین ، صدیقه زهرا و ائمه ، خصوصا امام زمان - عجل الله فرجه- برای او دعا می کنند.

فرموده : یدعو له رسول الله و علی و فاطمة و الأئمة.

واقعا ، طوبی لهم ، هنیئا لهم.

خوش به حال آنان که دعای امام زمان بدرقه راهشان است.

از این بالاتر ،حضرت آیت الله العظمی آقاحسین بروجردی –رضوان الله علیه – در جامع الأحادیث به نقل از کامل الزیاره ابن قولویه ، به سندش از داود بن کثیر از امام صادق روایت کرده که : إن فاطمة تحضر لزوار قبر ابنها الحسین‏

صدیقه زهرا و شفیعه روز جزا ، همراه با زوار قبر ابی عبدالله الحسین حاضر می شود.

اهل علم گفته اند : شاید مقصود ، حضور آن سیده در موقع جان دادن آن زائر است که به بالینش می آید.

در توضیح این روایت عرض کنم :

شیخ جلیل ،محمد بن حسن صفار در بصائر الدرجات روایت صحیح السند به دو واسطه ، ازعلی بن موسی الرضا –علیه السلام- نقل می کند :

محمد بن الحسن الصفار قال حدثنا الهیثم بن ابی المسروق النهدی ، عن اسماعیل بن مهران عن ابی الحسن الرضا

إنما هو مثل‏ القمر یدور فی کل مکان أو تراه‏ من کل مکان.

ائمه اهل بیت و نیز صدیقه طاهره ،مصداق این روایت هستند.

شعاع نوری عظمت آنها مثل ماه تابان در همه جا حضور دارد.بدون اینکه ماه دچار تجزیه شود.

حضورذوات مقدسه اهل بیت بین شیعیانشان و در مجالسشان نیز همینگونه است.

من و شما که توفیق رفتن به زیارت را پیدا نکردیم ، امکان تشرف برایمان میسر نشده ، کسانی که عزم هستند را تشویق به رفتن کنیم ، به وسوسه های مشککین از شیطان صفتان گوش ندهیم.

قرآن فرموده : و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الإنس و الجن یوحی بعضهم إلی بعض زخرف القول غرورا

خداوند خودش وعده داده کسانی که با خط نبوت و لایت در ضدیت باشند ، منکوب و ذلیل خواهند شد.

إن الذین یحادون الله و رسوله أولئک فی‏ الأذلین‏ کتب الله لأغلبن أنا و رسلی إن الله قوی عزیز.

مجاهدین در جبهه های قتال با نواصب که به دستور مراجع معظم در حال جهاد هستند تا جان و ناموس و مقدسات مسلمانان در امان باشند ،همچنین زائرین اباعبدالله الحسین را از دعای  خیر فراموش نفرمایید.

اللهم ثبتنا علی ولایة عترة نبیک.

 

 

جمعه 21 9 1393 20:5

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد و الثناء لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی المبعوث رحمة للعالمین و علی آله الهداة الطیبین الطاهرین.

در این نوشتار 14 وجه شبه بین "لیله القدر " و "صدیقه کبری سلام الله علیها " از قرآن و سنت ارائه می کنیم. از خوانندگان التماس دعا داریم.

1-شب قدر ظرف زمانی قرآن کریم است .

اولا : شهر رمضان ألذی أنزل فیه القرآن(سوره بقره -آیه85)

پس نزول دفعی قرآن در ماه رمضان بوده است.

ثانیا : إنا أنزلناه فی لیلة القدر(سوره قدر-آیه 1) ضمیر متصل مفعولی (ه)به قرآن بر می گردد.

پس شب نزول دفعی قرآن ، شب قدر است.

هذا شهر عظمته و کرمته و شرفته و فضلته على الشهور و هو الشهر الذی فرضت صیامه علی و هو شهر رمضان الذی أنزلت فیه القرآن‏ هدى للناس و بینات من الهدى و الفرقان‏ و جعلت‏ فیه‏ لیلة القدر.

(إقبال الأعمال-ج 1 ص 24- دعاء زائد عقیب کل فریضة من شهر رمضان)

و صدیقه کبری فاطمه زهرا – سلام الله علیها- ظرف مکانی قرآن است چرا که آن حضرت مُحدَّثه و هم سخن با ملائکه بود.

و اثبات این فضیلت از قرآن است ، در سوره هود(آیات 71 تا 73) آمده : و امرأته قائمة فضحکت فبشرناها بإسحاق و من وراء إسحاق‏ یعقوب‏.

ملائکه بشارت به دنیا آمدن اسحاق و بعد از او یعقوب – علیهما السلام- را به ساره همسر ابراهیم –علیه السلام- دادند.

 قالت یا ویلتى أ ألد و أنا عجوز و هذا بعلی شیخا إن هذا لشی‏ء عجیب‏

ساره در جواب بشارت ملائکه که به او مژده فرزند دار شدن در سن پیری و نازائی را دادند ، اظهار تعجب کرد .

ملائکه در جواب او  گفتند :  این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است چرا که او ستوده و والا است.

قالوا أتعجبین من أمر الله؟ رحمت الله و برکاته- علیکم‏ أهل‏ البیت إنه حمید مجید.

طبق نص صریح قرآن ، ساره که نه معصوم بود و نه ذره ای از مقام و منزلت سیده نساء العالمین را داشت ، هم ملائکه را مشاهده کرد و هم با آنها گفت و گو کرد و هم از آنها جواب شنید ، بنابر این تعجبی ندارد اگر سیده نساء العالمین که به فرموده فرزندش امام عسکری –علیه السلام- مقام حجه الحجج را دارد :

خبر مرفوع عسکری سلام الله علیه : نحن حجج الله على خلقه، و جدتنا فاطمة حجة الله علینا

(عوالم العلوم-ج 11 ص 1030- ب  4 ح 5)

 به طریق أولی مُحدَّثه باشد و ملائکه خصوصا جبرئیل بعد از رحلت پیغمبر –صلی الله علیه و آله- برای تسلیت خاطر آن حضرت نازل می شد .

صحیحه ابوعبیده حذّاء از امام صادق صلوات الله علیه:

 

إن فاطمة مکثت‏ بعد رسول الله ص خمسة و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على أبیها و کان جبرئیل ع یأتیها فیحسن عزاءها على أبیها و یطیب نفسها و یخبرها عن أبیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فی ذریتها و کان علی یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمة

(الکافی -ج‏1 ص241-ک  الحجة-ب فیه ذکر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة-ح5)

 

2-در شب  قدرهر امرى بر اساس حکمت الهى تدبیر و جدا مى‏گردد :

فیها یفرق کل أمر حکیم‏(سوره دخان ، آیه 4)

همچنین فاطمه زهرا - سلام الله علیها -  معیار بین حق و باطل است و طبق معتقدات حقه امامیه ، بلکه طبق مرویات متواتر نزد همه طوایف اسلام ، رضای او ، رضای خدای متعال و غضب او ، غضب خداوند را در پی دارد.

و أما فاطمة صلوات الله علیها فاعتقادنا فیها ... أن الله یغضب لغضبها، و یرضى لرضاها

(الإعتقادات- ص 105- ب 38)

و آن حضرت از اهل بیتی است که سید الشهداء - سلام الله علیه - ، رضای الهی را در گرو رضایتشان دانسته است.

رضا الله‏ رضانا اهل البیت‏

(اللهوف-ص 38-خروج الحسین من مکة إلی العرق)

3-شب قدر معراج انبیاء برای کسب علوم و فیوضات الهی است.

همچنین فاطمه زهرا – سلام الله علیها – وسیله ، و معرفت حضرتش معراج انبیا است.

موثقه عبدالأعلی بن أعین از امام صادق صلوات الله علیه : ما نبئ نبی قط إلا بمعرفة حقنا و بفضلنا عمن سوانا.

(بصائر الدرجات- ص 74-ح 1 – ب 9- ج2)

بلکه اقرار به فضیلت و داشتن محبت قلبی اش شرط اکمال نبوت پیامبران بوده است.

ما تکاملت النبوة لنبی، حتى أقر بفضلها و محبتها.

(عوالم العلوم-ج 11 ص161-ب 8 ح 2)

چگونه اینطور نباشد در حالیکه حضرتش طاعتش بر همه مخلوقات اعم  از جن و انس و ملائک فرض است.

خبر ابوبصیر از امام باقر علیه السلام  : و لقد کانت (صلوات الله علیها) طاعتها مفروضة على جمیع من خلق الله من الجن، و الإنس، و الطیر، و البهائم‏، و الأنبیاء، و الملائکة.

(دلائل الإمامه-ص 106- خبر مصحفها)

4-شب قدر بهتر از هزار ماه است ،

لیلة القدر خیر من ألف شهر(سوره قدر، آیه 3)

و علتش این است که اعمال صالح اعم از نماز و روزه و سایرعبادات ثوابشان بهتر از عبادات هزار ماهی است که لیلة القدر در آن وجود ندارد.

 

صحیحه حمران بن أعین از امام باقر – سلام الله علیه - :  العمل الصالح فیها[أی : لیلةالقدر] من الصلاة و الزکاة و أنواع الخیر خیر من العمل فی ألف شهر لیس فیها لیلة القدر.

(وسائل الشیعه- ج 10 ص351 –ب 31 من أبواب أحکام شهر رمضان- ح3)

 همچنین تسبیح فاطمه زهرا سلام الله علیها ثواب نماز را هزار برابر می کند.

صحیحه ابوخالد قماط از امام صادق سلام الله علیه :

تسبیح فاطمة ع فی کل یوم فی دبر کل صلاة أحب إلی من صلاة ألف رکعة فی کل یوم.

(وسائل الشیعه-ج 6 ص 444- ب 9 من أبواب التعقیب و ما یناسبه –ح2)

شب قدر، شب "ذکر کثیر" است و تسبیح صدیقه کبری – سلام الله علیها- از مصادیق ذکر کثیر است.

صحیحه زرارة أعین از امام صادق – سلام الله علیه - : تسبیح فاطمة الزهراء ع- من‏ الذکر الکثیر الذی قال الله عز و جل‏ اذکروا الله ذکرا کثیرا

(وسائل الشیعه-ج 6 ص 441- ب 8 من أبواب التعقیب و ما یناسبه – ح1)

 

5-شب قدر ، شبی مبارک است

حم و الکتاب المبین إنا أنزلناه فی لیلة مبارکة (سوره دخان ، آیات 1 تا 3)

و یکی از اسماء صدیقه کبری – سلام الله علیها- " مبارکه" است.

خبر یونس بن ظبیان از امام صادق – سلام الله علیه - : لفاطمة تسعة أسماء عند الله عز وجل : [منها] : المبارکة

(الأمالی للصدوق- ص 688- م86 –ح18)

و برکت به معنای رشد و نمو و فزونی و خیر همیشگی است و حضرتش کوثر دنیا و آخرت است .

إنا أعطیناک الکوثر(سوره کوثر- آیه 1)

و کوثر خیر و برکت فراوان است و وجودش منبع صاف و زلالی است برای هر که خواهان برکت باشد و ذریه مبارک پیامبر- صلی الله علیه و آله – از نسل مطهر آن بانو است.

خبر موقوف عبدالله بن سلیمان از انجیل : إنما نسله من‏ مبارکة لها بیت فی الجنة لا صخب فیه و لا نصب‏

(الأمالی للصدوق-ص 364-م46 ح8)

 

6-از ویژگی های شب قدر ،ارجمندی و علو شأن آن نسبت به سایر شب هاست ، همچنین است مقام صدیقه زهرا – سلام الله علیها – که نقطه وصل رسالت و وصایت است و اگر وجود مقدسش نبود ، نه نبی آفریده می شد و نه وصی.

 خبر قوی جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله صلی الله علیه و آله : یا أحمد ، لو لاک‏ لما خلقت الأفلاک‏، و لو لا علی‏ لما خلقتک؛ و لو لا فاطمة لما خلقتکما

(عوالم العلوم – ج1 ص 44- ب 4 ح1)

 

7-عبادات مؤمنان در شب قدر به جهت گرامی داشت آن شب ، ثوابشان با فضل و لطف الهی مضاعف می شود .

صحیحه حُمران بن أعین از- امام باقر علیه السلام -  : و لو لا ما یضاعف الله تبارک و تعالى للمؤمنین ما بلغوا و لکن الله یضاعف‏ لهم‏ الحسنات‏.

(وسائل الشیعه- ج 10 ص 351- ب 31 من أبواب أحکام شهر رمضان- ح3)

 همچنین داشتن محبت و ولایت  صدیقه کبری موجب مضاعف شدن ثواب اعمال می شود بلکه در روایات اهل بیت آمده : آن حضرت خودش موجبات رهائی محبین صاحب ولایت اما گناهکار را فراهم می کند.

در صحیحه محمد بن مسلم ثقفی از امام باقر –سلام الله علیه -  آمده :

 لفاطمة وقفة على‏ باب‏ جهنم‏ فإذا کان یوم القیامة کتب بین عینی کل رجل مؤمن أو کافر فیؤمر بمحب قد کثرت ذنوبه إلى النار فتقرأ فاطمة بین عینیه محبا فتقول إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولى ذریتی من النار و وعدک الحق و أنت‏ لا تخلف المیعاد فیقول الله عز و جل صدقت یا فاطمة إنی سمیتک فاطمة و فطمت بک من أحبک و تولاک و أحب ذریتک و تولاهم من النار و وعدی الحق و أنا لا أخلف المیعاد و إنما أمرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فأشفعک و لیتبین لملائکتی و أنبیائی و رسلی و أهل الموقف موقفک منی و مکانتک عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمنا فخذی بیده و أدخلیه الجنة. (علل الشرائع – ج 1 ص 179- ب 142- ح 6)

چرا که محب حضرتش اگر چه به واسطه گناهش ، یکی از قدم هایش بلغزد ،اما دیگری به واسطه محبتش به آن بزرگوار ، ثابت خواهد بود

خبر جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله صلی الله علیه و آله :

فإنه إن تزل له قدم بکثرة ذنوبه ثبتت‏ له‏ أخرى بمحبتهم.

(بشارة المصطفی-ص 75- مجئ جابر الأنصاری لزیارة الحسین)

 

8-قرآن نور است و در شب قدر که شب نور است نازل شده و فاطمه زهرا سلام الله علیها مشکات نور الهی است.

صحیحه علی بن جعفر از امام موسی کاظم- علیه السلام- : فی قول الله تعالى- الله نور السماوات و الأرض‏ مثل‏ نوره‏ کمشکاة، [المشکاة]فاطمة.

(الکافی-ج 1 ص195-ب أن الائمة هم نور الله –ح 5)

حضرتش ، نور چشم حضرت رسالت پناه - صلی الله علیه و آله- است.

خبر قوی عبدالله بن عباس از رسول الله – صلی الله علیه و آله - : هی‏ [أی : فاطمة]نور عینی‏

(الأمالی للصدوق –ص 112- م 24 ح2)

 

9-شب قدر ، شب سعادتمندی است ، و صدیقه کبری که سیده اهل بیت عصمت و طهارت – علیهم السلام- است ، اطاعتش موجبش سعادت است.

شقی‏ من‏ خالفکم‏ و سعد من أطاعکم‏

(الإحتجاج-ج 2 ص 494)

 

10-شب قدر، شبی مقدس است و به تبع آن ، روزها و شبهای قبل و بعد از آن ، به واسطه کرامت و تعظیم مقام آن شب ، مقدس هستند. همچنین فاطمه زهرا – سلام الله علیها- ذریه اش(شامل حسنین و أم کلثوم و زینب سلام الله علیهم اجمعین) ، آتش جهنم بر آنها حرام است.

صحیحه حماد بن عثمان از امام صادق صلوات الله علیه : قلت لأبی عبدالله ما معنى قول رسول الله ص إن فاطمة أحصنت فرجها فحرم الله ذریتها على النار فقال المعتقون من النار هم ولد بطنها الحسن و الحسین و زینب و أم کلثوم.

(معانی الأخبار-ص 107 - ب معنى ما روی أن فاطمة أحصنت فرجها فحرم الله ذریتها على النار- ح3)

همچنین یکی از عقاید حقه امامیه ، وجوب محبت سادات خصوصا ذریه صدیقه طاهره– سلام الله علیها- است چرا که این کار، اجر رسالت پیامبر - صلی الله علیه و آله - است.

اعتقادنا فی العلویة أنهم‏ آل رسول الله، و أن مودتهم واجبة، لأنها أجر النبوة قال عز و جل: قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى‏

(الإعتقادات-ص 111- ب 41)

 

11-شب قدر شب رهایی از دوزخ و عذاب آتش جهنم است.

سبحانک یا لا إله إلا أنت الغوث الغوث [صل على محمد و آله] و خلصنا من‏ النار یا رب‏.

(البلد الأمین-ص 402- دعاء الجوشن الکبیر)

همچنین صدیقه کبری - سلام الله علیها - منجی شیعیانش از عذاب جهنم است.

موثقه سدیر صیرفی از امام صادق سلام الله علیه : سمیت فی الأرض فاطمة لأنها فطمت‏ شیعتها من النار و فطم أعداؤها عن حبها

(معانی الأخبار- ص 396- ب نوادر المعانی -ح53)

سبحان من فطم بفاطمة من أحبها من النار

(مصباح المتهجد-ج 2 ص 575- ف  ترتیب نوافل شهر رمضان)

 

12-شب قدر ، سرّی از اسرار الهی است همچنین فاطمه زهرا - سلام الله علیها- سری درونش مستودع است . نور نبوت و امامت در وجود نورانی حضرتش می درخشد و این از معانی "السر المستودع فیها" است چرا که ایشان حامل اسرار نبوت و امامت است همانطوریکه حامل اسرار عالم تکوین است و اسرار ائمه اطهار علیهم السلام و علومشان و اسرار خلقت و فلسفه وجود و اگر این معلول مقدس نبود  خداوند نبی و وصی را نمی آفرید .

خبر قوی جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله صلی الله علیه و آله : یا أحمد ، لو لاک‏ لما خلقت الأفلاک‏، و لو لا علی‏ لما خلقتک؛ و لو لا فاطمة لما خلقتکما

(عوالم العلوم – ج1 ص 44- ب 4 ح1)

 

13-شب قدر سید شب هاست همچنین صدیقه کبری سرور زنان عالم از اولین و آخرین است.

صحیحه مُفضّل بن عمراز امام صادق – سلام الله علیه - : فاطمة سیدة نساء العالمین من الأولین و الآخرین.

 

(معانی الأخبار – ص107- ب معنى ما روی فی فاطمة ع أنها سیدة نساء العالمین‏-ح1)

 

14-ارزش شب قدر مجهول مانده و همچنین و منزلت صدیقه کبری – سلام الله علیها – چرا که اگر غیر از این بود آن همه ظلم و جفا از سوی امت به آن بانو روا نمی رفت.

صحیحه مُفضّل بن عمر جُعفی از امام صادق از جدشان امیرالمؤمنین سلام الله الله علیهما : ستنبئک ابنتک بتظافر أمتک‏ على هضمها

(دلائل الإمامه-ص 138-ح 46/46)

علت تسمیه حضرتش به فاطمه این است که خلائق از درک و معرفت مقام و منزلتش باز داشته شده اند.

مرسله محمد بن قاسم بن عُبَید از امام صادق – سلام الله علیه - إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها

(تفسیرات فرات-ص 581- سورة القدر – ح747)

و همچنین فاطمه زهرا- سلام الله علیها - قبرش تا ظهور فرزندش حجة بن الحسن –عجل الله فرجه- ناشناخته باقی خواهد ماند.

و حقیقت لیلة القدر چیزی جز معرفت صدیقه طاهره- سلام الله علیها- نیست.

مرسله محمد بن القاسم بن عبید از امام صادق – سلام الله علیه- ‏ : اللیلة : فاطمة ....  فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر.

 (تفسیر فرات - ص581- سوره القدر-ح 747)

معرفت صدیقه کبری آنگونه که شایسته و بایسته است ، موجب درک شب قدر می شود.

چرا که ، آن حضرت صدیقه کبری است و بر نسل های پیشین بر محور معرفتش شکل گرفتند.

خبر اسحاق بن عمار و ابو بصیر از امام صادق علیه السلام : هی الصدیقة الکبرى، و على معرفتها دارت‏ القرون‏ الأولی

 (الأمالی للطوسی-ص 668- م 36  ح6)

صلی الله علیکم یا أهل بیت النبوة و معدن‏ الرسالة و مهبط الوحی و مختلف الملائکة جمع‏ الله‏ بینی‏ و بینکم فی مستقر من رحمته إنه ولی ذلک و القادر علیه‏ ، فمعکم معکم ، لا مع عدوکم

و ها أنا عبدکم بفنائکم أقرع باب احسانکم فلا تردونی خائبا.

رمضان 1435

منابع :

1- الإحتجاج علی أهل اللجاج-أبو منصور أحمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی(588ق)- الطبعة الأولی-1403 ق- منشورات المرتضی-مشهد المقدسة

2- الأسرار الفاطمیه- محمد فاضل المسعودی- الطبعة الثانیة- 1420ق -مؤسسة الزائر فی الروضة المقدسة لفاطمة المعصومة علیها -السلام للطباعة والنشر- قم

3- الإعتقادت فی دین الإمامیه- أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه(381 ق)- الطبعة الثانیة-1993 م- دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان

4- إقبال الأعمال -السید علی بن موسی بن جعفربن طاووس(664 ق)- الطبعة الثانیه-1409ق – دارالکتب الإسلامیه - طهران

5- الأمالی-أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه(381 ق) الطبعةالأولى- 1417ق- مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة- قم

6- الأمالی-أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی(460 ق) الطبعةالأولى- 1414ق- دار الثقافه- قم

7- بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم‏ -أبوجعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمی(290 ق)- مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏ -الطبعة الأولی- قم 1404 ق

8- تفسیر فرات الکوفی-أبوالقاسم فرات بن إبراهیم الکوفی(307 ق)- الطبعة الأولی-1410 ق- مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏-طهران

9- تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه-محمد بن الحسن الحر العاملی(1104 ق)- الطبعة الثانیة-1414ق - مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث بقم المشرفة

10- دلائل الإمامه-أبوجعفر محمد بن جریر بن رستم(القرن الخامس)- الطبعة الأولى- 1413 ق - مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة -قم

11- علل الشرائع- أبوجفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه(381 ق) -1966 م- منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف

12- عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏- عبدالله بن نور البحرانی(القرن ال12 )- الطبعة الأولی-1413ق- مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف‏ - قم

13- الکافی-أبوجعفر محمد بن یقوب الکلینی(328 ق)- الطبعة الخامسة-1363 ش- دار الکتب الإسلامیة - طهران

14- اللهوف علی قتلی الطفوف-السید علی بن موسی بن جعفربن طاووس(664 ق)- الطبعة الأولى-1417ق - أنوار الهدى - قم - ایران

 

15- مصباح المتهجد وسلاح المتعبد-أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی(460ق)- الطبعةالأولى- 1411ق- مؤسسة فقه الشیعه- بیروت

16- معانی الأخبار-أبوجفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه(381 ق) الطبعةالأولى- 1403ق- مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة

 

 

دوشنبه 30 4 1393 18:9

از بیانات مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی(دام ظله)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین

امام ششم ، بیانی دارد که فقه این حدیث بسیار عمیق است. خلاصه ی بیان این است : اهل ایمان به منزله ی اعضاء یک بدن هستند .

تعبیر بهت انگیز است . روحی که در این بدن ساری و جاری است و همه ی این اعضاء را مرتبط می کند ، ایمان است و عقیده ی به امامت ائمه ی اثتی عشر . بعد بیان این است: اگر یکی از این اعضا صدمه ای ببیند ، تمام اجزای آن بدن در اثر آن بلیه همه مضطرب اند .

اگر این حدیث را بفهمیم ، درک کنیم الآن مصائبی را که بر شیعه در عراق وارد می شود ؛ این مصائب، راحت و آسایش را به کلی از بقیه افراد اهل ایمان و تشیع سلب می کند . اگر روح ایمان باشد ، گفتنی نیست که بر آنها که تحت سیطره معاندین اند چه می گذرد ، باید دید بر قلب مقدس ولی عصر چه می گذرد . شیعتنا خلقوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا و عجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا. این رابطه طرفینی است . همان طوری که شیعه محزون است برای حزن آنها ، آنها هم محزون اند برای حزن اینها. آن هم چه مردمی ! شیعه ی عراق حجت اند. گاهی من فکر می کنم ما در مقابل اینها روز قیامت چه جواب بدهیم ؟

اگر کسی فکر کند: عمری ما سر سفره ی امام زمان نشسته ایم ، هر بهره ای بردیم ولی آن بدوی در عراق ، نه از این سفره بهره ای برده ولی برای اربعین و عاشورا با زن و فرزند همه ی بلاها را به جان می خرد که خودش را به قبر سید الشهدا برساند . این حجت است بر من؛ و واقعاً شرمنده ایم ، هر وقت فکر کنید چه جور بلاء را ، خطر را ، برای خودش ، زن و فرزندش می بیند ولی دست از این دامن بر نمی دارد . اگر اینها بودند آن وقتی که آن ناله ی غربت بلند شد: هل من ناصر ینصرنى،‏ چگونه جواب می دادند . خوشا به حالشان ! زهی سعادت ! چه شرفی بالاتر از این . اینها در این روزگار مبتلا به این بلایای اند .

راحتی برای کسی نمی ماند که رگی داشته باشد ، غیرت دینی ، مذهبی ، مگر عضو این بدن نباشد . این مصیبت غیر قابل وصف است ، آنچه الآن در عراق می گذرد ، فوق بیان ماست و ما چاره ای نداریم الا دعا و تضرع به درگاه خدا؛ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء. همه تان در این سفر ، در مواقع، دعا کنید برای آن گرفتاران که مخ تشیع هستند ، آنها از امتحان در آمده اند ولی ما امتحانی پس ندادیم .

این بهت انگیز است . اهل عراق حجت اند بر من ! کاری به شما ندارم . ما چه کردیم برای این مذهب ، چه خطری به جان خریدیم ، اما آن اهل بصره از مناطق مختلف عراق ، از حله ، از بصره ، از هر نقطه ای در اربعین عاشورا زن و فرزند را برمی دارد ، یقین دارد که در این سفر چه بلاهایی در کمین است ولی مبادا قبر حسین بن علی غریب باشد . زهی سعادت ! اگر اینها بودند آن وقتی که فرمود : - چه بیانی ! چه کلمه ای ! نگاه کرد به آن جمع قلیل ، بعد فرمود :- هرکس ... مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ ، مُوَطِّناً عَلَى لِقَاء الله نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ معنا.

خلاصه ی کلام : من به نوبه ی خودم آرزومندم که پای آن بدوی را ببوسم که آنجور با زن و فرزندش بلاها را به جان می خرد و دست از دامن اهل بیت بر نمی دارد .

این حجت است هم بر من ، هم بر شما . عمری سر این سفره نشستیم ، همه جور استفاده کردیم ، آیا حاضریم بلا به جان بخریم در این راه ؟

این ماه آنچه در توان داریم به کار ببندید ، فراموش نکنید همیشه در نظر شما باشد فداکاری آنها، بعد از فرصت استفاده کنید . مبادا وقتی ضایع بشود . اغتنموا الفرص فانها تمر مرّ السحاب؛ چه فرصتی؟! ماه رمضان ، شهر الله، ماهی که در آن ماه أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن‏ هُدىً لِلنَّاسِ، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان.‏ شب قدر در این ماه است ، اعمال عرضه می شود بر کی ؟ بر قطب عالم امکان .

کاری کنید که در دفتر شما ثبت باشد که یک عبد آبقی را به مولا برگرداندید ، یک ضالی را هدایت کردید . خدا به موسی بن عمران فرمود: اگر یکی از این دو کار را بکنی ، برای تو بالاتر است از این که صد سال همه ی ایام را روزه بگیری ، همه شب ها را تا به صبح به عبادت قیام کنی . کلیم الله متحیر ماند ، گفت بارالها! آن دو عمل چیست ؟ جواب آمد : یکی بنده ای که از مولا گریخته ، به مولا برگردانی ، از تفسیر این جمله سؤال کرد ، خطاب آمد : آن گنهکاری است که از من برگشته است ، او را توبه بدهی، به درگاه من برگردانی ، پرسید دوم چیست ؟ خطاب آمد : ضالی را هدایت کنی ، تفسیر این کلمه را پرسید ، خطاب آمد : کسی که امام زمانش را نشناخته او را به ولی عصرش هدایت کن ؛ کار شما باید در این سفر این دو عمل باشد: یکی آن عبد آبق را به مولا برگردانید ، یکی آن بیگانه از امام عصر را به صاحب الزمان آشنا کنید .زهی سعادت اگر موفق بشوید به این دو کار .

سعی کنید در آن محل به منبر اکتفا نکنید ، در هر مجلسی ، در هر محفلی ، سه کار باید تمام وقت شما را بگیرد : یکی تحکیم عقائد ؛ دوم تهذیب اخلاق ؛ سوم تعلیم احکام؛

سعی کنید افراد مستعد را شناسایی کنید ؛ آنها را به احکام آشنا کنید ، که بعد از شما این رشته باقی بماند ، هر کس یک مسئله یاد بگیرد ، اجرش در نامه ی عمل تو نوشته می شود ، آن هم چه اجری ؟! اینها از دست ما رفت ، عمر تمام شد ، کاری نکردیم .

امام در تفسیر این آیه بیانش این است : مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعا ، این نص قرآن است : هر کس یک انسان را احیاء کند، اجرش احیای تمام بشر است از اول خلقت آدم تا انقراض عالم. فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً، فرمود: تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَم‏ أَخْرَجَها مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى.‏ هر دو نکره است ، نه معرفه ؛ یک وقت بیان این است أَخْرَجَه مِنْ الضَلَال إِلَى الهُدى، یک وقت بیان این است: أَخْرَجَها مِنْ ضَلَال إِلَى هُدًی. از یک گمراهی در بیاوری به یک هدایت برسانی ، یک مسئله به جاهل در دین یاد بدهید ، از یک گناه توبه اش بدهید ، اجر تو در این ماه احیای تمام بشر است به نص کتاب و سنت معتبره . این نتیجه ی این سفر است ، غنیمت بشمارید ، این مقام را از دست ندهید .

مطلب دیگر این است که در این سفر تمام همّ تان مصروف بشود در احیاء امر آل محمد . امام ششم تعبیرش این است: رحم الله من أحیا امرنا . این روایات را بفهمید ، اولاً دعای او - انما یعرف الامام بالعلم و اجابة الدعوة- دعا ، دعای یک همچو کسی است، آن هم ، چه دعایی !. رَحِمَ‏ اللَّهُ‏، به صیغه مضارع نیست، به صیغه ماضی است. نسبت ترقبیه نیست، نسبت تحققیه است. فقه احادیث مهم است، درایت روایت اصل است. رَحِمَ‏ اللَّهُ، مفروغ عنه است، تمام است، آن هم چه رحمتی؟ وَ رَحْمَتُ‏ رَبِّکَ‏ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. این هم کار اساسی این سفر است.

آن احیاء امر به چه چیزی محقق است؟ هر کس در هر محلی هست، ماه مبارک رمضان تمام شود و آن مردم را به چهارده معصوم عارف کند . احوال آنها را برای آن امت بیان کنید، مطالعه کنید. از هر محلی که بیرون آمدید باید آن مردم پیغمبر شناس باشند، علی شناس باشند تا برسد به امام زمان؛ آن وقت می شوید مصداق این دعا: رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ أَحْیَا أَمْرَنَا.

این سفر فوق العاده مهم است. خوشا به حال آن کسانی که بفهمند و مغتنم بشمارند. از هر فرصتی بهره ببرید؛ در مدارس، دبستان ها، دبیرستان ها احیا کنید امر آل محمد را.

خودتان عمل کنید به این توصیه و آنجا هم به همه مردم این وصیت را برسانید: آن ، این است که -هم خودتان هیچ روزی ترک نکنید - از اول قرآن به قدری که می توانید بخوانید و به خود امام زمان هدیه کنید. این حدیث صحیح مسکی است که هر لحظه ای بوی خوشش ، مشام عقل را معطر می کند. حدیث در کمال صحت است، مشتمل بر اصحاب اجماع. نتیجه حدیث این است: کسی که قرآن را بخواند و به امام زمان هدیه کند کان معه. این معیّت عقل را مبهوت می کند، کسی که با او باشد با چه کسی است؟ الْمُنْتَهَى إِلَیْهِ‏ مَوَارِیثُ‏ الْأَنْبِیَاءِ، وَ لَدَیْهِ مَوْجُود آثَارُ الْأَصْفِیَاءِ، معیّت با او معیّت با تمام انبیا و مرسلین است، معیّت با تمام ائمه معصومین است.

ما کجا امام زمان را شناختیم. شیخ طوسی، شیخ الطائفه اعلی الله مقامه در [کتاب] غیبتش بیانش این است که در زمان ما آن قدر از خوارق عادات از او سر زده که قابل شماره نیست. این بیان شیخ است. هزار سال بعد از شیخ چه کرده؟ گفتنی نیست مقام او. درکش فوق تصور است.

حسین بن روح کسی است که حاجب آن درگاه است، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. اگر نوکر مقامش این باشد، آیا آن آقایی که به انتساب به او، این مرد به این مقام رفیع رسیده، چه کسی است؟! یک زنی آمد و خواست اختبار کند حسین بن روح را، گفت من حقه ای را آوردم، آیا تو خبر داری از آن حقه ای که من آورده ام؟ فرمود: برو آن حقه را در دجله بینداز و بعد برگرد. این مسی است که آن اکسیر اعظم به او خورده، کیمیایی شده و به این مقام رسیده. زن رفت و حقه را انداخت در دجله، و بعد آمد به محضر ابوالقاسم حسین بن روح. گفت: حقه را انداختم در دجله. کنیز را صدا زد و فرمود: حقه را بیاور. وقتی آورد پرسید: این همان است که در دجله انداختی؟ گفت: بله، گفت: من خبر بدهم که در این حقه چه چیزی است یا تو خبر می دهی؟ گفت تو خبر بده. آنچه بود گفت . بعد هم سر حقه باز شد و روشن شد چه احاطه ای است.

این مقام نوکر اوست. کجا ما امام زمان را شناختیم، سعی کنید او را به مردم معرفی کنید. در هر مجلسی که شروع می شود زیارت سلام علی آل یاسین را بخوانید. مجلس را به دعای به امام زمان ختم کنید، مردم را، با سوادها را، دعوت کنید، قرآن بخوانند و به او هدیه کنند، بیسوادها سوره توحید را بخوانند و به او هدیه کنند. اگر هر روز تحفه ای کسی در خانه تو آورد آیا شب عید نوروز با او چه می کنی؟ اگر من و تو هر روز عزیز ترین تحفه را که قرآن است به او هدیه کنیم، در شب قدر که صحیفه تقدیر ما به امضای او می رسد، با ما چه خواهد کرد؟ این ها را حالی کنید به مردم که شبانه روز به یاد او باشند. دعای عهد را هر روز صبح ترک نکنند و شما هم ترک نکنید، مگر عنایتی کند، نظری کند.

علی بن بابویه به ابوالقاسم بن حسین بن روح نوشت که من امسال عازم مکه هستم. جواب آورد: امسال به حج نرو. باز نامه نوشت به حسین بن روح که من نذر کردم که امسال را به مکه بروم. جواب آمد اگر لابدی که به مکه بروی در غافله آخر برو. علی بن بابویه- پدر شیخ صدوق- صبر کرد، همه غوافل رفتند، در غافله آخر نام نوشت و با آنها رفت، تمام غافله ها به وسیله غرامطه همه کشته شدند و فقط آن غافله باقی ماند.

این است احاطه او با عالم. تَنَزَّلُ‏ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ. مِنْ کُلِّ أَمْرٍ! همه بر قلب او باید نازل شود؛ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ‏ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.

پروردگارا! به پهلوی شکسته صدیقه کبری ما را مورد عنایت آن حضرت قرار بده. بارالها! این بلا را از شیعه عراق بر طرف کن،. خداوندا! به روح پاک خاتم النبیین، به خون فرق امیرالمؤمنین، به سر بریده سیدالشهدا، مردم عراق را از این بلا رها کن، این مصیبت را از قلب شیعه بر طرف کن.

ان شاء الله در این سفر در مواقع اجابت دعا حتماً دعا کنید مگر خدا به برکت روح پاک آن مردمی که شما برای آنها موعظه می کنید... که معلوم نیست کیست مورد عنایت او . شاید پای منبرتان جوانی باشد از هوسی گذشته ، آمین او مشکل را حل کند؛ پیرمردی باشد با تعب و کد یمین لقمه حلالی در آورده و با صیام و قیام ماه را طی کرده، به آمین او دعای تو هم مستجاب بشود.

خدا چند چیز را در چند چیز پنهان کرده است: رضای خودش را در طاعات، غضب خودش را در معاصی، بندگان خودش را در مردم. هر کس را دیدی، هرگز گمان نکنی که خودت از او بهتر هستی، برای این که من خودم را می شناسم و از خودم خبر دارم اما از او خبر ندارم ؛ شاید او حسنه ای داشته باشد که همه سیئات را محو کند، من سیئه ای داشته باشم که همه حسنات را محو کند. با این نظر با مردم بنگرید. خودتان را نبینید به جایی می رسید.

نتیجه ی بحث این شد که ان شاء الله از این سفر باید با دست پر برگردید. به ارشاد ضال و توبه و انابه ی گناهکاران و تعلیم احکام دین به مسلمانان، نتیجه این سفر این است.

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا

اللَّهُمَ‏ لَا تُفَرِّقْ‏ بَیْنِنا وَبَیْنَ ولیک طرفة عین أَبَداً واجعَلْ عَواقِبَ امُورَنا خَیرا.

يکشنبه 8 4 1393 11:3

رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي (در ديدار با ئيس و مسئولان عالي دستگاه قضائي و همچنين رؤساي كل دادگستري‌ها و دادستانهاي مراكز استانها)  تأكيد كردند: آمريكا از روال كنوني در عراق يعني برگزاري انتخاباتي با مشاركت خوب مردم و تعيين گزينه هاي مورد اعتماد مردم، راضي نيست زيرا آمريكا به دنبال آن است كه عراق تحت سلطه قرار گيرد و افراد گوش به فرمان آمريكا، حاكم باشند.

حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سخنان مقامات آمريكايي كه تلاش دارند، قضاياي عراق را يك جنگ مذهبي قلمداد كنند، افزودند: آنچه كه در عراق روي داده است، جنگ شيعه و سني نيست، بلكه نظام سلطه با استفاده از پس مانده هاي رژيم صدام بعنوان مهره هاي اصلي و عناصر تكفيريِ متعصب به عنوان پياده نظام، تلاش براي برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهديد تماميت ارضي اين كشور دارد.

ايشان خاطر نشان كردند: عوامل اصلي فتنه در عراق، با سني هاي مومن و معتقد به استقلال عراق  همان اندازه خصومت دارند كه با شيعه دشمن هستند.

رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كردند دعواي اصلي در عراق ميان كساني است كه ميخواهند عراق به اردوگاه آمريكا ملحق شود و كساني كه خواهان استقلال عراق هستند.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأكيد بر اين كه خود عراقي ها، قادر به مقابله با اين آتش افروزي و از بين بردن آن هستند افزودند: ما با دخالت آمريكاييها و ديگران در مسائل داخلي عراق بشدت مخالفيم و آن را تأييد نمي كنيم زيرا معتقديم دولت و ملت عراق و مرجعيت ديني اين كشور توانايي تمام كردن اين فتنه را دارند و ان شاء الله آن را تمام خواهند كرد.

يکشنبه 1 4 1393 15:0

بيش از پنجاه سال پيش، مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مدظله العالي، اثري بديع و شاهكاري عظيم پيرامون حضرت بقيةالله ارواحنا فداه به رشته تحرير در‌آوردند.
اين كتاب ارزشمند كه منبعي جامع و كامل براي محققان عرصه مهدويت از ديربازتاكنون بشمار مي آيد مورد ستايش بسياري از دانشمندان بزرگ جهان اسلام قرارگرفته تا آنجا كه « علامه طهراني در موسوعه بزرگ خود «الذّريعه» پس از معرفي كتاب و مؤلف مي‌نويسد: اين كتاب در 10 فصل تنظيم شده، هر فصلي در چندباب و هر بابي شامل چند حديث، به نيكوترين ترتيب و زيباترين اسلوب، از كتبعامه و خاصه به رشته تحرير درآمده است. (الذريعة، ج22، ص367) و باز ايشان در نامه‌اي كه خطاب به مؤلف نوشته، اظهار داشته كه هرگز كتابي به اين جامعيت در اين رابطه نديده است و نيز علامه شيخ حبيب مهاجر عاملي، پس از ستايش فراوان از شيوه نگارش منتخب الأثر و موفقيت مؤلف در انجام رسالت خود وشرح فصول كتاب، مي‌نويسد: «مؤلف همه مسائل مربوط به حضرت مهدي (ع) را در اين كتاب گرد آورده، و هيچ مطلب مهمي را ناگفته نگذاشته است. اين كتاب در موضوع خود بي‌نظير است و شايسته است كه هر فرد با ايماني يك نسخه از اين كتاب را داشته باشد.»

همچنين استاد علامه سيد مرتضي رضوي در كتاب گرانسنگ خود به هنگام شرح ديدارش با شيخ محمد ابوريه از شخصيت هاي برجسته مصر مي‌نويسد: « اگر بخواهيد در احاديث مربوط به حضرت بقية‌الله ارواحنا فداه تحقيق كنيد، من كتاب منتخب الأثر علامه بزرگوار حاج شيخ لطف‌الله صافي را همراه دارم كه درآن نظر بزرگان اهل سنّت را در منابع محدّثان و بزرگان آنها نقل كرده و اينموضوع را به طور كامل بررسي نموده است.» و استاد ابوريه نيز پس از بررسي كتاب منتخب الأثر دچار شگفت شده، اعجاب و تحسين خود را به محضر استاد رضوي بيان داشته است.
شهيد بزرگوار استاد مطهري نيز در كتاب سيري در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، بخشي را به معرفي كتاب منتخب الأثر اختصاص داده، پس از ستايش فراوان از كتاب و مؤلف آن، مطالعه آن را به همگان توصيه نموده است.
حضرت آية الله العظمي حاج شيخ جعفر سبحاني نيز در اين رابطه مي‌نويسد: «ستايش اين كتاب به علماي شيعه اختصاص ندارد، بلكه گروهي از علماي اهل سنّتو بعضي از خاورشناسان نيز زبان به ستايش آن گشوده‌اند و اين كتاب، مرجع و منبع هر قلم به دستي است كه بخواهد پيرامون حضرت ولي عصر ارواحنا فداه مطلببنويسد؛ زيرا مؤلف بزرگوار همه روايات مربوط به آن حضرت را يكجا گرد آوردهو در تبويب و تنظيم آن حسن سليقه به كار بسته است.»
مؤلف بزرگوار، اين كتاب را با ذوق سرشار و حسن‌سليقه تحسين برانگيز خود درده فصل و يكصد باب به رشته تحرير درآورده و احاديث وارده از رسول اكرم صليالله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام را با اسلوبي بديع، در يكصد باب تنظيم نموده است.  ايشان متن كامل احاديث را بدون تقطيع به صورت كامل ومستند از كتب چاپي و خطي مورد اعتماد و استناد با دقت هرچه تمام‌تر نقل فرموده است.
امتياز بزرگ اين اثر ماندگار به اسلوب كاملاً‌ ابتكاري آن مربوط مي‌شود. به طوري كه خوانندگان آشنا با اسلوب تأليف آگاهند، هر حديثي معمولاً‌ شامل چندين فراز است كه هر فرازي به يكي از ابعاد وجودي بقية الله ارواحنا فداه اشاره دارد.
زبان اين اثر ارزشمند، عربي است و الحمدلله چند سالي است كه برخي از فضلايحوزه علميه به سرپرستي حجة الاسلام آقاي شيخ محسن احمدي و همكاري و ويراستاري آقاي استاد ولي به ترجمه فارسي اين اثر عظيم مشغول شده اند كه نتيجه اين كار بزرگ، مجموعه شش جلدي شده است كه در آستانه نيمه شعبان المعظم عيد بزرگ ولادت حضرت ولي عصر اروحنا فداه منتشر و در اختيار محققان،پژوهشگران و علاقمندان به مباحث مهدويت قرار گرفته است.
عزيزان جهت تهيه اين مجموعه مي توانند با شماره تلفن 02537723380 تماس بگيرند.

سم الله الرحمن الرحيم
منتظران حضرت بقية الله الاعظم ارواح العالمين له الفدا در شب مبارك نيمه شعبان با جشن و چراغاني و تشكيل مجالس سخنراني، مدح و منقبت آن امام عزيز را براي خود افتخار بزرگي دانسته و در احياي اين شب بسيار با عظمت كه در سحر آن، وجود مقدّس دوازدهمين اختر تابناك ولايت و امامت، دنيا را با ولادت خود مزيّن و منوّر نمودند، كوشا بوده و براي تعجيل ظهور موفور السّرور آن حضرت دعا مي كنند كه فرج مبارك ايشان، فرج همه شيعيان و مظلومان عالم است.
شعبان المعظم 1435
لطف الله صافي
پنج شنبه 22 3 1393 14:42
X