شأن نزول آيه ولايت از زبان ابوذر رض
سخن ابوذر غفارى درباره نزول آيه ولايت در شأن على(عليه السلام) چه بود؟
از «ابوذر غفارى» رضي الله عنه نقل شده كه گفت: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مسجد نماز مى خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم، ولى كسى جواب مساعد به من نداد. در همين حال حضرت على(عليه السلام) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه در حال نماز بود اين ماجرا را مشاهده كرد. هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند. و نيز درخواست كرد هارون برادرش را وزير و ياورش قرار دهى و به وسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى. خداوندا! من محمّد، پيامبر و برگزيده توأم، سينه مرا باز كن و كارها را بر من آسان گردان، از خاندانم على را وزير من قرار بده تا به وسيله او پشتيبانى قوى داشته باشم.
ابوذر مى گويد: هنوز دعاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شده و به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: بخوان! پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان: ( إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...).(1)
اين مضمون از «ابن عباس»، «عمار ياسر»، «عبدالله بن سلام»، «سلمة بن كهيل»، «على بن ابى طالب»(عليه السلام) و عده ديگرى از صحابه نقل شده است.(2)
حيدر اميرالمؤمنين است ، وبلاگ نداي اسلام
1 ـ احقاق الحق، ج 2، ص 399 ـ 410; المراجعات، ص 155; ذخائر العقبى، ص 88; فتح القدير، ج2، ص 50; جامع الاصول، ص 478; اسباب النزول، واحدى، ص 148; در المنثور، ج 2، ص 393; كنزالعمال، ج 6، ص 391.
2 ـ على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات (1)، ص 216.